جوان آنلاین: هرچند تلخ، اما باید پذیرفت دود دخانیات تا پشت در خانهها رسیده و اگر پیشگیری نباشد سایهاش به سرعت بر سر نوجوانان و جوانان گسترده میشود. بر همین اساس خانوادهها بیش از هر زمان دیگری نیازمند تلاش، دقت و همراهی در تربیت فرزندانشان هستند، اما واقعیت آن است که آنان نباید تنها بازیگران میدان پیشگیری باشند، قانون نیز باید به یاری آنها بیاید، چراکه اگر اجرای قوانین و نظارت بر آنها کمرنگ و سست باشد والدین زیر باران تبلیغات و دسترسی آسان به مواد دخانی، تنها و بیپناه خواهند ماند. تربیت مؤثر، نیازمند پشتیبانی قانونی است؛ قانونی که هم حضور داشته باشد و هم به درستی اجرا شود. در ادامه گفتوگوی «جوان» با مهران موزونی، پژوهشگر حوزه سایبر و فعال رسانهای را میخوانید که از چالشهای این مسیر و ضرورت هم افزایی میان خانواده و نظام قانونگذاری گفته است.
دخانیات چگونه در فرهنگ عمومی و رسانهها جا افتاده است؟
سابقه مصرف دخانیات در ایران عمدتاً به دوران صفویه برمیگردد که در قالب چپق و سپس قلیان ظهور و بروز پیدا کرد. وقتی به تاریخ مصرف و رواج دخانیات در کشورمان توجه میکنیم نقش شاهان و شخصیتهای کشوری را در ترویج عمومی دخانیات پررنگ میبینیم. گفته شده است که در دستگاه سلطنتی صفویه حتی شغل «قلیاندار» هم وجود داشته و در آثار نقاش مشهور عهد صفویه (رضا عباسی) نیز رد مصرف قلیان موجود است. متأسفانه ابتلا ملوک الناس ایران به مصرف دخانیات، در دوران قاجار به اوج خود رسید و رواج مصرف تنباکو در عهد ناصرالدین شاه چنان اوج گرفت که ماجرا دستمایه قرارداد ننگین رژی و در نهایت منتهی به قیام تنباکو شد. کما اینکه هنوز هم یکی از نقوش جذاب روی بدنه قلیانها، غوری و نعلبکیها در قهوهخانههای سنتی، تصویر منقش به ناصرالدین شاه قاجار است. سینما و تلویزیون نیز نقش بسیار مهمی را در دوران پهلوی برای ترویج مصرف دخانیات در فرهنگ عمومی داشتند. البته نکته بسیار مهم در تشدید همگانیسازی دخانیات در ایران (و حتی جهان) را باید اختراع سیگار دانست، زیرا کاربری از چپق سرخپوستها یا پیپ غربیها یا قلیان ایرانیها نیازمند زمینگیر بودن کاربر و سختافزار حجیم و سنگین است، درحالی که سیگار محصولی سبک با کاربری فوری، پرتابل، آسان و ارزانتر است. فلذا فارغ از نقش افراد شهیر و اثرگذار در تبلیغات مصرف دخانیات، اختراع سیگار در قرن ۱۹ را باید مهمترین دلیل سختافزاری در عمومیسازی مصرف دخانیات دانست. واضح است که رسانهها نیز با توجیه «درآمدزایی و جذب اسپانسر» نقشی ویژه در عمومیسازی مصرف دخانیات داشته و دارند.
آیا جامعه ما سیگار و قلیان را یک آسیب میبیند یا هنوز به چشم تفریح نگاه میکند؟
اگر از هوش مصنوعی درخصوص چگونگی دیدگاه فعلی ایرانیان به مصرف دخانیات بپرسیم، خواهد گفت دیدگاه عمومی نسبت به مصرف دخانیات، به طور کلی منفی و نگرانکننده است. بسیاری از افراد و سازمانها، مصرف دخانیات را به عنوان یک خطر جدی برای سلامتی فردی و عمومی میدانند. این دیدگاه بر پایه شواهد علمی مبنی بر تأثیرات منفی دخانیات بر سلامت، از جمله افزایش خطر ابتلا به انواع سرطان، بیماریهای قلبی و عروقی و مشکلات تنفسی است. این پاسخ اگر چه اشتباه نیست، ولی کامل هم نیست، زیرا در ردههای سنی خاص از جامعه کنونی ما نسبت جمعیت معتقدین به «آسیببودن مصرف دخانیات» به جماعت معتقد به جنبه تفریحی و تفننی مصرف دخانیات متفاوت است و متأسفانه باید گفت که رسانههای نوین و دیجیتال طی ۱۰ سال اخیر توانستهاند، آمار معتقد به «مفرحبودن مصرف دخانیات» را بهشدت بالا ببرند، این در حالی است که تصویب قانون جامع کنترل و مبارزه ملی با دخانیات در سال ۸۵ و متعاقباً تصویب و اجرای آییننامه ممنوعیت مصرف دخانیات در اماکن عمومی نقش بسیار مهمی در آسیب انگاری مصرف دخانیات در افکار عمومی داشت.
نقش سریالها، شبکههای اجتماعی و محتوای فرهنگی در گرایش نوجوانان به دخانیات چقدر جدی است؟
واقعیت این است که «سلبریتیسم» نوعی ضدفرهنگ است که بیشترین حوزه اثرگذاریاش بر رده سنی نوجوان و جوان میباشد. نوجوانی که اثرپذیری بالایی از سلبریتیهای محبوبش دارد، وقتی در قاب تصویر سینما و تلویزیون با جذابیتهای بصری مصرف دخانیات (از سوی کاراکترهای مورد علاقهاش) مواجه میشود، بدیهی است که به ورطه تقلید بیفتد. توجه کنید که ماده۳ قانون جامع کنترل و مبارزه ملی با دخانیات مصرح میگوید: «هر نوع تبلیغ، حمایت، تشویق مستقیم و غیرمستقیم یا تحریک افراد به استعمال دخانیات اکیداً ممنوع است.» قانونگذار قاطعیت خود را با قید «اکیداً» در متن ماده مذکور نشان داده است، ولی هماکنون این سؤال جدی برای اهل فن مطرح است که چرا همین قاطعیت در اجرای قانون (خصوصاً در محتوای تولیدی شبکه نمایش خانگی) ابداً رعایت نمیشود؟ واقعاً چرا حضور قاطع دستگاه تنظیمگری همچون ساترا را در ممیزی نمایش مصرف دخانیات در سریالهای پلتفرمهای خصوصی شاهد نیستیم؟ بهنظرم دلایل اصلی عدم رعایت موازین و قوانین ابلاغی در پلتفرمهای مجازی را باید در ضعف یا ترک فعل دستگاههای نظارتی و قضایی جست. کما اینکه ساترا بارها به تلویح یا به تصریح اعلام کرده که برای تمکین پلتفرمهای شبکه خانگی و مجازی از قانون، نیازمند حمایت قاطع و عملی قضایی است.
چرا در برخی مناطق مصرف قلیان در خانواده عادی شده و حتی کودکان هم در معرض آن است؟
همانطور که گفتید «در برخی مناطق!» اگر منظورتان منطقهبندی جغرافیایی است، میرسیم به دو مورد عمده!
یکی مناطقی که کشت و تولید توتون بیشتری دارند و در نتیجه مصرف قلیان خانوار آن مناطق بیشتر است و کودکان چنین خانوادههایی در معرض بیشتر هستند. دیگری استانهای مرزی در معرض واردات قاچاق دخانیات هستند. فی المثل، در جمعیت ساکن سواحل خلیجفارس که بیشترین واردات دخانیات خارجی از آنجا صورت میگیرد فراوانترین مصرف سیگار تنباکو (قلیان) را نیز شاهد هستیم که کودکان نیز به تبع خانواده در معرض هستند. جنبه دیگر محبوبیت قلیان، مصرف آن در گعدههای خانوادگی و دورهمیهاست و از آنجا که شرایط آبوهوا و اقلیم مناطق گرمسیری جنوب کشور موجب تشدید دورهمیهای شبانه است، باعث شده تا آمار مصرف قلیان در مناطق جنوبی بیشتر باشد و در نتیجه کودکان و نوجوانان نیز در دورهمی خانوادهها بینصیب از این آسیب نمانند.
چه نوع سیاستهای پیشگیرانهای در سطح شهر، رسانه و آموزش باید اجرا شود؟
بهترین سیاست، اجرا و مراعات قانون است. قانونگذار آن وقت و زمانی را که باید برای نسخه پیچی صرف کند، صرف کرده! بهنظرم نیازی به تجویز مجدد نیست، یعنی برای حل معضل «مصرف دخانیات»، دو گام «تشخیص و تجویز» سالهاست که صورت گرفته و در گام «اقدام» است که دستگاههای مربوطه لنگ میزنند. اقدام به پیادهسازی قانون، اقدام به رعایت و الزام به قانون و اقدام به برخورد قانونی با ناقضان قانون. همین الان اگر سری به محتویات شبکه نمایش خانگی بزنید، با انبوهی از مصادیق نقض ماده۳ قانون جامع کنترل و مبارزه با دخانیات مواجه میشوید! برای دغدغهمندان و مطالبهگران آسیبهای مصرف دخانیات بهشدت سؤال است، چرا تولیدکنندگان و صاحبان بستر پخش چنین محتواهایی هیچ واهمهای از برخورد مبادی قانونی و تحت تعقیب قرار گرفتن ندارند؟ به یاد داشته باشیم که مخاطبان رسانه به هیچوجه ارتکاب تناقض از سوی مدیریت رسانه را در مبارزه با مصرف دخانیات ندارند. واضحتر بگویم، فیالمثل از صداوسیما نمیتوان آموزش و تبلیغ علیه دخانیات را باور کرد وقتی در برخی تولیدات نمایشیاش شاهد نقض ماده ۳ قانون جامع کنترل باشیم. فلذا بهترین سیاست آموزشی و ترویجی پیشگیرانه در رسانه آن است که ارباب همان رسانه بیش و پیش از دیگران مقید به موضوع باشند و چه نیکو گفت شاعر که رطب خورده کی منع رطب کند؟
نقش نهادهایی مثل آموزش و پرورش، شهرداری، صدا و سیما و وزارت بهداشت و انجیاوها چیست؟
نه فقط این دستگاهها که گفتید، بلکه با شمول کاملتر بگوییم؛ نقش دستگاههای رسانهای، فرهنگی و مذهبی چیست؟ وقتی میگوییم دستگاههای رسانهای، مورد سؤالترینها آنها صداوسیما و ایرناست. وقتی میگوییم دستگاههای فرهنگی، شاخصترین آنها شورای عالی انقلاب فرهنگی، وزارت ارشاد و همچنین حوزه هنری است. وقتی حرف از دستگاههای مذهبی میزنیم، مسئولترین آنها سازمان تبلیغات اسلامی و شورای سیاستگذاری ائمه جمعه کشور است. این سه ردیف دستگاه و مثالهای شاخصی که آوردم، بودجه میگیرند و مجوز قانونی دارند تا با رویکردهای سلبی و ایجابی و خصوصاً از جنس جریانسازی فرهنگی، علیه ضدفرهنگ «مصرف دخانیات» اقدام کنند. یادمان باشد که دستگاههای فرهنگی و مذهبی در تقاطع «شورای فرهنگ عمومی» به هم میرسند، یعنی امام جمعه هر شهرستان علاوه بر اینکه بالاترین مقام مذهبی حوزه مأموریتی خود به تبع ریاستش بر شورای فرهنگ عمومی شهرستان، بالاترین مقام فرهنگی شهرستان نیز میباشد و همچنین ریاست بر شورای نهی از منکر و امر به معروف شهرستان نیز بر عهده اوست. حال با توجه به اینکه مصرف دخانیات علاوه براینکه منطبق بر موازین شرعی نبوده و نوعی منکر به حساب میآید، یک عمل ضدفرهنگی هم محسوب میشود؛ بنابراین سمتهایی همچون امامت جمعه جزو مسئولترین جایگاهها در مبارزه با مصرف دخانیات است که به عنوان یک نیروی پیشران مدیریتی میتواند تمامی دستگاههای مورد اشاره شما را مستمراً پای کار کاهش این آسیب بیاورد.
چه راهکارهایی برای فرهنگسازی مؤثرتر پیشنهاد میدهید؟
بهترین راهبرد در مبارزه با ضدفرهنگها راهبرد «تولید فرهنگ برائت عمومی برعلیه آن ضدفرهنگ» است و بهترین سیاست برای پیادهسازی چنین راهبردی، تنازل دادن آن ضدفرهنگ در سطح یک ضدارزش است. مصرف دخانیات اگر چه از دید اکثریت جامعه ایرانی یک موضوع مضر و ناخوشایند است، اما هنوز به جایی نرسیدهایم که مصرف دخانیات تبدیل به یک «ضدارزش» و مایه ننگ و تمسخر در فرهنگ عمومی شود؛ بنابراین تمامی دستگاههای فرهنگی، رسانهای و هنری و همچنین مذهبی کشور باید صف و ستاد مربوط به حوزههای مبارزه با مصرف دخانیات را به سمتی ببرند که در نتیجه میان مدت آن بشود اینکه ارتکاب عمل مصرف دخانیات، مایه سرافکندگی و کسر شخصیت از دیدگاه عموم تلقی شود.