کد خبر: 1070283
تاریخ انتشار: ۰۵ آذر ۱۴۰۰ - ۲۱:۰۰
حسین اقبالی

تعاریف از دیپلماسی متفاوت و گاه متناقض است، اما مفهوم منافع ملی بیشترین اشتراک را میان این معانی دارد. اینکه منافع ملی دقیقاً شامل کدام گزاره‌ها و حوزه‌ها می‌شود و بهترین دیپلماسی برای حصول آن چیست، محل پرسش فراوان است. مفهوم دیپلماسی انقلابی گستره‌ای از مفاهیم و نقشه راه حوزه سیاست خارجی را ترسیم می‌کند که گاه از سر لجاجت یا ناآگاهی در حوزه‌ای برکنار یا بی‌ارتباط به منافع ملی تعریف می‌شود. تصویرسازی‌ها چنان پرداخته شده که مفهوم دیپلماسی انقلابی در معنای مخالف نظم و تجدید نظرطلبی بدون مآل اندیشی ترسیم شده و باورانده می‌شود، اما به راستی حقیقت دیپلماسی انقلابی کدام است؟ نسبت آن با مفهوم منافع ملی چگونه تعریف می‌شود؟
مقام معظم رهبری در محفل انس با قرآن در سال ۹۶ بیاناتی رسا در باب مفهوم و نسبت دیپلماسی و انقلابی‌گری بیان فرمودند: «بعضی‌ها در فکر این هستند و دغدغه این را دارند که یک حکومت و یک دولت باید ارتباطات جهانی داشته باشد؛ بنده هم کاملاً معتقدم و تأیید می‌کنم این گرایش را، اما منافاتی ندارد، می‌توان با صراحت، مبانی خود و اصول خود را گفت و پیش هم رفت.» با تأسی به این گفتار راهگشا می‌توان اصول دیپلماسی انقلابی و نسبت آن با منافع ملی را به شرح ذیل قلمی کرد:
۱ - دیپلماسی انقلابی اصول محور است و معتمد به نفس، معنای این بیان این است که، چون ریشه در باور‌های محکم الهی- قرآنی دارد که محکم‌ترین منطق برای حیات دنیوی- اخروی جامعه انسانی است پس در برابر هیمنه مکاتب و ایسم‌ها دچار وادادگی و کرنش نمی‌شود. طمطراق و عظمت ابزار دنیوی، او را مقهور نمی‌کند و همیشه باورمند به قاعده قرآنی «وَلَقَدْ کَتَبْنَا فِی الزَّبُورِ مِنْ بَعْدِ الذِّکْرِ أَنَّ الْأَرْضَ یَرِثُهَا عِبَادِیَ الصَّالِحُونَ» است. دیپلمات انقلابی یا فرستاده و نماینده نظام اسلامی، چون واجد این باور و معتقد به فرجام نهایی عمل فارق از نتیجه مقطعی است، اسیر دلدادگی و وادادگی در برابر خواست قدرت به ظاهر قاهر عصر نمی‌شود. نمود و نمونه تام و تمام این عقیده، نامه تاریخی حضرت امام خمینی (ره) به میخائیل گورباچف رهبر وقت ابرقدرت شرق، شوروی بود که زوال نهایی یک اندیشه یکسره مادی گرایانه و الحادی را به رغم تمام هیاهو‌ها و ساز و برگ‌ها یادآور شدند. چنین باوری در دیپلماسی در هیچ شرایط تنگ و دشوار یا سختی دچار تصمیمات مغایر با منافع ملت و امت نمی‌شود و هیچ بهانه‌ای، بهای باور و اعتقاد راسخش را پرداخت نمی‌کند. دکتر علی شریعتی می‌گوید: «در زیر هیچ قرارداد استعماری امضای یک آخوند نجف رفته، نیست در حالی که زیر همه این قرارداد‌های استعماری امضای آقای دکتر و آقای مهندس فرنگ رفته هست.» نکته آن است که باور حبابی و متأسی به چیزی که مال دیگران است، نهایتی جز فروپاشی و رفتن از پی منافع فردی و زیان به منافع ملی در پی نخواهد داشت. نمونه تاریخی دیپلماسی غیر انقلابی، قرارداد ۱۹۱۹ و تیم سه نفره وثوق‌الدوله، صارم‌الدوله و نصرت‌الدوله فیروز است که هر سه در پی عقد قراردادی برای تحت‌الحمایه نمودن ایران و تقدیم تام و تمام آن به بریتانیا بودند. وثوق‌الدوله، شاعر و اشراف‌زاده‌ای که نخست‌وزیری وقت را برعهده داشت سال‌ها بعد در جواب اعتراض طنزآمیز یک رهگذر که با عتاب از او پرسید، هر ایرانی را پنج کرور تومان به فرنگی فروختی؟ پاسخ داد تازه گران هم فروختم! باز نگاه کنیم به وادادن و واگذاری بخش‌هایی از خاک وطن در قصه پر غصه بحرین که بی‌کمترین اعتراض و مقاومتی رخ می‌دهد. داستان اشغال ایران در جنگ جهانی دوم به دست قوای متفقین هم از همین قرار است. محمدعلی فروغی که خود صاحب تألیفات و ترجمه‌های بسیار بود در مجلس می‌گوید: «می‌آیند و می‌روند، به شما کاری ندارند!» تفاوت میان دیدگاه و نگاه در دیپلماسی انقلابی در همین نکته‌هاست؛ در عزت و اعتماد به نفس است. یکی برای روز‌های بزم و سخنرانی‌های پرطمطراق نکوست و آورده‌اش در آوردگاه‌های واقعی برای ملت «تقریباً هیچ» است و آن دیگری، چون به راه و مسیر و حقانیت باور دارد نه مغبون می‌شود و نه فریفته؛ تا آخر، پای باور می‌ماند و حاصل اینکه در جنگ هشت ساله تحمیلی، حتی سرسوزنی از خاک کشور به دست اجنبی نمی‌افتد.
۲- در روابط میان کشور‌ها انتخاب متحدان یا دوستان از مهم‌ترین سرفصل‌ها و گاه خط فصل میان سیاست خارجی دولت‌هاست. نگاه یکسره سودجویانه و سوداگرانه شاید در داوری نخست برای دنیای واقع‌گرای روابط بین‌الملل مقبول به نظر برسد، اما اگر عمیق‌تر و دقیق‌تر و تنها به مصادیق دنیوی این قضیه هم نگاهی کنیم، به داوری متعادل‌تر و دیگرگونه‌ای می‌رسیم. حاصل دوستی منفعت محور آن است که ایالات متحده تا وقتی مایل است و منافعی دارد در افغانستان می‌ماند و روز دیگر بی‌اعتنا به بینوایانی که آویزان طیاره‌اش شدند، می‌گذارد و می‌رود! حاصلش آن چیزی است که عیان و عریان‌تر از آفتاب تموز در آسمان سیاست کشور همسایه می‌بینیم. به روابط عاشقانه رژیم صهیونیستی و ایالات متحده با اروپاییان بنگرید که اعتماد‌ها چنان است که سال‌ها قبل، رسوایی شنود رهبران اروپایی از طرف ایالات متحده و رژیم صهیونیستی تبدیل به سرخط خبر‌ها شد. شکل بی‌آزرم‌تر بیان این نوع نگاه و رابطه همان کلام بی‌شرمانه دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور سابق ایالات متحده است که اصطلاح «گاو شیرده» را به کار برد، اما وقتی رابطه بر مبنای یک حقیقت و اشتراک اعتقادی باشد و شکل عامل و آلت فعل بودن نداشته باشد، در درازمدت تبدیل به عمق امنیت و اقتصاد می‌شود و رشته‌ای است که در هیچ طوفان ناگهانی و شرایط صعب نمی‌گسلد و سرمایه‌ای پایدار و قابل اعتنا در هر شرایط ایجاد می‌کند. این جنس از رابطه، توان دارد در جهان محورسازی و جریان‌سازی کند و گاه با توان مادی محدودتر دست به اثر و اقدامی فراتر از حدود تصور اذهان مادی و واداده می‌کند که نمونه‌اش جریان مقاومت در لبنان است که به سال‌ها اشغالگری رژیم صهیونیستی در این کشور پایان داد.
۳- دیپلماسی انقلابی، چون بنیان و بنیادمحور و دارای اصول و خطوط مشخص است از اسیر و محصور شدن در حصار آداب تشریفاتی و سلوک مرسوم دیپلماسی در امان است. یقیناً بی‌اعتنا به خطوط و آداب و تشریفات نیست، اما تنها به کار تشریفاتی صرف نیز نمی‌پردازد. این دیپلماسی با توجه به ماهیت خود به دنبال آورده‌های محسوس و مطابق با منافع مشروع و خطوط فکری است. از این مهم‌تر و قابل اعتناتر اینکه دیپلماسی انقلابی شأنیت و حضوری متفاوت را برای کشور به ارمغان می‌آورد و از حل شدن در ساختار جهانی و مفهوم پیرو بودن رهایی می‌بخشد. برای کشوری با مختصات ایران و نظامی مانند جمهوری اسلامی که دارای نظرگاه مستقل، جایگاه تاریخی و تمدنی رفیع است، هیچ گاه حل شدن در روند‌ها و تبدیل شدن به عضو معمولی و پیرو، قابل قبول نبوده و نیست و دیپلماسی انقلابی این امکان کم نظیر را برای کشور فراهم می‌کند.

نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار