به گزارش «جوان آنلاین»، چندي قبل زن و مرد ميانسالي در تهران به اداره پليس رفتند و از عروس خانوادهشان به نام شهين به اتهام قتل پسر37 سالهشان شكايت كردند.
يكي از شاكيان گفت: «پسرم پيمان نگهبان بود و همراه همسر و پسرنوجوانش در يكي از محلههاي تهران زندگي ميكرد. مدتي بود متوجه شدهبوديم او با همسرش اختلاف دارد، اما ما در زندگي آنها دخالتي نميكرديم. اواخر خردادماه عروسمان تلفني به ما خبر داد پيمان حالش بد و به بيمارستان منتقل شدهاست. به سرعت به بيمارستان رفتيم و شهين هم در بيمارستان ادعا كرد پيمان مشروب خورده و حالش بد شدهاست. پزشكان تلاش زيادي براي نجات جان پسرمان انجام دادند، اما در نهايت فوت كرد. ما ادعاي عروسمان را پذيرفتيم و به او مشكوك نشديم تا اينكه مدتي بعد فهميديم او با مرد جواني به نام پژمان ارتباط پنهاني دارد. وقتي موضوع را پيگيري كرديم، متوجه شديم شهين چند ماه قبل از مرگ پسرمان با پژمان ارتباط پنهاني داشته و الان احتمال ميدهيم او پسرمان را مسموم كرده و به قتل رساندهاست و از او شكايت داريم.»
انكار
با طرح اين شكايت، تيمي از كارآگاهان پليس آگاهي تحقيقات خود را درباره اين حادثه آغاز كردند. مأموران پليس دريافتند ادعا شاكي درست و عروس آنها چند ماهي است با مرد جواني به نام پژمان ارتباط پنهاني دارد. بدين ترتيب مأموران شهين 31 ساله را بازداشت و مورد بازجويي قرار دادند.
وي در بازجوييها به ارتباط پنهاني با مرد غريبه اعتراف كرد، اما مدعي شد در مرگ شوهرش دخالتي نداشته و او بر اثر مسموميت مشروبات الكلي فوت كردهاست.
وي در ادعايي گفت:«15 سال قبل با پيمان آشنا شدم و به هم علاقه پيدا كرديم و يك هفته بعد هم او به خواستگاريام آمد و با هم ازدواج كرديم. زندگي خوبي داشتيم و پس از تولد پسرمان زندگيمان خوبتر هم شد. چند سالي گذشت و پسرمان هم نوجوان شد، اما كمكم اختلافات من و شوهرم نمايان شد. او مشروبات الكلي مصرف ميكرد و در حالت مستي مرا كتك ميزد. بداخلاقيها و كتككاريهاي او ادامه داشت تا جايي كه من تصميم به جدايي گرفتم، اما شوهرم موافقت نميكرد.»
اشتباه بزرگ
متهم ادامه داد:«از رفتارهاي شوهرم خسته شدهبودم و دنبال راه فراري بودم تا اينكه سه ماه قبل از فوت شوهرم داخل خيابان به عنوان مسافر سوار خودرويی شدم. راننده پسر جواني بود و همان روز با شوهرم دعوا كردهبود و من براي او درددل كردم. او هم به حرفهاي من توجه كرد و پيشنهاد داد از شوهرم جدا شوم. به هرحال ارتباط تلفني و پيامكي ما از همان روز شروع شد و ادامه پيدا كرد و اين بزرگترين اشتباه زندگي من بود. ارتباط ما فقط در حد تلفني بود و گاهي هم به رستوران يا كافيشاپ ميرفتيم و من هم از مشكلات زندگيام براي او ميگفتم تا اينكه شوهرم مشروب خورد و فوت كرد. شوهرم قبل از اين حادثه هم چند باري به بر اثر مصرف مشروب حالش بد شدهبود، اما آن روز خيلي حالش بد شد و در بيمارستان فوت كرد و من دخالتي در مرگ او نداشتم.»
اعتراف به ارتباط پنهاني
سپس مأموران پژمان را شناسايي و بازداشت كردند. متهم در بازجوييها ادعا كرد در مرگ شوهر شهين دخالتي نداشتهاست، اما با زن او ارتباط پنهاني داشتهاست. وي گفت:«من مكانيك هستم و چند ماه قبل، شهين را به عنوان مسافر سوار خودرویم كردم. او از زندگياش ناراضي بود با من شروع به حرف زدن كرد و همين موضوع باعث آشنايي ما شد. ما با هم ارتباط تلفني و پيامكي داشتيم تا اينكه مدتي قبل او ارتباطش را قطع كرد و مدتي بعد دوباره ارتباطش را با من برقرار كرد و به من گفت شوهرش فوت كردهاست.»
تحقيقات از متهمان براي روشنشدن زوايايي پنهان اين حادثه ادامه دارد.