کد خبر: 1292848
تاریخ انتشار: ۰۱ ارديبهشت ۱۴۰۴ - ۲۳:۰۰
سارقان خیابان صابونیان صحنه جرم را بازسازی کردند
دو قاپ‌زن خشن که ۲۵ روز قبل در جریان سرقت موبایل از زنی بچه بغل، صحنه دلخراشی را رقم زده بودند، قبل از ظهر دیروز صحنه سرقت را بازسازی کردند. متهمان که فکر نمی‌کردند دستگیر شوند، گفتند خواب بودیم که مأموران روی سر ما خراب شدند. 
غلامرضا مسکنی 

جوان آنلاین: دقایقی مانده به ساعت ۱۱ قبل از ظهر روز یک‌شنبه اول اردیبهشت‌ماه است و قرار است تا لحظاتی دیگر دو سارق خشن در خیابان صابونیان در محله باغ آذری در جنوب تهران صحنه سرقت موبایل‌قاپی از زن جوانی را که ۲۴ روز قبل رقم زده بودند بازسازی کنند. محل حادثه مقابل پاساژ بازار بزرگ گل مصنوعی ثامن است و تعدادی خبرنگار و عکاس هم برای پوشش بازسازی صحنه در محل حضور دارند. علاوه برای عکاسان و خبرنگاران، تعدادی از کاسبان و اهالی محل هم برای دیدن سارقان جلوی پاساژ تجمع کرده‌اند. ساعت ۱۱:۱۰ است و خودروی حامل سارقان به محل می‌رسد، درست در همان ساعتی که آنها موبایل‌قاپی وحشیانه را انجام داده بودند. 

موبایل‌قاپان بی‌رحم 
سارقان دو مرد جوان به نام‌های بهزاد و احسان هستند. آنها روز حادثه تلفن همراه زنی جوان را که فرزند شیرخوارش را بغل گرفته بود، سرقت کردند. در آن حادثه، سارقان بی‌رحم حین موبایل‌قاپی زن جوان را هل دادند، به‌طوری‌که کودک شیرخوارش از دستش رها شد و با سر به زمین خورد و سپس مادرش هم روی زمین افتاد و هر دو به شدت آسیب دیدند. متهمان که زمان سرقت ماسک به صورت داشتند و پلاک موتورشان را هم مخدوش کرده بودند، تصور نمی‌کردند شناسایی و دستگیر شوند، اما حالا در میان انبوهی از خبرنگاران، عکاسان و اهالی محل گیر افتاده‌اند، به‌طوری‌که به سختی قدم برمی‌دارند تا به کنار دیوار برسند و مقابل شاکی قرار بگیرند. دو مرد جوان شرم می‌کنند به شاکی که مثل همان روز فرزند شیرخوارش را بغل کرده، نگاه کنند و تازه الان متوجه شده‌اند که چه صحنه شرم‌آور و وحشتناکی را رقم زده‌اند. متهمان پس از بازسازی صحنه جرم و مواجهه با دو شاکی به اداره پلیس منتقل شدند. 

مطالبه مردم 
اهالی محل که مدتی است از دست سرقت‌های سریالی دو سارق جوان و دیگر هم‌صنف‌هایشان عاصی شده‌اند با دیدن سارقان از پلیس تشکر و درخواست کردند با قاپ‌زنان همانند اراذل و اوباش برخورد کند تا دیگر جرئت نکنند در روز روشن به زنی که کودکی خردسال را در آغوش دارد حمله‌ور شوند و برای سرقت موبایل او را روی زمین بکشند و به او و فرزند شیرخوارش آسیب برسانند. یکی از اهالی محل می‌گوید: «متهمان خیلی به نظر مظلوم می‌آیند، اما آنها تعارض به مظلوم‌نمایی می‌کنند، چون باید ذات واقعی‌شان را حین سرقت ببینی که چطور وحشیانه و بی‌محابا برای سرقت موبایل یا کیف به زنان حمله‌ور می‌شوند. ما مردم از پلیس می‌خواهیم به شدت با آنها برخورد کند.»

اظهارات شاکی 
شاکی زن جوانی است و دقایقی مانده به بازسازی صحنه سرقت در حالی که دختر خردسالش را مثل روز حادثه در بغل دارد، همراه شوهر و پسر خردسالش به محل حادثه می‌آید تا با سارقان خشن در همان نقطه حادثه مواجهه حضوری شود. 
وی در توضیح روز حادثه به خبرنگار ما گفت: «من و شوهرم از اتباع هستیم و چند سالی می‌شود که در تهران زندگی می‌کنیم. برادرشوهرم در پارکینگ این مرکز خرید مشغول به کار است و روز حادثه هشتم فروردین‌ماه امسال قبل از ظهر همراه شوهر و فرزندانم به این مکان آمدیم تا شوهرم موتورش را از پارکینگ بردارد و با هم برای خرید عید فطر به بازار برویم. شوهرم همراه پسر سه ساله‌ام به داخل پارکینگ رفتند و من و دختر یک‌و‌نیم ساله‌ام جلوی در پارکینگ منتظر ماندیم. دخترم بغلم بود که گوشی‌ام را از داخل کیفم بیرون آوردم تا به مادرم زنگ بزنم. در همین لحظه مرد جوانی که ماسک به صورت داشت از پشت به من حمله کرد و موبایلم را گرفت. به طرف مرد جوان برگشتم و در برابرش مقاومت کردم، اما او به شدت مرا کشید که دخترم از دستم رها شد و به زمین خورد و خودم هم روی او افتادم. سر دخترم به زمین برخورد کرد و گریه‌اش بلند شد و از اینکه برای فرزندم اتفاقی بیفتد به شدت ترسیده بودم و وحشت سرتاپای مرا گرفته بود. 
خیابان خلوت بود و تنها کسی که متوجه شد، نگهبان مرکز خرید بود که به کمکم آمد، اما سارقان به سرعت با موتورسیکلت فرار کردند. 

 کابوس می‌بینم 
وی ادامه داد: «تمام نگرانی‌ام دخترم بود، چراکه می‌ترسیدم سرش به خاطر اصابت با زمین آسیب دیده باشد و درد خودم را فراموش کرده بودم. دقایقی بعد شوهرم آمد و وقتی فهمید سارقان گوشی‌ام را سرقت کرده‌اند به اداره پلیس رفت و شکایت کرد. من فکر نمی‌کردم سارقان گوشی‌ام دستگیر شوند، چون آنها هم صورتشان را پوشانده بودند و هم پلاک موتورسیکلت‌شان مخدوش بود. شنیده بودم چند روز قبل هم گوشی چند نفر را در همین نزدیکی‌ها سرقت کرده‌اند و الان از پلیس تشکر می‌کنم و انتظار دارم طبق قانون با آنها برخورد شود تا دیگر جرئت نکنند اینقدر بی‌محابا برای سرقت به مردم حمله کنند.»
 وی گفت: «پس از این حادثه، وحشت و ترس یک هفته همراه من بود. شب‌ها کابوس می‌دیدم و نیمه‌شب از خواب بیدار می‌شدم و از ترس نمی‌توانستم بخوابم تا اینکه کم‌کم حالم بهتر شد. چند روز قبل که فیلم سارقان پخش شد و دوباره صحنه را دیدم، ترس و لرز به جانم افتاد و فکر کردم چطور این دزدان خشن حتی به دختر یک و نیم ساله‌ام که بغلم بود رحم نکردند. من می‌خواهم از سارقان سؤال کنم اگر کسی به مادر یا خواهرشان برای سرقت یک گوشی حمله کند و آنها را به زمین بزند، چه عکس‌العملی از خود نشان می‌دهند.»

 تشکر از پلیس 
زن جوان دیگری که ۲۷ فروردین‌ماه در دام قاپ‌زنان خشن گرفتار شده بود، گفت: حدود ساعت ۱۱:۴۲ بود و من از ماشین پیاده شدم تا از طریق دستگاه خودپرداز برای یکی از دوستانم مبلغی را کارت به کارت کنم. پس از اینکه پول را انتقال دادم، تلفن همراهم را از کیفم بیرون آوردم تا به دوستم پیامک بزنم که پول را به کارتش واریز کرده‌ام که موتورسیکلتی با دو سرنشین کنارم توقف کرد. یکی از آنها کاپشن مشکی و دیگری کاپشن قرمز به تن داشت و هر دو ماسک به صورت داشتند. یکی از آنها ناگهان موبایلم را از دستم قاپید و به سرعت سوار موتور شد و فرار کردند. 
وی ادامه داد: «لحظاتی در شوک بودم و زبانم بند آمده بود تا اینکه به خودم آمدم و به اداره پلیس رفتم و شکایت کردم. روزی که فیلم سرقت وحشیانه این دو سارق از زن بچه به بغل را در فضای مجازی دیدم، آنها را شناختم و الان هم که متوجه شدم دستگیر شده‌اند و قرار است صحنه را بازسازی کنند به محل آمدم تا با آنها روبه‌رو شوم و سؤال کنم چطور از یک زنی که بچه در بغل داشت، سرقت کردید. من از مأموران پلیس تشکر می‌کنم که سارقان را خیلی زود به دام انداختند.»

برخورد قاطع با قاپ‌زنان 
سردار علي وليپور گودرزي، رئيس پليس آگاهي تهران بزرگ در حاشيه بازسازي جرم گفت: آخرين روز‌هاي فروردين ماه امسال فيلمي از يك سرقت خشن كه دو مرد موتور‌سوار موبايل زن جواني ‌كه بچه‌اش در آغوشش بود، در فضاي مجاز منتشر شد. با شكايت اين زن و تشكيل پرونده در پليس آگاهي تهران بزرگ، تيمي از مأموران اين پليس وارد عمل شدند و بررسي‌هاي خود را آغاز كردند. در بررسی‌ها ‌مشخص شد سارقان با تهديد اين زن و آسيبي كه به او و كودكش زده‌بودند، تلفن همراه وي را سرقت می‌کنند و بعد از سرقت از محل متواري می‌شوند. 
رئيس پليس آگاهي تهران بزرگ‌ ادامه داد: با تلاش‌هاي شبانه‌روزي، كارآگاهان موفق به شناسايي اين سارقان و در نهايت روز يك‌شنبه با هماهنگي مرجع قضايي اين متهمان در مخفيگاه‌شان شناسايي و دستگير شدند. 
سردار گودرزي افزود: متهمان در بازجويي‌هاي انجام شده به جرم خود اعتراف كرده‌اند و در بازرسي از مخفيگاه‌شان نيز ادوات سرقت و همچنين اموال مسروقه كشف شده‌است. اين سارقان در بازجويي‌هاي تكميلي به چندين فقره سرقت مشابه نيز اعتراف كرده‌اند و مالخر آنها نيز شناسايي و دستگير شده‌است.  وي با تأكيد بر عزم پليس در برخورد قاطع با مجرمان خشن اعلام كرد: با توجه به نوع جرمي كه دو متهم انجام دادند و تعامل خوبي كه با دستگاه قضايي داريم، براي متهمان اشد مجازات قانوني در نظر گرفته خواهد شد. ما گشت‌هاي پليس آگاهي، پيشگيري و يگان امداد را در اين منطقه تقويت كرده‌ايم و آموزش‌هاي لازم براي افزايش دقت در تجزيه و تحليل جرائم به نيروها داده شده‌است. 

قاپ‌زنان زیبای وحشی/ گفت‌وگو با متهم

نام باندشان را «قاپ‌زنان زیبای وحشی»! گذاشته‌اند و به گفته یکی از آنها این نام برایش خاطره یکی از دوستان صمیمی‌اش را که به جرم دو قتل قصاص شده است، زنده می‌کند و از طرفی باعث وحشت رقیبانشان می‌شود. احسان سارقی است که به همین دلیل این نام را روی گردنش خالکوبی کرده است. او از سرقت‌های سریالی‌اش به «جوان» می‌گوید. 

احسان سابقه داری؟ 
بیشتر سابقه‌های من درگیری و نزاع است. یک‌بار هم به اتهام موبایل‌قاپی دستگیر شدم و به زندان افتادم، اما وقتی آزاد شدم تصمیم گرفتم سرقت نکنم. 

پس چرا دوباره شروع به سرقت کردی؟ 
دوستم بهزاد پیشنهاد داد، چون موتور دارم و رانندگی‌ام خوب است. او گفت پول خوبی گیرمان می‌آید و من هم وسوسه شدم و قبول کردم. در تمامی سرقت‌ها من راکب بودم و موتورسیکلت را می‌راندم و بهزاد قاپ‌زنی می‌کرد. 

از کی شروع به سرقت کردید؟ 
از روز هشتم فروردین‌ماه سرقت‌هایمان را شروع کردیم. اولین سرقتمان موبایل‌قاپی از زنی جوان بود که فرزند خردسالش را بغل کرده بود. 

یعنی در اولین سرقت به دام افتادید؟ 
نه، پس از سرقت از زن جوان دوباره سرقت‌هایمان را ادامه دادیم. فکر کنم ۱۰، ۱۲ بار در این مدت موبایل‌قاپی داشتیم. 

فیلم سرقت‌تان را در فضای مجازی دیده بودید؟ 
نه. اگر دیده بودیم که حتماً فرار می‌کردیم و حداقل برای مدتی سرقت نمی‌کردیم. فیلم را نه من و نه همدستم و حتی دوستانمان هم ندیده بودند. 

چرا پشت گردنت را کلمه «زیبای وحشی» خالکوبی کرده‌ای؟ 
زیبای وحشی برایم یک خاطره است و دوست ندارم هرگز این خاطره را فراموش کنم. از طرفی هم دوست داشتم این کلمه را پشت گردنم خالکوبی کنم تا در دل رقیبانم وحشت بیندازم و می‌خواستم در کری‌خوانی‌ها کم نیاروم و برای خودم اسم و رسمی به دست بیاورم، به همین دلیل دوست داشتم اسم گروهمان را زیبای وحشی بگذارم. 

چه خاطره‌ای از زیبای وحشی داری؟ 
یکی از دوستان قدیمی و صمیمی‌ام زیبای وحشی را خالکوبی کرده بود، اما چند سال قبل به جرم قتل به زندان افتاد. او در زندان رجایی‌شهر دومین قتلش را هم مرتکب و پس از آن قصاص شد. به خاطر عشق و علاقه‌ای که به او داشتم من هم زیبای وحشی را روی گردنم خالکوبی کردم تا خاطره او همیشه در ذهنم زنده بماند. 

متأهلی؟ 
متاهل بودم، اما زنم خیانت کرد و از هم جدا شدیم. 

حرف آخر؟ 
من ورزشکارم و از دوران کودکی بدنسازی کار می‌کردم، اشتباه کردم که وارد جرگه خلافکاران شدم. 

خواب بودیم که دستگیر شدیم/ گفت‌وگو با متهم

بهزاد چند سال داری؟ ۳۲ سال. 

سابقه داری؟ بله. 

چه سابقه‌ای و چه تعداد؟ 
من سابقه سرقت دارم و چهار بار هم به همین جرم به زندان افتاده‌ام. 

از چه سالی شروع به سرقت کردی؟ 
از سال ۹۱ شروع به سرقت کردم و همان سال هم دستگیر شدم و دو سال زندان بودم. پس از آزادی دوباره سرقت‌هایم را ادامه دادم و سه بار دیگر هم دستگیر شدم و به زندان افتادم. 

چه شد که در آن سن شروع به سرقت کردی؟ 
معتاد شدم و برای تأمین پول موادمخدرم سرقت می‌کردم.

به چه موادی اعتیاد داشتی؟ مورفین. 

آخرین بار کی از زندان آزاد شدی؟ شهریور سال گذشته. 

بلافاصله شروع به سرقت کردی؟ 
می‌خواستم سرقت را شروع کنم که خانواده‌ام برای ترک اعتیاد مرا در یک کمپ بستری کردند و اسفندماه سال قبل از کمپ ترک اعتیاد مرخص شدم. 

درباره روز سرقت توضیح بده؟ 
آن روز اولین روزی بود که همراه همدستم برای سرقت به خیابان رفتیم. در خیابان با موتورسیکلت دور‌دور می‌کردیم و به دنبال طعمه می‌گشتیم که چشممان به زن جوانی افتاد. من از موتورسیکلت پیاده شدم و موبایل او را سرقت کردم. 

به نظرت سرقت از یک زن بچه به بغل مردانگی است؟ 
(سکوت می‌کند.)

فیلم سرقت‌تان را دیده‌ای که چطور زن جوان همراه کودکش روی زمین می‌افتد؟ 
من بچه را ندیدم. 

یعنی شما بچه را بغل زن جوان ندیدی، اما موبایل را دیدی؟ 
لحظه اول بچه بغلش نبود، اما وقتی ما برای سرقت دور زدیم بچه را بغلش کرد و آن لحظه هم فقط به فکر سرقت بودیم. 

فکر نکردی زن جوان یا فرزندش جانشان را از دست بدهند؟ 
اشتباه کردم. خدا به ما رحم کرد که آنها آسیب جدی ندیدند و فوت نکردند، وگرنه الان قاتل بودیم. 

اگر همین کار را کسی با مادر یا خواهر شما انجام دهد، چه عکس‌العملی نشان می‌دهید؟ 
(سکوت می‌کند.)

در این مدت چند موبایل سرقت کرده‌اید؟ 
فکر کنم حدود ۱۲ موبایل. 

موبایل‌های سرقتی را چند می‌فروختید؟ 
هر موبایل بین یک میلیون تومان تا یک میلیون و ۲۰۰ هزار تومان. 

فکر می‌کردید که دستگیر شوید؟ 
نه. ما ماسک داشتیم و همدستم هم پلاک موتورش را مخدوش کرده بود. 

چطور دستگیر شدید؟ 
خواب بودیم که مأموران را بالای سرمان دیدیم و دستگیرمان شدیم.

برچسب ها: سارقان ، پلیس ، مجرم
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار