کد خبر: 1063270
تاریخ انتشار: ۰۲ مهر ۱۴۰۰ - ۲۲:۳۷
روایت سعید بیابانکی از تفأل به حافظ در سحرگاه شهادت حاج قاسم
 شاعران انقلاب اسلامی در نخستین کنگره شعر سردار سلیمانی شعرخوانی کردند.

 شاعران انقلاب اسلامی در نخستین کنگره شعر سردار سلیمانی شعرخوانی کردند.

مراسم افتتاحیه نخستین کنگره ملی شعر سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی با حضور خانواده شهید سلیمانی، سردار قاآنی فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران، غلامعلی حدادعادل و جمعی از شاعران در تالار وحدت برگزار شد.
در ابتدای این مراسم، زینب سلیمانی فرزند شهید سلیمانی گفت: حاج قاسم ۴۰ سال از عمر خود را در سخت‌ترین میدان‌های نبرد گذراند، اما هیچ وقت از مردم غافل نبود. بنده می‌گویم که حاج قاسم را نباید در یک بعد نبوغ نظامی محدود کرد چراکه به اندازه نظامی‌گری، فرهنگی بود و به همان اندازه سیاست می‌دانست. اکنون فرصت بزرگی برای هنرمندان ایجاد شده است تا شخصیت شهید سیلمانی را در قاب هنر به تصویر بکشند. این شخصیت آنقدر برای مردم جذاب است که هر اثر هنری که برای ایشان خلق شده مورد استقبال مردم قرار گرفته است. هر کدام از این آثار هنری بعدی از ابعاد شهید سیلمانی را به تصویر کشیده است و حتماً یکی از بهترین قالب‌ها برای بیان شخصیت او شعر و ادبیات است. در اینجا جا دارد که بار دیگر از شاعرانی که برای ایشان شعر سرودند و در این کنگره شرکت می‌کنند، تشکر کنم.
سروده‌ای که لبخند سلیمانی را رقم زد
محمدمهدی سیار، شاعر نام‌آشنای کشور در این مراسم گفت: در همین مجلس به ذهنم رسید که خاطره مشترکی با حاج قاسم و شعر دارم، آن هم تقریباً در همین قابی است که به عنوان تصویر رسمی شهید سلیمانی بالای سر من می‌بینید. فکر می‌کنم که شعر بنده نقشی در این لبخند شیرین و دلنشین که در این عکس بر صورت حاج قاسم دیده می‌شود، داشته باشد.
او با نقل خاطره، صحبت‌های خود را ادامه داد و گفت: اجرای دوست خوبم، حاج میثم مطیعی در عید فطر سال ۱۳۹۶ با شعری که همراه با آقای میلاد عرفان پور و استاد علی‌محمد مؤدب سروده بودیم، سروده‌ای جنجالی شد که واکنش‌های زیادی را به همراه داشت. همان شعر معروف که بیتی از آن «ای نشسته در صف اول نکنی خود را گم، پی اقدام تو هستند این مردم» بود. بعد از خواندن این شعر حضرت آقا فرمودند که مخاطب صف اول یک نفر نیست، من هم صف اولی هستم و سپس هم به شعر آقا میلاد اشاره کردند که «از آخر مجلس شهدا را چیدند.» سال بعد یعنی در عید فطر سال ۱۳۹۷، اشاره حضرت آقا بود که حتماً چنین شعری را بلکه انقلابی‌تر بگویید و خوانده شود.
سیار ادامه داد: سال بعد چنین شعری بر همین وزن سروده شد؛ یکی از بیت‌های آن کمی طنز‌آمیز بود و آن هم این بود: «گر به یک نقد رود صبر و قرارت از دست، صف اول منشین، بین جماعت جا هست» در آنجا دوربین روی صورت حاج قاسم عزیز رفت، من از تلویزیون این صحنه را به صورت زنده دیدم و لبخندی را دیدم که بر چهره این مرد نشست. وقتی این لبخند را دیدم انگار همه دنیا را به من داده بودند. به همسرم گفتم اگر همه شعر گفتن‌ها و ناسزاشنیدن‌ها حاصلش همین یک لبخند باشد، برایم کفایت می‌کند. فکر می‌کنم این تصویر هم برگرفته از همان لبخند است.
در ادامه مهدی سیار سروده‌ای را به شهید سلیمانی تقدیم کرد.‌ای تیغ سرسنگین مشو با ما سبک‌سر‌ها
دست از دل ما برمدارید‌ای خنجرها!
رودیم و أشهد گفتن ما بر لب دریاست
ننگ است ما را مرگ در مرداب بستر‌ها
پیشانی ما خط به خط، خط مقدم بود
ما را سری دادند سرگردان سنگر‌ها
آهسته در گوشم کسی گفت: اسم شب «صبح» است!
ناگاه روشن شد دو عالم از منور‌ها
مشت اسیران زمین را باز خواهد کرد
سنگی که می‌افتد به دنبال کبوتر‌ها
خواب غریبی دیده‌ام، خواب ستاره... ماه
خوابی برایم دیده‌اید آیا برادرها؟!
در این جلسه حسین اسرافیلی نیز شعرخوانی کرد.
سایه‌ات، سایه‌سار امنیت
گام‌هایت، پر از صلابت کوه
دست‌هایت، نشان پرچم ما
سربلند، ایستاده و بشکوه
همصدا با طنین هیبت تو
خطه، امنیت فراوان داشت
ترس در جانشان فرو می‌ریخت
سایه‌هایی که رنگ شیطان داشت
بانگ فتحی بزرگ می‌پیچید
همصدا با طنین گام شما
بوی لبخند و فتح می‌آمد
با طلوع سلام و نام شما
پاسخ حافظ به یک تفأل
سعید بیابانکی دیگر شاعری بود که در این مراسم سخنرانی کرد و گفت: ۱۲ دی‌ماه سال ۱۳۹۸ بنده دبیر جشنواره شعر فجر در اصفهان بودم. خاطرم هست که آن شب تا دیر وقت بیدار بودیم و این خبر را در آنجا دریافت کردیم. به تعبیر یکی از عزیزان این خبر در رسانه‌ها منتشر نشد بلکه منفجر شد. یکی از دوستان به حافظ تفأل زد و این غزل آمد. خیلی عجیب است که چنین شعری آمد و واقعاً تصادفی نیست.
سحرگه ره روی در سرزمینی/ همی گفت این معما با قرینی
که‌ای صوفی شراب آن گه شود صاف/ که در شیشه برآرد اربعینی
ثوابت باشد‌ای دارای خرمن/ اگر رحمی کنی بر خوشه چینی
گر انگشت سلیمانی نباشد/ چه خاصیت دهد نقش نگینی
بیابانکی در این جلسه سروده‌ای را به شهید سلیمانی تقدیم کرد.
آتش داغی به جان مؤمنین افتاده است
گوییا از اسب، کوهی بر زمین افتاده است
شانه‌های مرتضی لرزید از این داغ سترگ
مالک اشتر مگر از روی زین افتاده است؟
عطر جنت در فضا پیچیده از هر سو، مگر
کاروان مُشک در میدان مین افتاده است؟
چار سوی این کبوتر‌های پرپر را ببین
آیه‌های روشن زیتون و تین افتاده است
دست بر دامان شاه تشنه‌کامان یافتند
دست‌هایش را که دور از آستین افتاده است
زوزه کفتار‌ها از هر طرف برخاسته‌ست
شک ندارم اینکه شیری در کمین افتاده است
کربلا در کربلا تکرار شد بار دگر
ماه زیر خنجر شمر لعین افتاده است
محشر کبراست در کرمان و در تهران و قم
در رگان شهر، شور اربعین افتاده است
کوه آهن بر زمین افتاده یاران کاین‌چنین
لرزه بر اندام کاخ ظالمین افتاده است
سر جدا... پیکر جدا... این سرنوشت لاله‌هاست
خاتم مُلک سلیمان بی‌نگین افتاده است
در پایان این مراسم از خانواده شهید ابومهدی المهندس و خانواده شهید پورجعفری تقدیر شد. همچنین از چهار هنرمند که آثاری را با مضمون شهید سلیمانی داشتند تقدیر به عمل آمد. این چهار هنرمند برجسته کشور آقایان رضا بدرالسماء نگارگر، حسن روح‌الامین نقاش، غلامرضا صنعتگر خواننده و میلاد عرفان‌پور شاعر بودند. همچنین از دو اثر نقاشی که توسط حسن روح‌الامین و رضا بدرالسماء کشیده شده است، رونمایی شد.

نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار