مذاکرات هستهای آنچنان است که از قارهای به قاره دیگر میرود و از دایره اعداد ۱+۵ به ۱+۲ و مانند آن تغییر چهره میدهد، اما از میان ما نمیرود! باقیماندن مذاکرات برای هر دو طرف اهمیت دارد. ایران بارها گفته مذاکرات را ترک نخواهد کرد و طرف مقابل نیز بهرغم کارشکنی در روند مذاکرات، هربار و پس از هر وقفه، خود اوست که دعوت به بازگشت میکند. امریکاییها هرچند در مدیریت خبر مذاکرات بیشتر به دروغ و بلوف متوسل میشوند و پس از مذاکرات دوحه نیز تهدید «جلوگیری از فروش نفت ایران» را به گوش رساندند، اما ایران بر اساس گزارش اوپک توانسته در ۲۰۲۱ با دور زدن رسمی تحریمها ۲۵ میلیارد دلار نفت بفروشد و این جدای از تلاشهای دولت با همراهی مردم برای کاهش وابستگی به صادرات نفت و خنثیسازی تحریمهاست. گذشت زمان، ایران را در سه جهت مخالف غرب به سرعت به پیش میبرد و غرب هربار برای بازگشت به مذاکره با ایران باید دست درازتری از گذشته داشته باشد! جهت اول، تکیه بر تواناییهای داخلی و مدیریت اقتصاد با تولید بیشتر و مالیات و کاستن از هزینههای غیرضروری، جهت دوم همراهی با همسایگان و دوستان منطقهای و جهت سوم رفتن به سوی شرق و توسعه همکاری با چین و روسیه است. امریکا اگرچه بنا به خوی امپریالیستی خود روی شانس چانهزنیهای دمآخری و زیادهطلبی خود حساب بازمیکند و ریسک خطرهای احتمالی بههم خوردن مذاکرات را میپذیرد، ولی هربار که میخواهد به مذاکرات بازگردد، باید هزینههای بیشتری بدهد. این برای اروپا که از دادن هزینه تا همین مقدار فعلی نیز عاصی و از هزینه بیشتر عاجز است، روند خوبی به نظر نمیرسد. از طرفی بایدن برای دیداری که گفته میشود ارتباط کاملی با دوشیدن شیوخ حاشیه خلیجفارس به اسم پدافند موشکی مقابل ایران دارد، بهزودی به غرب آسیا سفر خواهد کرد، اما خودبهخود با این سفر، پیام مهمتری به دنیا و شیوخ عرب میدهد: ما ایران را بهعنوان یک قدرت بیبازگشت با تواناییهای متنوع هستهای پذیرفتهایم و روند مقاومت ایران به جایی رسیده که اکنون این دشمنان ایران هستند که سازوکار مقاومت مقابل ایران را برنامهریزی میکنند