کد خبر: 1203710
تاریخ انتشار: ۲۰ آذر ۱۴۰۲ - ۲۳:۰۱
اوایل آبان‌ماه امسال به مأموران پلیس تهران خبر رسید سارقانی به خانه‌ای ویلایی در یکی از خیابان‌های شمالی تهران دستبرد زده و پس از سرقت، صاحبخانه را با چاقو زخمی و به پرتگاه مرگ کشانده‌اند.
غلامرضا مسکنی

جوان آنلاین: زنی که متهم است با طراحی سناریوی سیاه شوهرش را برای سرقت ۴ میلیارد تومانی از مرد تاجر با خود همراه کرده، در حالی که اقدام به قتل تاجر کرده بود، ماجرا را شرح داد.
اوایل آبان‌ماه امسال به مأموران پلیس تهران خبر رسید سارقانی به خانه‌ای ویلایی در یکی از خیابان‌های شمالی تهران دستبرد زده و پس از سرقت، صاحبخانه را با چاقو زخمی و به پرتگاه مرگ کشانده‌اند.
با اعلام این خبر، تیمی از مأموران راهی محل شدند و دریافتند شب حادثه صاحبخانه که مرد تاجری است در خانه‌اش تنها بوده تا اینکه ساعتی قبل همسر و فرزندش وقتی وارد خانه و با پیکر خونین و بیهوش او روبه‌رو می‌شوند و مرد زخمی را برای درمان به بیمارستان منتقل می‌کنند.

سرقت خونین
همسر مرد زخمی به مأموران گفت: «چند روزی برای دیدن یکی از بستگانم همراه فرزندم به مسافرت رفتیم، اما شوهرم احسان در تهران ماند. ساعتی قبل وقتی به خانه برگشتیم هر چقدر در زدیم، احسان در را باز نکرد. من با کلیدم در خانه را باز کردم و داخل پذیرایی با صحنه عجیبی روبه‌رو شدم. شوهرم لخت و خونین و بیهوش داخل پذیرایی افتاده بود و خون او هم تمامی سرامیک‌ها را رنگین کرده بود. یک لحظه من و فرزندم شوکه شدیم و از ترس دست و پایمان شل شد و دقایقی بعد هم با اورژانس تماس گرفتیم و احسان را به بیمارستان منتقل کردیم. الان شوهرم بیهوش است و با مرگ دست و پنجه نرم می‌کند. تمامی وسایل خانه‌مان به‌هم ریخته و در گاوصندوق هم باز بود. من مطمئن هستم سارقانی به خانه ما دستبرد زده‌اند و پس از سرقت اموالمان، شوهرم را به قصد قتل با چاقو زده‌اند.»

دوغ مسموم
در‌حالی‌که مرد تاجر تحت درمان بود، مأموران پلیس به دستور قاضی کوشکی، بازپرس شعبه هشتم دادسرای ویژه سرقت تحقیقات خود را درباره این حادثه آغاز کردند. مأموران در بررسی‌های دوربین‌های مداربسته متوجه شدند شب حادثه زن و مرد جوانی وارد خانه شاکی می‌شوند و پس از چند ساعت از آنجا بیرون می‌روند.
تحقیقات برای شناسایی زن و مرد جوان ادامه داشت که تیم پزشکی اعلام کرد مرد زخمی از مرگ نجات پیدا کرده و به‌هوش آمده است.
بنابراین مأموران به بیمارستان رفتند و از مرد تاجر درباره این حادثه تحقیق کردند. احسان گفت: «سارقان خانه‌ام، زن و شوهری به نام فریده و فرزاد هستند. آن‌ها از دوستان خانوادگی ما هستند و با هم رفت‌و‌آمد داریم. فریده و فرزاد شب‌هایی که من تنها هستم به خانه‌ام می‌آیند و با هم شام می‌خوریم. شب حادثه هم فرزاد وقتی فهمید تنها هستم با من تماس گرفت و گفت همراه همسرش به خانه‌ام می‌آیند و شام را با هم می‌خوریم. وقتی به خانه‌ام آمدند با خودشان دوغ آورده بودند و بعد هم همسرش به آشپزخانه رفت و غذا آماده کرد. اولین لیوان دوغ را که نوشیدم دیگر چیزی متوجه نشدم و بیهوش شدم، اما ساعتی بعد احساس کردم سرم سنگین است، چشمانم را که باز کردم این‌بار چند ضربه چاقو به بدنم وارد شد و دوباره بیهوش شدم تا اینکه پس از چند هفته در بیمارستان به‌هوش آمدم. الان فهمیدم آن‌ها مرا با ضربات چاقو به قصد قتل زده و بیش از ۴ میلیارد تومان اموالم را از گاوصندوقم سرقت کرده‌اند.»

بازداشت
با به دست آمدن این اطلاعات، مأموران فریده و فرزاد را به عنوان مظنون تحت تعقیب قرار دادند، اما وقتی برای دستگیری آن‌ها به محل زندگی‌شان رفتند، فهمیدند زن و شوهر پس از حادثه به مکان نامعلومی گریخته‌اند.
بدین ترتیب تحقیقات برای دستگیری دو متهم ادامه داشت تا اینکه چند روز قبل مأموران مخفیگاه آن‌ها را شناسایی و متهمان را دستگیر کردند.
دو متهم ابتدا منکر جرم خود شدند، اما وقتی با مدارک و دلایل روبه‌رو شدند به جرمشان اقرار کردند. فریده در بازجویی‌ها اعتراف کرد او ضربه‌های چاقو را به مرد تاجر زده و اموال او را سرقت کرده و شوهرش فقط با او همدستی کرده است. متهمان برای تحقیقات بیشتر در اختیار کارآگاهان پلیس آگاهی قرار گرفتند.

پاپوش سیاه
فریده، زن جوانی است که در رفت‌و‌آمد به خانه مرد تاجر وسوسه می‌شود تا اموال او را سرقت کند. وی می‌گوید برای اینکه شوهرم را راضی کنم از خانه احسان سرقت کنیم به دروغ برای تاجر پاپوش درست کردم و به شوهرم گفتم او مرا آزار و اذیت کرده است.


چه شد که تصمیم گرفتی از خانه مرد تاجر سرقت کنی؟
ما با هم دوست بودیم و شوهرم قبلاً با او کار می‌کرد و رفت‌و‌آمد هم داشتیم، اما مدتی قبل شوهرم ورشکست و زندگی ما کمی سخت شد. در رفت‌و‌آمدی که به خانه مرد تاجر داشتیم، متوجه شدم او همیشه مقدار زیادی طلا و پول خارجی در خانه‌اش نگهداری می‌کند. می‌خواستم دوباره پولدار شوم و زندگی مرفهی داشته باشم که وسوسه شدم از خانه او سرقت کنم.

چرا برای او پاپوش درست کردی؟
من می‌دانستم اگر به شوهرم پیشنهاد بدهم از خانه احسان سرقت کنیم، او قبول نمی‌کند، به همین دلیل به دنبال نقشه‌ای بودم که او را راضی کنم. در نهایت به دروغ به شوهرم گفتم احسان به من تجاوز کرده است. به شوهرم گفتم مدتی قبل که به خانه احسان رفته بودم، همسرش در خانه نبود و او به زور مرا آزار و اذیت کرد. بعد هم گفتم تصمیم داشتم این راز را پنهان کنم، اما الان دچار مشکل روحی و روانی شده و تصمیم گرفته‌ام رازم را فاش کنم تا از عذاب‌وجدان رها شوم. شوهرم وقتی شنید خیلی عصبانی شدم و من هم پیشنهاد دادم که او را تنبیه و اموالش را هم سرقت کنیم که قبول کرد.

فکر نکردی با این پاپوش ساختگی دستت رو می‌شود؟
نه، من حتی در بازجویی‌ها اولیه هم همین ادعا را مطرح کردم و به مأموران گفتم ما اصلاً سرقت نکرده‌ایم و فقط همراه شوهرم به خانه او رفتیم و به خاطر آزار و اذیتی که مرا کرده بود از او کینه داشتیم و او را با چاقو زدیم، اما مأموران در بررسی‌های خود متوجه شدند من دروغ گفته‌ام و سرانجام هم واقعیت را گفتم.

یعنی شوهرت تا قبل از اعترافت خبر نداشت که برای شاکی پاپوش درست کرده‌ای؟
نه، من قصد نداشتم واقعیت را بگویم.

احسان را با دوغ مسموم و بیهوش کرده بودی، چرا او را با چاقو زدی؟
نقشه ما هم همین بود، اول بی‌هوشش کنیم و بعد اموالش را سرقت کنیم، اما چند ساعت بعد که در حال سرقت اموالش بودیم، متوجه شدم او به‌هوش آمده، برای همین با چاقو زدمش. البته نقشه‌ام در آنجا تغییر کرد و در نهایت تصمیم گرفتم او را با چاقو بزنم.

می‌خواستی او را بکشی؟
می‌خواستم ردی از خودمان به‌جا نگذارم.

اموال سرقتی را چه کار کردی؟
اموال سرقتی را پیش یکی از دوستانم امانت گذاشتم تا وقتی آب‌ها از آسیاب افتاد از او بگیرم و با آن زندگی‌ام را سروسامان بدهم و کمی هم خوشگذرانی کنم.

نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار