جوان آنلاین: پسر جوانی که به اتهام سرقتهای سریالی از منازل بازداشت شده در بازجوییها ادعا میکند قهرمان کشتی است و مدال قهرمانی دارد، اما به خاطر یک کورس شبانه و تصادف با خودروهای مدل بالا خسارت زیادی به بار آورده و برای جبران خسارت وارد جرگه خلافکاران شده است.
اوایل فروردین ماه امسال مأموران پلیس تهران با سرقتهای سریالی از منازلی در خیابانهای شمالی تهران روبهرو شدند. شکایتها حکایت از آن داشت سه مرد نقابدار به صورت حرفهای از طریق بالکن وارد خانهها میشوند و پس از سرقت طلا، پول و اموال قیمتی بدون گذاشتن هیج ردی از خود فرار میکنند.
کوله طلایی
در حالیکه شکایت سرقتهای سریالی رو به افزایش بود، مأموران گشت پلیس چند شب قبل در یکی از خیابانهای شمالی پایتخت به پسر جوانی مشکوک شدند که کولهای به پشت و تابلوفرشی در دست داشت. پسر جوان با دیدن مأموران پلیس قصد داشت فرار کند، اما گشت پلیس او را برای تحقیق بازداشت کرد. در بازرسی از کوله مأموران با مقدار زیادی طلا، جواهرات و پولهای خارجی روبهرو شدند و همچنین مشخص شد تابلوفرش دست او قیمتی است. پسر جوان قصد داشت با تناقضگویی مأموران را فریب دهد، اما شواهد و دلایل حکایت از آن داشت پسر جوان سارق است و دقایقی قبل با همدستی دوستانش به خانهای در همین نزدیکی دستبرد زدهاست، بنابراین متهم به اداره پلیس منتقل شد و در آنجا در بازجوییها به سرقتهای سریالی از منازل با همدستی پسر خالهاش به نام بهنام و سرکرده باند به نام کیوان اعتراف کرد. با اعتراف متهم مأموران دو همدست وی را هم بازداشت کردند. متهمان پس از اعتراف به سرقتهای سریالی برای تحقیقات بیشتر در اختیار کارآگاهان پلیس آگاهی قرار گرفتند.
از قهرمانی تا سرقت
بهداد سارقی است که مأموران او را با کوله پشتی پر از طلاهای سرقتی بازداشت کردند. وی که سابقه قهرمانی در رشته کشتی دارد برای اولین بار به اتهام سرقت دستگیر شدهاست.
بهداد ورزشکاری؟
بله. من از دوران کودکی کشتی را به صورت حرفهای دنبال کردم و حتی مدال قهرمانی هم دارم.
چه شد که یک قهرمان، سارق شد؟
به خاطر بلندپروازی و طعمه زیاد. همیشه میخواستم همه فکر کنند من پولدارم و زندگی لاکچری دارم.
یعنی به خاطر پولدار شدن وارد جرگه خلافکاران شدی؟
نه. همه این گرفتاریها به خاطر کورس شبانهای بود که با بچه پولدارهای بالای شهر گذاشتم. همیشه میخواستم خودم را پولدار نشان دهم و به همین دلیل وقتی در میهمانیهای شبانه شرکت میکردم برای اینکه در مقابل بچه پولدارها کم نیاورم، خودروهای مدل بالای خارجی اجاره میکردم و به میهمانی میرفتم. در آخرین میهمانی خودروی مدل بالایی اجاره کردهبودم و قرار شد با دختر مورد علاقهام با بچههای دیگر در خیابان کورس بگذاریم. کورس شبانه شروع شد، اما من آن شب حالت عادی نداشتم و حین رانندگی حالم بد شد و با خودروهای مدل بالای دیگری تصادف کردم و خسارتی زیاد به بار آوردم. برای جبران خسارت مجبور شدم سرقت کنم.
چرا قرض نگرفتی؟
اتفاقاً همان شب با پسر خالهام تماس گرفتم و از او پول خواستم، اما او پول نداشت و مرا به یکی از دوستانش به نام کیوان معرفی کرد. کیوان به من پول قرض داد و وقتی با او آشنا شدم، تازه فهمیدم او سارق سابقهداری است. کیوان پیشنهاد داد همراه او و پسر خالهام به سرقت برویم و گفت خیلی زود پولدار میشویم و بدهیام را هم صاف میکنم. وسوسه شدم و سرقتهای سریالیمان شروع شد.
پس الان پولداری؟
نه. همه سرقتها پولی همراه نداشت. ما از شب عید سرقتهایمان را شروع کردیم. باور کنید خیلی بدشانس هستم و در بیشتر سرقتها دست خالی به خانه بر میگشتیم.
درباره آخرین سرقت توضیح بده؟
در آخرین سرقت، سه نفری وارد آپارتمانی شدیم. طلاهای سرقتی را داخل کولهپشتیام ریختم و قبل از من پسر خالهام و سرکرده باند مقداری از اموال سرقتی را به داخل خودرو منتقل کردند و بعد من در حال رفتن به سمت خودرو بودم که مأموران گشت مرا دیدند و به من مشکوک شدند و بازداشتم کردند. پسر خالهام و همدستم با دیدن مأموران با خودرو فرار کردند.