همیشه رفتن به مکانهای بکر اولویت اولم برای سفر است. هفته اول آبان بود و فصل کویرگردی. وقتی اسم ابوزیدآباد آمد، چندان استقبالی نکردم، چون یک بار تجربه کرده بودم و از فضای شلوغ و محیط کویر راضی نبودم، اما پیشنهاد وقتی وسوسهکننده بود که حرف کمپ زدن در دل کویر ابوزیدآباد و منطقه چاه عروس پیش آمد. دل را به دریا زدم و همراه دوستان راهی شدم. ساعت حدود ۶ غروب بود که به کاشان رسیدیم و از روی نقشه به سمت ابوزیدآباد حرکت کردیم.
ابوزیدآباد؛ زیبای خفته در کویر
ابوزیدآباد در ۳۰کیلومتری جنوبشرقی کاشان در جلگه اى هموار قرار دارد. منطقه ابوزیدآباد یک منطقه کویری و در عین حال قدیمی با بافت سنتی است که حتی قدم در کوچهپسکوچههای آن هم لذتبخش است. بکرترین نقطه ابوزیدآباد کویر ناب سیازگه یا همان ریگ سیاه است؛ پهنهای گسترده در دامن ماسهزارهای شمال ابوزیدآباد که در محاصره تپههای ماسهای قرار دارد و در تلاقی با ناهمواری ماسهها، صحنههایی بسیار جذاب با اشکال متنوع و زیبا به وجود میآورد. سیازگه تا ابوزیدآباد کمتر از ۱۰کیلومتر فاصله دارد، اما از سیازگه بکرتر و زیباتر منطقهای به نام «چاه عروس» است که در ۴۵کیلومتری ابوزیدآباد واقع شده، و فاصله آن تا منطقه گردشگری سیازگه ۳۴کیلومتر است؛ مسیری خاکی که تقریباً از کیلومتر ۵ آنتن تلفن همراه به کلی محو میشود و تنها میتوان با مکانیاب موقعیت اصلی را پیدا کرد، به خصوص اگر شب باشد و ترس از قرار گرفتن در مسیر غلطی که دو طرف آن آب قرار دارد هم وجود داشته باشد. بعد از طی کردن ۲۰ کیلومتر در حاشیه این منطقه نخلستان خرما همراه با مزرعه دیده میشود؛ مزرعهای که در روز متوجه شدیم دیم هندوانه دارد، اما مگر در دل کویر آب وجود دارد؟! بله، به دلیل سطح ارتفاع کمتر از دریا نسبت به کاشان ارتفاع آب از سطح زمین در این منطقه در برخی نقاط به کمتر از یک متر میرسد که به راحتی میتوان با حفر گودال به آب شیرین و گوارا دسترسی پیدا کرد. ناگفته نماند همین ماجرا باعث میشود خطر احتمالی چادر زدن در این منطقه و رانندگی در جاده هم چندان خالی از ترس و واهمه نباشد.
خاطره یک شب کویری تا طلوع خورشید
کنار ما یک حوضچه کوچک آب قرار دارد. اینجا منطقه چاه عروس است؛ عروس کویر ابوزیدآباد. هوا کاملاً سرد است و لباس گرم پوشیدیم و حتی بعضی از بچهها کلاه زمستانی سر گذاشتند. مشغول خوردن شام هستیم که چندین شتر دور ما را میگیرند. گرسنه و البته تشنه هستند. طبیعی است که به خاطر همین حوضچه کوچک تا صبح پذیرای انواع حیوانات باشیم، اما مزه کویر به همین ترسها و خطرهاست.
تا چشم کار میکند تاریکی میبینیم و البته نورهای محدودی که مشخص است کمپهای مختلف برپا کردهاند. با چوبهایی که از قبل فکرش را کرده بودیم آتشی دست و پا میکنیم تا با چای زغالی گرم سردی شب کویر را کمتر کنیم. این ما و این شب کویر و ستارههایی که تا چشم کار میکنند، کنار ما حضور دارند. نیش آفتاب که درآمد، راهی تپهها شدیم. از چادر که بیرون آمدم تا چشم کار میکرد زیبایی و بکر بودن دیدم و در انتهای آن تپههای ماسهای که جلوه زیبایی به این پهنه طبیعت داده بود. با حرکت روی تپههای ماسهای، آرامش تمام وجودتان را فرا میگیرد. لذت راه رفتن روی رملهای داغ با هیچ چیز دیگری قابل قیاس نیست. دیدن ردپاها روی ماسهها حسی وصفناپذیر است. برای تیم ما که یکی از اهداف آن عکاسی بود، بالا و پایین رفتن از این رملها و بازی با نور و لنز دوربین خود داستانی دیگر در دل کویر بود. حالا از این بالا چاه عروس مثل عروسی زیبا در دل ابوزید نمایان است.
راستی چرا چاه عروس؟
اهالی منطقه میگویند علت نامگذاری این منطقه به چاهعروس این است که در قدیم یک ایل عشایری از این دیار در حال کوچ بوده که عروس زیبای این ایل را میخواهند به نکاح داماد ایل دیگر درآورند و داماد ایل سوم که خواهان وصلت با عروس بوده به قصد درگیری با ایل دوم درآمده است که بالاخره شرط میگذارند توسط دو داماد چاه آبی در مکان کویر حفر شود، هر کدام دارای آب شیرین بودند، عروس به عقد او داماد درآید. پس از حفر چاه، داماد دوم به آب شیرین دست مییابد و مراسم عروسی و بزم در کویر برپا میشود و این منطقه به نام چاه عروس شهره میشود.