یک حقیقت تلخ میارزد به صدها دروغ شیرین. دروغ ادعای باطلی است که عمداً به عنوان حقیقت بیان میشود. اصولاً میگویند دروغ، دروغ میآورد، یعنی فرد یک دروغ که میگوید باید به اجبار تا انتهای آن موضوع برای مخاطب دروغ سر هم کند. هیچ انسانی فطرتاً صاحب ویژگیهای آسیبزا نیست بلکه به صورت اکتسابی از محیط خود، یعنی اجتماعی که در آن زندگی میکند، یاد میگیرد. شاید تا به حال از دیگران دروغهای بسیاری شنیده باشید که گاه متوجه آن شده باشید، اما در عوض شاید بارها از آن بیخبر بودهاید. کسی که دروغ میگوید فریبنده انسان و زندگی انسان است. افراد دروغگو با این خوی ناپسند رشد کرده و آن خو را تبدیل به یک عادت اشتباه میکنند، به طوری که رفتهرفته دروغ کل شخصیتشان را پوشش میدهد و چه بسا با نقابی دروغین در اجتماع حضور پیدا میکنند. نباید از خاطر برد که دروغ گاهی به دلیل عدماعتمادبهنفس یا ناتوانی در مواجهه با مشکلات است، اما در اکثر مواقع افراد به علتهای شرورانه و برای رسیدن به منافع شخصی دروغ میگویند. بهتر است اینگونه بیان شود که انسان به دلایل مختلفی میتواند دروغ بگوید. از جمله برای به دست آوردن چیزی، محافظت از خود، رهایی از ترس، پر کردن خلأهای ذهنی و تأثیرگذاری بر دیگران.
شناخت آدمهای دروغگو
از نظر روانشناسی، حرکات و زبان بدن آدمهای دروغگو میتواند دروغ آنها را فاش کند. وقتی فردی دروغ میگوید معمولاً بدنش را عقب میکشد و کمی جمع میشود تا فاصلهاش را با شما حفظ کند. به این ترتیب تصور میکنند که هر چه فاصلهشان با شما بیشتر باشد، دیرتر دستشان رو میشود، اما حرکات و زبان بدن شاخصههای کاملاً نسبی است و معیار مطمئنی برای شناسایی آدمهای دروغگو نیست. گاهی اوقات اضطراب و عقب کشیدن بدن یا نگاه نکردن به چشمان شخص مقابل به دلیل اضطراب و کمرویی و عدماعتمادبهنفس است. وقتی کسی به شما دروغ میگوید معمولاً مستقیم به چشمان شما نگاه نمیکند، البته تکنیکهای خاصی وجود دارد برای تشخیص نگاه آنان. کارشناسان زبان بدن معتقدند نگاه آدمهای دروغگو در اکثر مواقع به سمت نزدیکترین خروجی متمایل میشود، چراکه به خاطر دروغ گفتن دچار استرس میشوند و به لحاظ روانی دلشان میخواهد پا به فرار بگذارند. چنین افرادی ممکن است به دلیل اینکه منتظرند زودتر خلاص شوند، مدام به ساعتشان نگاه کنند. میگویند دروغگو کمحافظه است، بیراه هم نمیگویند. ماه پشت ابر نمیماند. بالاخره دیر یا زود خودشان دروغ خودشان را فاش میکنند.
آدمها فقط سیاه یا سفید نیستند
فراموش نکنیم که ما هیچ آدم کاملاً خالص و ذاتاً اخلاقی نداریم! آدمها ممکن است در شرایط و موقعیتهایی، غیراخلاقی نیز رفتار کنند و اگر تحت کنترل نقش یا موقعیت خود نباشند، در شرایط مختلف، طبق باورها و طرحوارههای خود رفتار کنند، بنابراین بهتر است آدمها را فقط سیاه یا فقط سفید فرض نکنیم و تا یک خوبی از کسی دیدیم، کل شخصیت او را ذاتاً خوب و اگر بدرفتاری دیدیم، شخصیت یا ذات او را کاملاً بد، قضاوت نکنیم! آدمها فقط از بستههای ثابت، فراگیر و غیرقابل انعطاف از شخصیت و ذات، درست نشدهاند که در تمام شرایط و موقعیتها، همیشه یک جور ثابت رفتار کنند! بسیاری از رفتارهایی که ما فقط به شخصیت افراد نسبت میدهیم، مثلاً آنها را پرخاشگر، خودشیفته و دروغگو میدانیم. در واقع، در تمام شرایط، اینطور نیست و ما دچار خطای انتساب شدهایم! مثلاً طرف در محل کار یا روابط اجتماعی خودشیفته است، اما در خانواده، اینطور نیست! طرف وقتی جایی تحت فشار قرار بگیرد، دروغ میگوید، اما همیشه اینطور نیست! طرف وقتی خسته و عصبی است یا به او توهین شده است، ممکن است پرخاش کند، اما در حالت عادی، اینطور نیست! یا طرف در خانه، پرخاش میکند، اما در بیرون، خیلی مؤدب و آرام برخورد میکند! یا فردی که فکر میکند درونگراست، ممکن است در جاهایی بسیار برونگرا رفتار کند!
باید دید موقعیتها و شرایط مختلف، چه باورها و طرحوارههایی از افراد را برانگیخته میکند، چون افراد بیشتر از آنچه طبق سرشت و شخصیت خود رفتار کنند، تحت تأثیر محیط، موقعیتها و باورهایی که برانگیخته شدهاند، رفتار میکنند! جالبتر اینکه خود ما که دیگران را موقع رفتارهای بد، اینطور قضاوت میکنیم که فلانی ذاتاً شخصیتی بینظم، بیادب یا دروغگو و پرخاشگر دارد، وقتی خود ما مرتکب رفتارهای غیرمنطقی یا غیراخلاقی میشویم، آن را به موقعیتها و شرایط بیرونی نسبت میدهیم یا خود را قربانی شرایط میدانیم! بنابراین آن که رفتاری انجام میدهد با آن که همان رفتار را مشاهده میکند، هر کدام، علت رفتار را بیرونی یا درونی توجیه میکنند. تمام این برچسب زدنها از دید عموم قضاوتی غلط است، اما متخصصان در زمینه روانشناسی میتوانند تشخیص دهند که چه کسی و به چه دلیل دروغگو است.
فاصله خود را با دروغگوها حفظ کنید
بعضی افراد قدری دروغ میگویند که دلیل دروغگویی نامعلوم است. وجود این افراد برای زندگی دیگران بسیار مضر و خطرناک محسوب میشود، چراکه دروغگویی به طور مداوم میتواند میزان باور به یک رخداد دروغین را افزایش دهد و باعث کاهش باور به اتفاقات واقعی شود. وقت دست آدمهای دروغگو برای دیگران رو میشود، به طور ناخودآگاه از ارزش و جایگاه اجتماعی افتاده و دیگر به آنان توجهی نمیشود.
از جمله دغدغههای افرادی که سعی میکنند زندگی سالمی داشته باشند، پرهیز از برخورد با اشخاص دروغگوست. برخی با دروغ گفتن نفع بیشتری میبرند و بعضی هم عادت دارند دروغ بگویند و حتی ممکن است برای دروغ گفتن فکر هم نکنند، اما به طور حتم تحمل این دروغها برای هر کسی راحت نیست. از آنجا که گاهی وقتها آشکار شدن واقعیت و رو کردن دست اشخاص، نتایج بسیار بدتری از شنیدن آن دروغ و به روی خویش نیاوردن دارد، لازم نیست تا حس کردید کسی دروغ میگوید سریعاً عکسالعمل نشان دهید. بهتر است به شوخی و به صورت غیرمستقیم به وی بفهمانید که متوجه دروغهایش شدهاید. مسخره کردن با شوخی تفاوت دارد. حتی میتوانید با سؤالپیچ کردن فرد از صحت حدس خویش مطلع شوید، اما در نهایت برای حفظ آرامش و آسایش زندگی خود لازم است از این افراد دور بمانیم. فاصله گرفتن از افراد سمی لزوماً به منظور کدورت نیست، بلکه به منظور محافظت از سلامت روان صورت میگیرد.