احمد میدری در کانال تلگرامی خود نوشت: یکی از علل عمده فقر در ایران و جهان عدم دسترسی گروههای فقیر به آموزش مناسب است. نظامهای آموزشی در عموم کشورها با مشکلی بهنام نخبهگرایی روبهرو شده است. منظور از نخبهگرایی طراحی نظام آموزشی متناسب با ظرفیتها و اهداف گروههای پردرآمد و عدم توجه به محدودیتها و آینده شغلی گروههای کم درآمد است.
به وضعیت نظام آموزشی خودمان توجه کنید تا مفهوم نخبهگرایی را دریابید. عموم دانشآموزانی که در کنکور قبول میشوند دانشآموزانی هستند که به مدارس گران غیرانتفاعی، کمک درسی، معلم خصوصی و کلاسهای کنکور دسترسی داشتهاند. بنابراین بخش کوچکی از فارغالتحصیلان دانشگاهی میتوانند در آینده درآمد خوبی داشته باشند. ابهیجیت بنرجی و ایستر دوفلو، برندگان نوبل اقتصادی در سال ۲۰۱۹، مسئله نخبهگرایی در چند کشور جهان را بررسی کردند و نشان دادند برای رهایی از دام فقر باید راهحلی برای نخبهگرایی در نظام آموزشی بیابیم.
اتریش با چند کشور دیگر مانند آلمان، سوئیس و هلند از موفقترین کشورها برای مقابله با این نخبهگرایی نظام آموزشی هستند. در کشور اتریش ۷۵ درصد و در آلمان ۸۰ درصد دانشآموزان در رشتههای فنی و حرفهای به مهارت آموزی مشغول هستند. این نسبت برای ایران گفته میشود ۳۵ درصد است. سیاستگذاران ایران هم برای افزایش این نسبت به ۵۰درصد در برنامه ششم توسعه این هدف را اعلام کردند.
حاج میرزایی، وزیر آموزش و پرورش، در جلسه ۱۱ خرداد امسال در شورای عالی آموزش و تربیت فنی، حرفهای و مهارتی این سؤال را مطرح کرد که چرا ما در تحقق این هدف ناتوان بودهایم؟ هدایت دانشآموزان به آموزشهای فنی و حرفهای همانطور که بنرجی و دوفلو در هند نشان دادند، از ابزارهای مهم مقابله با فقر آموزشی و نخبهگرایی است. در کشور اتریش دانشآموزان مقطع متوسطه چهار پنجم وقت خود را در محیط واقعی یا صنعت به معنای عام آن یعنی انواع فعالیتهای اقتصادی و یک پنجم را در مدرسه میگذرانند. در ایران همه بار مهارت آموزی بر دوش دولت است، دولت نیز در تأمین این هزینه با مشکل جدی روبهروست. هزینه مدارس نظری حداقل ۳۰ درصد کمتر از هنرستانهاست. تأمین هزینههای آموزشی تنها مشکل هنرستانها نیست، بسیاری از استاد کارها و هنرآموزان (معلمان هنرستان) ترجیح میدهند محیط آموزشی را پس از چند سال ترک کنند و در کسب و کارهای خصوصی مشغول شوند. موفقیت اتریش در پیوند میان نظام آموزش عمومی با محیط واقعی صنعت در ایجاد یک سازوکار هماهنگ کننده میان این دو نظام است. نهادی که میان نظام آموزش عمومی و صنعت در اتریش این دو را هماهنگ میکند، شورایی است که اصناف و اتاق بازرگانی در کنار آموزش و پرورش و سازمان آموزش فنی و حرفهای، با یکدیگر تشکیل دادهاند. این شورا زیر نظر وزارت امور اقتصادی اداره میشود.
در ایران نیز شورای عالی آموزش و تربیت فنی، حرفهای و مهارتی باید این کار را انجام دهد و در دهه ۱۳۶۰ نیز قرار بود طرح کاد همین هدف را محقق سازد. به هرحال مقابله با فقر آموزشی و کاهش بیکاری نیازمند پیوند میان نظام آموزشی و صنعت کشور است.
باید برای پیوند میان این دو تلاش کرد. این هدف یعنی پیوند دو نظام را خانم ابرایان رئیس یونیسف در یک عبارت خلاصه کرد: «Learning to Earning»
این شعار پاسخی است به همان موضوع رایج انشای دانشآموزان: «علم بهتر است یا ثروت». درس برای درآمد از طریق گسترش آموزش فنی و حرفهای راهحلی برای پیوند علم و یک زندگی خوب است.