سرویس دفاعی جوان آنلاین: بدون شک دفاع مشروع، حقی است که در صورت تعدی و تجاوز، امکان دفاع را برای شخصی که در معرض تهاجم قرار گرفته فراهم میآورد. در کنار حق دفاع، حق مقابله به مثل نیز مطرح شده است؛ هرچند ممکن است، گاهی گمان شود مقابله به مثل، از مصادیق و جلوههای دفاع مشروع است، اما به نظر میرسد این قاعده، به نوعی در عرض دفاع مشروع قرار میگیرد و از جهاتی، مکمل آن است.
اصل مقابله به مثل، قاعدهای قرآنی و بین المللی است که از فطرت و طبیعت درون انسان سرچشمه میگیرد و عموم محققان بر جواز جریان طبیعی آن صحه میگذارد و مهمترین کارکرد و نقش آن، جلوگیری از تجاوز و اعمال خشونت بیشتر و تکرار تعدیات ناشایست از جانب یک فرد یا گروه از بشر علیه سایر انسانها به شمار میرود و به تعبیر گویاتر باعث حیات و زندگانی مادی و معنوی نوع بشر است.
با این وجود نیز قاعده مقابله به مثل، قاعدهای مهمی است که نسبت به بخش عمدهای از نظام حقوقی ما نقش مبنایی و ریشهای دارد و در بسیاری از قوانین حقوقی داخلی یا بین المللی، خود را نشان میدهد. بسیاری از آیات و روایات، به روشنی به آن دلالت دارند و بعضی موارد بدان استدلال و فقها بسیاری از فتاوای خود را از آن استنباط کرده اند. اگرچه قاعده مقابله به مثل با دادن حقّ قصاص، روحیه انتقام در انسان را تا حدی برآورده کرده و آن را کنترل میکند؛ ولی نقش روانی و باز دارنده نیز داشته؛ که براساس آن، سبب منع تجاوز افراد و دولتها به افراد و دولتهای دیگر میشود. اگر حقّ مقابله به مثل برای افراد و دولتهای مورد تجاوز، محفوظ باشد و مردم دنیا به آن اعتقاد داشته باشند، کمتر فرد یا دولتی به خود، اجازه تجاوز به دیگران را میدهد و نگرانی از مقابله به مثل، او را به تامّل بیشتر وامی دارد تا بیجا برای خود و دیگران دردسر نیافریند.
این در حالی است که در قضایای امروزی باید به اقدامات آمریکا علیه کشورمان پس از پیروزی انقلاب اسلامی اشاره کرد که تبدیل سفارت به لانه جاسوسی، مصادره اموال ایران، هجوم نظامی و واقعه طبس، کودتای نوژه، حمایت از تجزیه طلبی و تروریسم، تحریک صدام و عراق علیه ایران، حمایت تسلیحاتی و اطلاعاتی آمریکا از صدام در ۸ سال دفاع مقدس، تامین سلاحهای شیمیایی عراق علیه ایران، حمله به کشتیها و سکوهای نفتی ایران، ساقط کردن هواپیمای مسافربری ایران، حمایت از سازمان منافقین، تحریمهای ظالمانه علیه ایران، تهاجم فرهنگی و جنگ نرم علیه ملت ایران، ایجاد اسلام هراسی و ایران هراسی با ساخت فیلمهای ضد ایرانی و ضد اسلامی، تهدید مستمر ایران به حمله نظامی، حمایت از گروهکهای تروریستی به ویژه در مرزهای ایران، حمایت از هر گونه فتنه و اغتشاش در ایران، اختصاص بودجه برای براندازی ایران، دخالت در امور سیاسی ایران، بسیج کردن کشورها علیه ایران، ترور دانشمندان هسته ای، بدعهدی در برجام، خروج از برجام، ترور سردار سلیمانی و... از جمله این اقدامات به شمار میروند.
در جریان شهادت سردار سلیمانی و همراهان ایشان از جمله ابومهدی المهندس، رهبرمعظم انقلاب مسئله انتقام سخت را مطرح نمودند و به ازای ترور سردارسلیمانی، یک پادگان آمریکایی و تعداد زیادی سرباز از بین رفتند. حال سوال اینجاست که با توجه به آیه شریفه "بمثل ما عوقبتم"و این که گفته شد حداکثر مقابله به مثل منفی، مقابله به همان مقدار است و نیز این که حق قصاص با، ولی دم میباشد، و نیز این گفته امیر عبداللهیان که "حملات موشکی به عین الاسد تها انتقام ماشین سردار سلیمانی بود"، این نوع مقابله به مثل را چطور میتوان توجیه کرد؟.
پاسخ به این مساله بسیار ساده است. در جریان حملات موشکی ایران به پایگاه عین الاسد، با وجود وارد شدن تلفات مالی و جانی بسیار، هنوز هم شرط مماثلت در مقابله رعایت نشده است. باید توجه داشت که سردار سلیمانی و همراهان ایشان هدفی به غایت بزرگ داشتند که آن هم برقراری امنیت در کل منطقه و اخراج نیروهای آمریکایی و بیگانه از منطقه بوده است.
با ترور شدن ناجوانمردانه این عزیزان، آمریکاییها به هدف خود رسیدند، اما با مرحله اول انتقام ایران حمله به پایگاه عین الاسد، اهداف ایران محقق نشده است؛ بنابراین میتوان گفت که در این "انتقام سخت"، هنوز هم شرط تناسب مقابله به مثل به خوبی رعایت نشده است. از سوی دیگر، نمیتوان در این مساله شرط تعداد را بیان کرد، چرا که با وجود آنکه تلفات آمریکاییها بسیار بیشتر از تعداد شهدای ایرانی بود، اما این تعداد از نوع و کیفیت سردار شهید اسلام نبوده است. به عبارت دیگر، نمیتوان یک ژنرال را ترور کرد و در پاسخ به مقابله به مثل با تعدادی سرباز اکتفا نمود؛ بنابراین در پاسخ به سوال اینکه چرا در جریان شهادت سردار سلیمانی به ازای ترور سردار سلیمانی، یک پادگان آمریکایی و تعداد زیادی سرباز از بین رفتند؛ و چطور با آیه شریفه "بِمِثْلِ مَا عُوقِبْتُمْ" تطبیق میدهیم؟ جواب این است که ما با یک ژنرال ایرانی بالا مرتبه روبرو هستیم که قطعا با یک فرد عادی فرق میکند. به گفته امیرعبداللهیان: "سردار سلیمانی شخصیتی بود که به راحتی نمیتوان جای او را پر کرد. ترامپ با هدف قدرت نمایی آمریکا و تضعیف سپاه قدس ایران این کار را انجام داد". البته ایران هم با قدرت به آمریکا پاسخ داد که البته هنوز به فرمایش رهبر انقلاب کار ایران تمام نشده و انتقام سخت بعدی در راه است. به گفته سرلشکر سلامی انتقام ما کاملا جدی و قطعی است و ما اهل شرف و جوانمردی هستیم و عادلانه انتقام میگیریم؛ ما کسانی را هدف قرار میدهیم که در شهادت سردار سلیمانی مستقیم یا غیرمستقیم نقش داشتند
آمریکا به صورت هدفمند و به قصد استمرار در این اقدامات هدفمند یک نماد مقاومت را شهید کرد تا جریان مقاومت را متوقف سازد؛ از این رو نظام جمهوری اسلامی ایران نیز با اقدامی مشابه مانع از این جریان هدفمند و سوءنیت آمریکا شد. نکته اول اینکه شهید سلیمانی تنها نبود و همراهانی داشت که به همراه ایشان به شهادت رسیدند بنابراین مقتول یک نفر نیست. دوم قاتل آنها یک نفر نیست که تنها با مجازات او عدالت برقرار شود بلکه قاتلین آنها یک جریان و تشکیلات تروریستی است که موجبات قتل را فراهم کرده اند. سوم اینکه شهادت سردار سلیمانی تنها صدمهای نبوده که در این حادثه به ایران وارد شد، بلکه حیثیت ایران مورد حمله قرار گرفت، چون یک مقام رسمی ایران که مهمان رسمی در کشور دیگر بود مورد حمله قرار گرفت. چهارم این حادثه تنها صدمهای نیست که ایران از آمریکا خورده است و حوادث گوناگونی در زمانها و مکانهای مختلف اتفاق افتاده که ایران به هر دلیل نتوانسته مقابله به مثل کند.
تا اینجا ایران اراده و توان خود را برای انتقام به آمریکا نشان داده است و دفع خطر صورت گرفته است؛ بنابراین آنچه باقی است، ادامه موضع انتقام گیری یا گذشت ایران مطرح است که بنا به موارد گفته شده، و عدم تغییر سیاستهای آمریکا، گزینه گذشت بسیار بعید به نظر میرسد. هرچند که تنها اگر دولت آمریکا علاوه بر خروج کامل از منطقه، حاضر به جبران کردن ضررها باشد، به نظر میرسد که اهداف سردار سلیمانی محقق شده و در آن صورت میتوان به گذشت از مقابله به مثل فکر نمود؛ بنابراین بحث و نتیجه گیری قاعده مقابله به مثل، قاعدهای است قرآنی که در دو معنای مثبت و منفی بکار رفته است. معنای مثبت آن شامل پیگیری و مقابله در امور نیک و مثبت و جبران نیکیها و معنای منفی آن عقوبت به مثل در مقابل سیئات و جرایم است.
قاعده مقابل به مثل حقی است که جزو احکام تکلیفی طبقه بندی میشود. از سوی دیگر، مقابله به مثل در ناحیه فردی، حقی اختیاری برای ستمدیده است، ولی در مواردی که جنبه عمومی دارد و دفاع از دین و جامعه تلقی میشود، وظیفه است. در قضیه شهادت سردار سلیمانی و انتقام ایران از آمریکا، علیرغم آنکه یک مرحله از انتقام ایران محقق شده است، اما شرایط مقابله به مثل از حیث مماثلت برآورده نشده است. به عبارت دیگر، آمریکا کاملا به هدف خود رسیده است، اما ایران هنوز به هدف خود نرسیده است و بنابراین آمریکا باید منتظر اقدامات بعدی ایران باشد.
منبع: صبح زاگرس