کد خبر: 1079090
تاریخ انتشار: ۲۴ بهمن ۱۴۰۰ - ۲۰:۳۱
در دنیای کنونی که اثرات مخرب فرهنگ غربی، نه تنها جامعه ایرانی، بلکه جامعه جهانی را تحت تأثیر قرار داده و از طریق ابزار‌های رسانه‌ای جدید و در حال توسعه سعی دارد الگو‌های مدنظر خود را در جهت توسعه مبانی فکری و دستیابی به اهداف سیاسی و اقتصادی به جوامع دیگر، به‌خصوص نسل جوان معرفی کند
محسن اخباری

در دنیای کنونی که اثرات مخرب فرهنگ غربی، نه تنها جامعه ایرانی، بلکه جامعه جهانی را تحت تأثیر قرار داده و از طریق ابزار‌های رسانه‌ای جدید و در حال توسعه سعی دارد الگو‌های مدنظر خود را در جهت توسعه مبانی فکری و دستیابی به اهداف سیاسی و اقتصادی به جوامع دیگر، به‌خصوص نسل جوان معرفی کند، معرفی الگو و اسوه‌ای متعالی و کامل که هدایت‌بخش آنان باشد و سعادت دنیوی و اخروی و موفقیت در تمام عرصه‌های زندگی را به همراه داشته باشد، برای نسل آینده میهن اسلامی ضروری است. الگویی که روحیه خودباوری، اتکا به اراده الهی و جهاد در راه اهداف متعالی را در ذهن جوانان بارور ساخته و تجسم بخشد، چراکه خود او اولین گام‌های تکامل معرفتی خویش را از سال‌های آغازین نوجوانی و جوانی برداشت و چنان درخششی در تمامی عرصه‌های زندگی نائل شد که رسول گرامی اسلام (ص) او را برادر، جانشین، ولی و وصی خویش معرفی کرد.

علی (ع)، بهترین الگوی جوانان در کلام ولی
مقام معظم رهبری در رابطه با الگو بودن امیر مؤمنان برای جوانان می‌فرمایند: «درخشش امیرالمؤمنین (ع) در دوران جوانی، همان الگوی ماندگاری است که همه جوانان می‌توانند آن را الگو و سرمشق خود قرار دهند. در دوره جوانی در مکه به عنوان یک عنصر فداکار، یک عنصر باهوش، یک جوان فعال، پیشرو و پیشگام؛ در همه میدان‌ها، مانع‌های بزرگ را از سر راه دعوت پیغمبر برطرف می‌کند. در همه میدان‌های خطر سینه‌سپر می‌کند، سخت‌ترین کار‌ها را برعهده می‌گیرد. با فداکاری خود، امکان هجرت پیغمبر به مدینه را فراهم می‌کند و بعد در دوران مدینه، فرمانده سپاه، فرمانده دسته‌های فعال، عالم، هوشمند، جوانمرد و بخشنده؛ در میدان جنگ، سرباز شجاع و فرمانده پیشرو؛ در عرصه حکومت، یک فرد کارآمد؛ در زمینه مسائل اجتماعی هم یک جوان پیشرفته به‌تمام معنا می‌شود. (بیانات در دیدار با جوانان در مصلای تهران یکم/اردیبهشت/۱۳۷۹)
در ادامه به برخی از ویژگی‌های بی‌بدیل زندگی امیر مؤمنان علی (ع) برای نسل جوان مؤمن انقلابی با اشاره به اندیشه مقام معظم رهبری می‌پردازیم تا جوانان آینده‌ساز میهن اسلامی بتوانند در چله دوم انقلاب اسلامی که از اهمیتی بس بیشتر از چله اول انقلاب و در مسیر تمدن‌سازی، گفتمان‌سازی و حرکت برای تحقق اهداف و مبانی غایی حرکت عظیم ملت مسلمان ایران برخوردار است، آن‌ها را الگوی خود قرار دهند و به مقصود‌ها و مقاصد نهایی دست یابند.

۱. شجاعت در عرصه‌های گوناگون
از بارزترین ویژگی‌های شخصیتی حضرت علی (ع) برای نسل جوان را می‌توان «شجاعت» بی‌مثال آن حضرت معرفی کرد. شجاعتی که از آغازین سال‌های نوجوانی به معنای واقعی کلمه در وجود آن حضرت شکل گرفت و در تمامی لحظه‌های زندگی ایشان که با آنات سخت و حساس تاریخ اسلام و زندگی پیامبر گرامی اسلام (ص) نیز گره خورده بود، بروز و ظهور پیدا کرد.

الف: شجاعت در پذیرش و پایبندی به ایمان
اولین جلوه این شجاعت در «ایمان» به حقانیت دعوت پیغمبر خاتم (ص) در آغاز دعوت به اسلام و در سخت‌ترین شرایط بعثت آن حضرت نمایان می‌شود. مقام معظم رهبری در این خصوص می‌فرمایند: «بدون تردید، شجاعت امیرالمؤمنین (ع) در میدان زندگی از شجاعت او در میدان جنگ بالاتر بود! ماجرای سبقت به اسلام در دوران نوجوانی، یکی از مصادیق این شجاعت است. حضرت آن روزی که قبول اسلام کرد همه به این دعوت پشت کرده بودند و کسی جرئت نمی‌کرد اسلام آن را بپذیرد. اینجا این نوجوان بلند شد و گفت: من ایمان می‌آورم! البته قبلاً ایمان آورده بود؛ و اینجا ایمان خود را علنی کرد. امیرالمؤمنین (ع)، آن مؤمنی است که در طول مدت ۱۳ سال بعثت، هرگز ایمانش مخفی نبود، جز همان چند روز اول. مسلمان‌ها چند سال ایمان مخفی داشتند؛ اما همه می‌دانستند که امیرالمؤمنین از اوول ایمان آورده است و ایمان او مخفی نبود. این را درست تصور کنید: همسایه اهانت می‌کند، بزرگان جامعه اهانت و سختگیری می‌کنند، شاعر و خطیب مسخره می‌کند، پولدار و آدم پست و رذل اهانت می‌کند و امیرالمؤمنین در میان این امواج سهمگین مخالف، محکم و استوار مثل کوه می‌ایستد و می‌گوید: من خدا را شناخته‌ام و بر آن پافشاری می‌کند. این شجاعت است. امیرالمؤمنین در تمام مراحل زندگی، در مکه و در مدینه این شجاعت را از خود نشان داده است.» (خطبه‌های نماز جمعه ۲۰/بهمن/۱۳۷۴)

ب: شجاعت در روز‌های سخت رسالت
دومین جلوه شجاعت حضرت امیر (ع) در همیارى شجاعانه با پیامبر (ص) در عرصه‌هاى سخت رسالت و دعوت همگانی آشکار می‌شود. آن حضرت بعد از پذیرفتن اسلام در تمام سختى‌ها و دشوارى‌هاى انجام رسالت حضرت رسول (ع) براى دعوت به دین اسلام، همراه و همیار واقعى آن حضرت بود و مجاهدت‌هاى بى‌شمار در راه انجام این دعوت از خود نشان داد.
در شرایط سخت محاصره شعب ابیطالب همراه حضرت رسول (ص) بود. در لیله المبیت، آن شبى که مشرکان توطئه ترور و قتل رسول خدا (ص) را چیده بودند، با خوابیدن در بستر آن حضرت و گذشتن از جان خویش، این توطئه را ناکام گذاشت و با این مجاهدت خود زمینه هجرت عظیم و سرنوشت‌ساز حضرت رسول (ص) به مدینه را فراهم کرد. مقام معظم رهبری در خصوص عظمت این اقدام حضرت می‌فرمایند: «ممکن است گفته شود؛ برای یک جوان قهرمان و شجاع، پذیرش این مأموریت کار مشکلی نیست، اما باید به موقعیت خاص توجه کرد؛ یک خانه تنگ و تاریک و کوچک، چراغ برق هم نبود که تا دشمنان آمدند، فوری کلید برق را بزند تا بفهمند اشتباه کرده‌اند. آن‌ها هم معین نکرده بودند که چه زمانی قرار است حمله کنند؛ ناگهانی می‌ریختند به خانه و تا او می‌آمد به خود بجنبد و خود را معرفی کند، کار تمام شده بود. یعنی واقعاً یک فداکاری به معنای حقیقی کلمه بود و علی بن ابیطالب (ع) این فداکاری را کرد. (بیانات در روز ۱۹ ماه مبارک رمضان ۲۸/اردیبهشت/۱۳۶۶)
مهم‌ترین ویژگی شجاعت آن حضرت همانطور که مقام معظم رهبری می‌فرمایند «اخلاص» حضرت امیر مؤمنان (ع) بود: «اخلاص، تنها چیزی بود که در آن شب حاکم بود، کسانی که در چنین مواردی به فکر خودشان باشند، در فکر این هستند که از موقعیت استفاده کنند، اما او در همین لحظه به فکر نجات جان پیامبر بود. (بیانات در خطبه‌های نمازجمعه ۱۶/فروردین/۱۳۷۰)

ج: شجاعت در میدان جهاد
سومین جلوه این شجاعت، حضور مداوم، خستگی‌ناپذیر و ایثارگرانه در میدان‌های سخت جهاد با کفار است. بعد از هجرت به مدینه حضرت على (ع) در جنگ‌ها و غزوات حضرت رسول (ص) حضور دلاورانه‌اى داشت و مجاهدت‌هاى بسیارى را در این مسیر از خود نشان داد و با تحمل سختى‌ها و دشوارى‌هاى جنگ، خدماتى بزرگى به دین اسلام در آن شرایط سخت نمود. وقتى که در جنگ بدر حضور داشت، بسیارى از سران کفار را از بین برد. در جنگ احد وقتى جنگ به سختى کشید، با دلاورى و رشادت از جان رسول خدا (ص) دفاع کرد. در جنگ خندق این على است که نداى «هل‌من‌مبارز» عمرو بن عبدود را جواب داد و به جنگ او رفت و این‌چنین، تمام ایمان در مقابل تمام کفر قرار گرفت: «برز الایمان کله الى الشرک کله»، افزون بر این ضربت او که باعث کشته شدن عمرو مى‌شود، از عبادت جن و انس برتر دانسته مى‌شود که «ضربه على (ع) فى یوم الخندق افضل من عبادة الثقلین» یا در جنگ خیبر بعد از هشت روز محاصره دژ قموص على (ع) در خیبر را کند و خود فرمود: «به خدا قسم در خیبر را با قدرت جسمانى نکندم، بلکه با قدرت رحمانى کندم.» در شجاعت او همین بس که پیامبر اکرم (ص): «والله انه جیش فى سبیل الله، به خدا قسم على (ع) یک لشکر است [در جنگیدن]در راه خدا» به‌درستى که شأن نزول این آیه را باید حضرت على (ع) عنوان نمود: «فضل الله المجاهدین على القاعدین اجرا عظیما». (نساء/۹۵)
وجود مقدس آن حضرت درباره اهمیت سال‌های سخت جهاد خویش در خطبه ۵۶ نهج‌البلاغه می‌فرماید: «ما با رسول الله (صلى اللّه علیه و آله) بودیم. پدران، فرزندان و برادران و عموهاى خود را مى‌کشتیم و این جز به ایمان و تسلیم ما نمى‌افزود که بر راه راست بودیم و بر سوزش آلام شکیبایى مى‌ورزیدیم و در جهاد با دشمن به جد در ایستاده بودیم. بسا مردى از ما و مردى از دشمنان ما، مردانه، پنجه در مى افکندند، تا کدامیک دیگرى را شرنگ مرگ چشاند. گاه ما بودیم که جام مرگ از دست دشمن مى‌گرفتیم و گاه دشمن بود که جام مرگ از دست ما مى‌گرفت، چون خداوند صداقت ما را در پیکار دید، دشمن ما را خوار و زبون ساخت و ما را پیروزى داد. تا اسلام استقرار یافت و از خوف دشمنان آرمید و در منزلگاه‌هاى خود مأوا گزید. به جان خودم سوگند، اگر شیوه و سیرت شما را پیش گرفته بودیم، حتى ستونى از این بنا برپا نمى‌شد و درخت اسلام را شاخه ترى نمى‌رویید. به خدا سوگند، آنچه زین پس مى‌دوشید خون خواهد بود و نصیبى جز پشیمانى نخواهید برد.»
این شجاعت در جهاد حضرت امیر (ع) بود که به تعبیر مقام معظم رهبری موجب شد، «حق» زنده شود: «آن وقتی که هیچ‌کس در میدان نمی‌ماند، او می‌ماند. آن وقتی که هیچ‌کس به میدان قدم نمی‌گذاشت، او می‌گذاشت. آن وقتی که سختی‌ها مثل کوه‌های گران، بر دوش مبارزان و مجاهدان فی‌سبیل‌اللَّه سنگینی می‌کرد، قامت استوار او بود که به دیگران دلگرمی می‌بخشید. برای او، معنای زندگی همین بود که از امکانات خدادادی، از قوت جسمی و روحی و ارادی و هر آنچه در اختیار اوست، در راه اعتلای کلمه حق استفاده کند و حق را زنده نماید. چنین بود که با قدرت اراده و بازو و جهاد علی (ع)، حق زنده شد.» (بیانات در دیدار جمعی از مردم و کارگزاران نظام ۱۰/بهمن/۱۳۶۹)

۲. بصیرت در زمان فتنه
یکی دیگر از مهم‌ترین ویژگی‌های شخصیتی حضرت علی (ع) که در سخت‌ترین شرایط حیات ایشان گره‌گشا و تأثیرگذار بود، «بصیرت» همراه با ایمان و آینده‌نگری آن حضرت است، ویژگی که در این دوران نسل جوان امروز باید به خوبی آن را سرلوحه زندگی خویش قرار دهد تا در مخمصه‌های فتنه روزگار و دوران جدید از آن بهره برده و صراط هدایت را با تبعیت از ولایت بپیماید.
بصیرت حضرت امیر (ع) از واپسین لحظات سخت رحلت رسول گرامی اسلام نمایان شد. در آن لحظه‌ها و روز‌های تلخ که هر از گاه قطعات فتنه، افق دید‌ها را چنان تاریک می‌کرد که نمی‌توانستند قدم از قدم بردارند. در چنین شرایطی امیرالمؤمنین بزرگ‌ترین امتحان‌های ایثار را داد؛ «امیرالمؤمنین در هنگام رحلت پیغمبر، امیرالمؤمنین مشغول انجام وظیفه شد، نه اینکه نمی‌دانست یک اجتماعی وجود دارد که سرنوشت قدرت و حکومت را در دنیای اسلام، آن اجتماع تعیین خواهد کرد؛ اما برای امیرالمؤمنین آن چه مطرح نبود، خود بود!» (بیانات در خطبه‌های نماز جمعه ۸/اردیبهشت/۱۳۶۸)
حضرت امیر (ع) که از بصیرت و آگاهی بی‌بدیلی برخوردار بود، در زمانی که حق ولایت و خلافت جامعه اسلامی با آنکه کسی شایسته‌تر از او برای احراز این منصب وجود نداشت و پیامبر اسلام نیز به دفعات و به‌طور خاص در واقعه غدیر بر آن تصریح و تأکید کرده بودند از او سلب شد، اما با مصلحت‌اندیشی نسبت به اسلام و سرنوشت جامعه اسلامی که مصلحتی بزرگ‌تر از آن وجود نداشت، از این منسب به شکل مسالمت‌آمیزی کناره گرفت: «امیرالمؤمنین در دوران بعد از استقرار مسئله خلافت، فرمود: «لَقَد عَلِمتُم أنّی أحَقُّ النّاسِ بِها مِن غَیری» می‌دانید که من از همه مردم به خلافت شایسته‌ترم. این را خود شما‌ها هم می‌دانید. من دست روی دست خواهم گذاشت و تسلیم خواهم شد، «ما سَلِمَتْ أمورُ المُسلِمینَ» تا وقتی که احساس می‌کنم که امور مسلمین با سلامت در جریان است؛ تا وقتی می‌بینم کسی مورد ظلم قرار نمی‌گیرد، «وَ لَم یکن فی‌ها جَورٌ الاّ عَلَی خاصّة» تا وقتی که به مردم ظلم نشود و در جامعه ظلم و جوری وجود نداشته باشد و فقط من مظلوم واقع شوم. تا اینچنین است، من کاری به کار کسی ندارم. هیچ مزاحمتی و اعتراضی نخواهم کرد.» (خطبه‌های نماز جمعه ۸/اردیبهشت/۱۳۶۸)
دلیل این مصلحت‌اندیشی بصیرت‌گونه نیز به تعبیر مقام معظم این است که «امیرالمؤمنین آن کسی است که قدرت برایش اصل نیست! آن کس که قدرت برایش اصل است، به راحتی از اصول می‌گذرد، از دین می‌گذرد و دین برایش اصالتی ندارد. ما این را در روش‌های معمول و رایج دنیا مشاهده می‌کنیم. در مجامع اسلامی که دین اسلام مطرح است، گذشت از دین اسلام است و آنجایی که اسلام مطرح نیست، گذشت از همه ارزش‌هاست!» (بیانات در ۲۰ ماه مبارک رمضان ۷/آبان/۱۳۶۸)

۳. عبادت و معنویت بى‌مانند حضرت على (ع)
آن حضرت در مقام و منزلت دینى و معنوى و عبادت، الگویی بى‌مانند و بى‌نظیر است. هدایت‌هاى ایشان از قرآن و دین خدا بود که باعث شد در متن قرآنى هیچ تغییرى رخ ندهد و قرآن از گزند آسیب و انحراف مصون بماند و آن حضرت را بهترین مفسر و مبین قرآن و شریعت نماید. او که حافظ قرآن، قرآن ناطق و مفسر راستین آن است، احاطه‌اش به معارف الهى چنان است که تنها او مى‌تواند بگوید «لَوْ کُشِفَ الغطاءُ ما ازددتُ یقیناً».
در محراب عبادت، شخصیتى بى‌نظیر و بى‌مانند بود که در وصف عبادت‌هاى او دوست و دشمن سخن‌هاى بسیار گفته‌اند و دعاهاى آن حضرت، بهترین مخازن خداشناسى و معرفت هستند.
عبادت آن حضرت تا به آنجا دارای اهمیت و جایگاه رفیع است که خداوند به ملائکه مباهات و فخرفروشى بوسیله عبادت‏هاى امیرمؤمنان مى‏کند. پیامبر اکرم (ص) در این باره مى‏فرماید: «صبحگاهى جبرئیل با شادى و حالت بشارت بر من وارد شد. گفتم حبیب من چه شده تو را خوشحال و بشارت‌رسان مى‏بینم، پس گفت: «اى محمد (ص) چگونه خوشحال نباشم و حال آنکه چشمم به‌خاطر اکرامى که خداوند نسبت به برادرت و جانشینت و امام امتت على بن ابىطالب روا داشته، روشن شده است»، پس پیامبر اکرم (ص) فرمود: «چگونه خداوند برادرم و امام امتم را گرامى داشته است؟ «قال: باهى بعبادته البارحة ملائکته و حملة عرشه و قال: ملائکتى انظروا الى حجّتى فى ارضى على عبادى بعد نبیى، فقد عفر خدّه فى التّراب تواضعاً لعظمتى، اشهدکم انّه امام خلقى و مولى بریتى»؛ خداوند با عبادت دیشب على بر ملائکه و حاملان عرش مباهات نموده و فرموده است: «ملائکه من نگاه کنید به حجتم بر برندگانم در زمین بعد از پیغمبرم، براستى صورت و گونه‏اش بر خاک نهاده است بخاطر تواضع در مقابل عظمت من، شما را شاهد مى‏گیرم که او (على) پیشواى مخلوقم و سرپرست مردمان من مى‏باشد.» (بحارالانوار، داراحیاء التراث العربى، ج ۴۱، ص ۲۱ ذیل روایت ۲۸)
توجه آن حضرت به عبادت معبود خویش بدان اندازه برای حضرتش با اهمیت است که در سخت‌ترین شرایط جهاد و مقاتله نیز از آن غفلت نمی‌کند. مقام معظم رهبری در خصوص توصیف این ویژگی با اشاره به روایتی از ابن‌عباس می‌فرمایند: «ابن‌عباس می‌گوید: در صفین دیدم امیرالمؤمنین در بحبوحه جنگ به آسمان نگاه می‌کند. تعجب کردم، چون در حال جنگ هر کسی باید حواسش به طور کامل به جنگ باشد؛ از کجا تیر می‌آید از کجا شمشیر می‌آید، چه کسی به طرفم می­آید، فرمانده می‌نگرد که کدام گروه دچار ضعف هست تا به آن‌ها مدد برسانند.» ابن‌عباس می‌گوید: «دیدم حضرت به آسمان نگاه می‌کند. گفتم: یا امیرالمؤمنین چرا به بالا نگاه می‌کنید؟! گفت: می‌خواهم ببینم ظهر شده تا نماز بخوانیم. گفتم: یا امیرالمؤمنین، اکنون وقت نماز است، اما فعلاً جنگ را ادامه می‌دهیم و نماز را بعد می‌خوانیم. حضرت رو کرد به من و گفت: نه. ما برای همین داریم می‌جنگیم. ما برای نماز، برای دین و برای ذکر خدا شمشیر می‌زنیم. این درس عجیبی است که خط را فراموش نکنیم. مبارزه ما برای اسلام، برای نماز، برای حکومت الله و برای حاکمیت خدا در دل و در زندگی ماست.» (دیدار با خانواده‌های شهدای هفتم تیر- یکم/تیر/۱۳۶۲)

نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر