روز دوشنبه ۱۳ شهریورماه امسال قاضی محمدمهدی براعه، بازپرس ویژه قتل دادسرای امور جنایی تهران با تماس تلفنی مأموران کلانتری ۱۳۳ شهرزیبا از قتل مردی در خانهاش حوالی یکی از خیابانهای منطقه شهرزیبا باخبر و همراه تیمی از کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی راهی محل شد.
تیم جنایی در طبقه دوم ساختمان مسکونی داخل اتاق خواب با جسد مرد میانسالی به نام حمید روبهرو شد که با ۱۸ ضربه چاقو به گردن، پشت و قفسه سینهاش به قتل رسیده بود. نخستین بررسیها نشان داد مقتول، رئیس یکی از شعبههای بانک تجارت در خیابان بلوار فردوس بوده و همراه همسر دومش و دختر زن اولش زندگی میکرده است.
همچنین مشخص شد لحظاتی قبل خواهر مقتول وقتی برادرش به تلفنهای او جواب نمیدهد، نگران میشود و با کمک آتشنشانی در خانه را باز میکند و با جسد خونین برادرش روبهرو میشود و موضوع را به پلیس خبر میدهد.
ردپای افراد آشنا
بررسیهای محل حادثه نشان داد از خانه مقتول به جز تلفن همراهش هیچ شیء ارزشمند دیگری سرقت نشده و همین موضوع این فرضیه را قوت بخشید که قتل رئیس بانک با انگیزه سرقت صورت نگرفته است. از سوی دیگر مأموران پلیس در بررسیهای میدانی دریافتند مقتول زن اولش به نام پریسا را ۱۵ سال قبل طلاق داده، پس از آن با زن دیگری به نام صفورا ازدواج کرده و همراه زن دوم و دختر ۱۶ سالهاش در این خانه زندگی میکرده است. تحقیقات حکایت از آن داشت همسر دوم مقتول هم شش ماه قبل با شوهرش اختلاف پیدا و از خانه قهر میکند و به خانه پدریاش میرود و در ادامه هم دختر مقتول از خانه پدرش قهر میکند و به خانه مادرش میرود. مأموران پلیس متوجه شدند پس از این، مقتول به صورت تلفنی با همسر قبلیاش تماس میگیرد و از او میخواهد دخترش را به خانه برگرداند و همین موضوع باعث اختلاف و درگیری مقتول با شوهر زن سابقش میشود.
قاتلان با کلاه بیسبال
کارآگاهان جنایی در ادامه، فیلم دوربینهای مداربسته محل حادثه بازبینی کردند و متوجه شدند روز حادثه ابتدا دختر مقتول از خانه پدرش بیرون میآید و بدون اینکه در ساختمان را ببندد از محل دور میشود و سپس دو مرد جوان با لباس هودی و کلاه بیسبالی که روی کلاه کشی روی سرشان دارند وارد ساختمان میشوند و دقایقی بعد سراسیمه از آنجا بیرون میآیند و فرار میکنند. با به دست آمدن این سرنخ، مأموران به دختر مقتول مشکوک شدند و وی را تحت نظر گرفتند و متوجه شدند او مدتی قبل با پدرش اختلاف پیدا کرده و به خانه مادرش رفته است. مأموران در بررسیهای فنی و پیچیدهای که انجام دادند به ردپای شوهر زن سابق مقتول به نام فرزاد رسیدند و فهمیدند وی روز حادثه در نزدیکیهای محل زندگی مقتول با دو پسر جوان نقابدار دیده شده است.
بدین ترتیب این فرضیه برای مأموران پلیس قوت گرفت که دسیسه رئیس بانک از سوی دخترش، همسر سابقش و شوهر همسرسابقش طراحی و اجرا شده است، به همین دلیل هم مأموران هر سه مظنون را بازداشت و به اداره پلیس منتقل کردند.
قاتلان اجارهای
متهمان در بازجوییها ابتدا منکر جرم خود شدند، اما وقتی با دلایل و مدارک روبهرو شدند، اعتراف کردند برای قتل رئیس بانک، دو پسر جوان به نامهای کامران و بهراد را اجیر کردند.
فرزاد گفت: «پریسا پس از جدایی از شوهرش با من ازدواج کرد و من از او دو فرزند دارم. مدتی بود مقتول با همسرم تلفنی صحبت میکرد و همین موضوع باعث اختلاف ما شده بود. از طرفی دخترش هم با او مشکل پیدا کرده بود و وقتی پیش مادرش آمد، تصمیم گرفتیم او را تنبیه کنیم. قرار شد دو نفر را برای تنبیه اجیر کنیم. من هم با یکی از دوستانم به نام بهنام صحبت کردم و او کامران و بهراد را برای انتقام از حمید به ما معرفی کرد.»
دختر مقتول هم با اعتراف به جرمش گفت: «من با پدرم به مشکل خوردم و وقتی قهر کردم و به خانه مادرم رفتم، سه نفری تصمیم گرفتیم پدرم را به قتل برسانیم. او مرد خسیسی بود و پول خرج نمیکرد، از اینرو ما هم تصمیم گرفتیم پدرم را به قتل برسانیم و اموالش را به دست آوریم. قرار شد پس از قتل با ارثی که به من میرسد، دستمزد قاتلان اجارهای را بدهیم.»
با اعتراف متهمان، مأموران ابتدا بهنام را بازداشت کردند و بهنام هم دو دوستش به نام کامران و بهراد را به پلیس معرفی کرد. بررسیها نشان داد دو متهم پس از قتل به مکان نامعلومی گریختهاند، اما مأموران پس از بررسیهای فنی موفق شدند دو روز قبل دو متهم را در کرج شناسایی و دستگیر کنند.
دو متهم صبح دیروز به دادسرای امور جنایی منتقل شدند. متهم اصلی قتل را انکار کرد، اما همدست او به جرمش اقرار کرد و گفت کامران قاتل است.
قرار ۲ میلیاردی
عاملان قتل رئیس بانک، دو پسر ۲۴ و ۲۶ ساله هستند. متهم اصلی جرم خود را انکار کرد، اما همدست ۲۴ سالهاش اعتراف کرد برای قتل مرد میانسال با اجیرکنندگان قرارداد ۲ میلیارد تومانی امضا کرده بودند.
***
بهراد چقدر درس خواندی و قبل از قتل به چه کاری مشغول بودی؟
دیپلم دارم و کارم نقاشی ساختمان بود.
مقتول را میشناختید؟
نه، من و همدستم بچه یک محل هستیم و خانهمان در یکی از شهرکهای اطراف کرج است و تا یک ماه قبل هم اصلاً مقتول را ندیده بودیم و نمیشناختیم.
چرا او را به قتل رساندید؟
ما فریب خوردیم. واقعیتش از سوی دختر مقتول، همسر سابق او و شوهر همسر سابقش اجیر شده بودیم که رئیس بانک را به قتل برسانیم.
در این باره توضیح بده؟
دوست مشترکی به نام بهنام داریم که ما را به آن سه نفر معرفی کرد. اولین روزی که آنها را دیدیم، گفتند از رئیس بانک کینه دارند و از ما خواستند او را به قتل برسانیم. دختر مقتول گفت پس از قتل وقتی ارث به او رسید دستمزدمان را میدهد. او گفت اگر به دام هم بیفتیم، چون اولیای دم است ما را میبخشد. ما هم خام شدیم و قبول کردیم. البته من قبول نکردم، اما دوستم کامران قبول کرد. من به کامران گفتم طوری ضربه بزند که رئیس بانک نمیرد و فقط ناکار شود، اما متأسفانه فوت کرد.
چقدر دستمزد تعیین کردید؟
۲ میلیارد تومان. کامران برای اینکه مأموران به ما مشکوک نشوند قرارداد صوری با اجیرکنندگان امضا کرد. براساس قرارداد کامران به آنها گردنبند عتیقهای را به مبلغ ۲ میلیارد تومان فروخته بود و قرار شد مهرماه دستمزد ما را بدهند.
درباره روز حادثه توضیح بده؟
چند روز قبل از حادثه فرزاد خانه مقتول را به ما نشان داد و روز حادثه هم زن سابق مقتول برای ما تاکسی اینترنتی گرفت و به طرف خانه مقتول به راه افتادیم. البته با فاصله زیادی از خانه مقتول از تاکسی پیاده شدیم تا شناسایی نشویم و با پای پیاده به آنجا رفتیم. طبق نقشه، اول دختر مقتول به بهانه آشتی کردن با پدرش به خانهشان رفت و بعد وقتی بیرون آمد در را نبست. ما در گوشهای کمین کرده بودیم و وقتی او از خانه بیرون آمد پدرش از پنجره به او نگاهی کرد و دخترش هم با دست بایبای کرد و رفت. دقایقی بعد در حالی که چهرهمان را پوشانده بودیم به آرامی وارد خانه شدیم. رئیس بانک در اتاق خواب روی تختش دراز کشیده بود که کامران با چاقو ضربات زیادی به او زد و بعد هم فرار کردیم.
پس از قتل چه کار کردید؟
ما به شاهینویلا در کرج فرار کردیم و مخفیانه زندگی میکردیم تا آبها از آسیاب بیفتد که دستگیر شدیم.
فکر میکردید دستگیر شوید؟
نه، همه چیز حساب شده بود و ما هیچ ردی از خودمان به جا نگذاشته بودیم و الان هم نمیدانم چطور پلیس ما را شناسایی کرده است.
چرا همدستت اعتراف نمیکند؟
فکر کنم میترسد و شاید هم فکر میکند میتواند قاضی و پلیس را فریب بدهد.