خانواده به عنوان یک مجمع تشکیلدهنده جامعه، تربیت نسلها و انتقال ارزشهای هر ملت به نسل بعدی از جایگاه ویژهای برخوردار است.
خانواده در ساخت جامعه سالم توأم با آرامش و در تشکیل جامعه متعالی، مهمترین نقش را برعهده دارد و ارزشگذاری اعضای خانواده بسیار مهم است، زیرا هر یک از این اعضا میتوانند نقش مؤثری در تحکیم خانواده برعهده بگیرند و این نقشها حتماً باید در جای خودش مورد تحکیم و احترام باشد. جایگاه پدری به عنوان ستون، قوامدهنده و حمایتگر خانواده بسیار مهم است، زیرا فرزندان بهخصوص پسران خانواده از پدر الگو میگیرند؛ بنابراین پدر باید به عنوان قهرمان و فردی که توانسته با فداکاری، تلاش و کوشش شبانهروزیاش حمایت مادی و معنوی خانواده را برعهده بگیرد، در ذهنشان نقش ببندد. نقش مادری، نقشی بسیار کلیدی در ایجاد زنجیره عاطفه در خانواده، وحدت و انسجام خانواده است.
شاید به جرئت بتوان گفت، مادر است که شأنیت و کرامت اعضای خانواده را تدبیر میکند. مادر است که میتواند با توانمندی مهر، محبت و صبوری که خداوند در وجود او به ودیعه نهاده است، انسجام خانواده را تدبیر کند و این هویت درونی زن است. این هنر زن بودن و درایت او از جمله صبوری، فداکاری و تربیت است که میتواند یک خانواده را در مسیر تعالی قرار دهد.
تربیت صحیح با حضور مؤثر و جدی مادر اتفاق میافتد. البته گاهی مادر هست، ولی حضور مؤثری ندارد و اگر آن ارتباط مؤثر را با خانوده برقرار نکند، خانواده دچار آسیب میشود. گاهی با بررسی بسیاری از رفتارهای ناهنجار فرزندان در بزرگسالی، ریشه آن در کودکی و تعامل با مادر دیده میشود. این ارتباط در صورت مؤثر بودن میتواند در تمام طول عمر، فرزندان را بیمه و محکم و صبور بار بیاورد. فردی که با تکیه بر هویت الهی و فطریاش بتواند روی پای خود بایستد، میتواند جامعه را هدایت و اداره کند؛ بنابراین ارزشگذاری به خانواده و نقشهایی که در خانواده مطرح است، بسیار مهم محسوب میشود.
هویت زن بحث بسیار مهمی است و حضرت امام خمینی (ره) احیاگر هویت زن در قرن معاصر بودند، چراکه براساس فرهنگ منحط غربی ممکن بود زنان همه جوامع، هویتشان را از دست بدهند. براساس گفتمان لیبرال دموکراتیک متکی بر فمینیسم، زنان باید مردواره شوند!
امام خمینی (ره)، این تفکر خطرناک و غلط را با برپایی انقلاب اسلامی و بهرهگیری از دین مبین اسلام و فطرت الهی برهم زدند و معتقدند بودند هویت زن یک هویت واقعی، فطری و الهی است، لذا این هویت را احیا کردند و به زن شخصیت دادند و او را در مسیر هدایت جامعه قرار دادند.
در زمان طاغوت بنا بود فرهنگ منحط غربی در کل ایران پیاده شود. آن رژیم منحوس پهلوی معتقد بود زن ایرانی هم مثل دیگر زنان غربی باید فرنگی باشد. احیای این هویت زنانه زن کار بزرگی بود که با تکیه امام بر آموزههای اسلام عزیز اتفاق افتاد و عطر و پژواک این هویت زن بودن و نگاه صحیح به زن، نهتنها در کشورهای اسلامی، بلکه در تمام جوامع پیچید؛ لذا میبینیم امروز یک زن غربی در نامهای به یک زن مسلمان اینگونه مطرح میکند که ما زنان غربی هویت خودمان را از دست دادهایم، این زن مسلمان است که با هویت زنانه خود آرامش دارد و در کنار خانواده سالها به یک مرد تکیه میکند و زندگیاش سراسر نشاط و آرامش است، ولی زن امریکایی به شدت منفعل، بیپشتوانه و بیپناه است و بدون اینکه بتواند به کسی تکیه کند در یک جامعه گرگصفت رها شده است؛ بنابراین پیام انقلاب اسلامی احیای هویت زن است و این پیام را بسیاری از زنان آزاداندیش جهان هم دریافت کردهاند و لذا تلاششان این است که به نوعی به فطرتشان برگردند، اما فرهنگ منحط غربی زیرساخت زندگی متعالی را از بین برده است، از اینرو کار کسانی که در اندیشه بازگشت به فطرت هستند، خیلی سخت و ناممکن است، چراکه همه پلهای پشت سر را خراب کردهاند.
ما باید نگاه زیبا، عمیق و انسانساز انقلاب اسلامی را به دنیا منتقل کنیم. دنیا منتظر چنین نگاه و دیدگاهی است. کمااینکه خودمان هم در مواجهه با میهمانهای خارجی از کشورهای مختلف، وقتی این نوع نگاه به زن و خانواده را مطرح میکنیم، برایشان بسیار خوشایند و دلنشین است. حتی وقتی موضوع الگوی سوم، یعنی زن نه شرقی و نه غربی را برای بسیاری از اندیشمندان اروپایی، امریکایی، افریقایی و سایر کشورها مطرح میکنیم، نظرشان این است که راه برونرفت از بحران زن و بیهویتی زن در قرن معاصر این است که بتوانیم الگوی زن نه شرقی و نه غربی را به دنیا عرضه کنیم.
مقام معظم رهبری هم در پیامی که سال ۹۱ به کنگره ۷ هزار زن شهید ارسال فرمودند، تاکید داشتند الگوی زن شرقی قابل اتکا نیست، زیرا او بسیار منفعل است و بدون اثرگذاری در تاریخ، دچار روزمرگی میشود که هیچ ردپایی از او در تاریخ نیست.
با نگاه به زن در غرب هم آشناییم و همه میدانیم نگاهی ابزارگونه است. از هنرپیشههای بسیار معروف هالیود شنیدهایم که بسیار پشیمان هستند، زیرا گفتهاند ما را زیر ۴۰ سالگی میپذیرند، ولی وقتی ۴۰ ساله هستم، حتی با ما تماس هم نمیگیرند. آنها جوانیشان در این سینمای آلوده میگذرد. در غرب فقط جسم زن را معیار و ملاک به کارگیری قرار میدهند و به هیچ وجه به جایگاه و روح انسانی او توجهی ندارند. برای تبلیغ کمترین کالاها، حتی غذای سگ و گربه از بدن نیمهعریان زن استفاده میکنند؛ بنابراین این نگاه ابزارگونه برای هیچ جامعه متمدن و جامعهای که دارای تاریخ کهن، فکر و اندیشه آزاد است، نمیتواند الگو باشد، مخصوصاً برای جوامع اسلامی که سرشار از الگوهای متعالی و تکیهگاههای عمیقی مثل حضرت زهرا (س)، حضرت خدیجه و حضرت زینب (س) هستند و بسیاری از بانوان صدر اسلام و بانوان جامعه ما به تأسی از این بزرگواران در انقلاب اسلامی درخشیدند. بنا بر الگوی زن نه شرقی و نه غربی، زن؛ تأثیرگذار، تاریخساز و تمدنساز و در عین حال یک مادر و همسر موفق است؛ بنابراین امروز تئوری الگوی سوم در جهان بسیار جدی است، چنانچه در دانشگاههای ما در رشته مطالعات زنان و در حوزههای علمیه به این مسئله میپردازند.
تببین نظریه الگوی سوم هم یک تکلیف است. باید آن را بپرورانیم و به عنوان یک نسخه رهاییبخش برای مردم جهان اعلام کنیم. در واقع باید تلاش کنیم در جوامع سرخورده و بهویژه در امریکایی که در حال اضمحلال است، رسالت خودمان را نسبت به احیای هویت زن به انجام برسانیم.
موضوع بحث زنان در انقلاب اسلامی یک بحث جدی است. حضور در کرسیهای تصمیمسازی و تصمیمگیری، ساختارهای زنانهای که به وجود آمدند، مثل معاونت زنان ریاست جمهوری، وزارت کشور و بسیج جامعه زنان که در جهان بینظیر است، زمینههای بسیار خوبی را برای فعالیت اجتماعی زنان فراهم کرده تا با حضور میلیونها نفر از زنان و دختران جوانی که علاقهمند به فعالیتهای فرهنگی، اجتماعی و خدمترسانی علمی هستند به پیشرفت کشور عزیزمان کمک شود. همه اینها نمونههای بارز حضور زنان در عرصههای تصمیمگیری و تصمیمسازی است؛ بنابراین ساختارهای خیلی خوبی مثل نهادهای انقلابی از جمله سازمان تبلیغات، حوزه علمیه و کمیته امداد که ساختارهای زنانه بسیار قوی دارند و زمینه حضور زنان در بسیاری از مراکز مختلف و وزارتخانهها فراهم شده است. البته در وزارتخانهها باید بحث مشاوران امور زنان تقویت شود.
دیگر موضوعی که باید دنبال شود، تشکیل مرکز فراقوهای در حوزه زنان و خانواده است که چند سال قبل از سوی مقام معظم رهبری مطرح شد. در این مرکز باید امکان بهرهمندی بیشتری از حضور زنان و تقویت جایگاه زن و خانواده صورت گیرد.
موضوع دیگر حمایت از زنان خانهدار است. بیشتر خانمها به خانهداری علاقهمند هستند، چراکه خانهداری یعنی آرامشبخشی به خانواده و جامعه. هرچند ممکن است تعدادی شاغل باشند، اما نقش اساسی خودشان را در خانواده تعریف میکنند؛ بنابراین حمایت از خانهداری بسیار مهم است حالا چه خانمهایی که فقط خانهدارند و چه خانمهایی که شاغل هستند. به هر حال حمایت از خانهداری و تحصیلاتی که برای امر خانهداری باید در نظر گرفته شود، بسیار مهم است. امروزه نقش خانهداری در بحث مشاغل دیده نمیشود. خانمها مثل آقایان ساعت هفت کارت میزنند و بعدازظهر همراه آقایان از محل کار بیرون میآیند. این یعنی جایگاه خانهداری در مجموعههای کاری دیده نشده است. باید از دو بحث زنان خانهدار و خانهداری حمایت شود و این نیازمند تغییر جدی در موضوع حضور خانمها در فعالیتهای اجتماعی و شغلی است. البته زنان ایرانی که در فعالیتهای شغلی سرآمدند، باید برای حمایت از زنان و خانهداری آنها تدابیری در نظر گرفته شود.
در آخر آرزو داریم دختران و زنان کشورمان ایران -که مأمن بسیاری از حرکتهای زیبای الهی و انسانی بوده و هست- بتوانند این همه رشد و تعالی و پیشرفت را به جامعه جهانی تقدیم کنند.
* رئیس پژوهشکده زنان
دانشگاه امام حسین (ع)