جوان آنلاین: اثری که هماینک در معرفی آن سخن میرود، به بازخوانی حیات سیاسی داریوش همایون از مهرههای سیاسی و فرهنگی رژیم پهلوی دوم پرداخته است. «وزیر خاکستری» از سوی صفاءالدین تبرائیان تألیف شده و پژوهشکده تاریخ معاصر ایران به انتشار آن همت گمارده است. این کتاب در دیباچه خویش محتوای خود را به ترتیب پی آمده بازنمایانده است:
«بازکاوی و بازنگری، بازاندیشی و بازتفسیر تاریخ گذشته به مفهوم انکار، نفی و نادیدهگرفتن آنچه پیشتر به وقوع پیوسته است، نیست. تاریخ، کشکول حقایق، دروغها، سرابها، خوبیها، پلیدیها، زیباییها و زشتیهاست. تاریخ هیچ ملتی راه صاف و بدون دستانداز و جاده همواری نیست. این یک پروسه پر چم و خم است. تنها نگاه منصفانه قادر است، محقق را به حقیقت دلالت نماید. سادهسازی بسیاری از حوادث و اتفاقات تاریخی، اعتبار علمی یک اثر تحقیقی را زیر سؤال میبرد. مجیزگویی مفاخر ملی و تکیه صرف به رجال نامدار و خلاصه غره شدن به سوابق گذشته، ما را به خواب غفلت میبرد و از واقعیتها گریزان میسازد. از سویی دیگر، خدشهدارکردن چهرهها و ملکوک ساختن رجال شناخته شده تاریخی و سیاهنمایی وقایع و واقعیتهای مسلم و به یک چوب راندن آنها نیز جز تهیسازی پشتوانه فرهنگی ارمغانی ندارد. تاریخ عرصه کلیگویی، جزماندیشی و شعار دادن نیست. در این حوزه مجیزخوانی یا ناسزاگویی، افزون بر آن هواداری عبث له یا علیه رجال و تشکلها جایی ندارد. تاریخنگاری معاصر ما بیش از آنکه نیازمند افشاگریهای جنجالی و پرسر و صدا یا برخوردهای منفعلانه و محافظهکارانه باشد، محتاج اطلاعرسانی، آگاهیبخشی و روشنگریهای منصفانه و محققانه است. آنان که با نادیدهگرفتن نخبگان و نفی دستاوردهای تاریخ کهن چند هزار ساله ایرانزمین را در آثار و نوشتههای خود دنبال میکنند، بهگونه غیرمستقیم و شاید هم ناخواسته مهر تأیید بر بیریشه بودن ایرانیان میزنند! فرهنگ و تمدنی که بهویژه با ظهور دین مبین اسلام اوج گرفت و شهره عالم شد. از طرفی نظرگاه مورخانی که ضعفها را نقاط قوت، انحطاط فرهنگی را تعالی مدنی، خیانتها را افتخار، کاستیها را کمال و ورشکستگی اجتماعی، سیاسی و اقتصادی را گامزنی در شاهراه تمدن بزرگ قلمداد میکنند، نمیتواند رهیافتی به منظور راهیابی به حقیقت تلقی شود.
در پی انتشار کتاب سراب یک ژنرال که به بررسی زندگینامه و کارکرد نظامی ارتشبد حسن طوفانیان اختصاص داشت، اثر حاضر دومین پژوهش از مجموعه بازشناسی نقش رجال و مقامات حاکمیت پهلوی دوم است که در آن به سیره و اندیشه سیاسی داریوش همایون پرداخته شده است. همایون در زمره عناصر با نفوذ و یکی از سرشناسترین تئوریسینهای عصر زمامداری آخرین پادشاه ایران به شمار میآید که در دوران حیات اجتماعی و سیاسیاش، عهدهدار مشاغل حساس و مسئولیتهای متعدد آشکار و پنهانی بوده است. همکاری با شبه نظامیان انجمن، همیاری پانایرانیستها، حضور در حزب ملت ایران، عضویت در حزب سوسیالیست ملی کارگران ایران، کار در مؤسسه فرانکلین، دبیری سندیکای نویسندگان و خبرنگاران مطبوعات، آموزش در هاروارد از رهگذر بورس نیمن، بنیانگذاری روزنامه آیندگان، ارتباط با دولتمردان اسرائیل و مقامات امریکا، قائممقام حزب رستاخیز، وزیر اطلاعات و جهانگردی و سخنگوی دولت آموزگار و...، بخشی از کارهای اجتماعی و سیاسی وی محسوب میشود. در آمادهسازی این اثر، از اسناد و مدارک فراوانی که اهم آن در مؤسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران نگهداری میشود، بهره برده شد و در این میان دسترسی به برخی دستنوشتههای همایون در دفتر خاطراتش بسیار سودمند بود. کتاب حاضر در ۱۷ فصل سامان یافته که از میان صدها برگ سند و مدرک نوشتاری و تصویری گرد هم آمده است....»