کانال تلگرامی «ترجمان» یادداشتی از «اد یانگ» را با ترجمه «سید امیرحسین میرابوطالبی» منتشر کرد. در بخشی از این یادداشت میخوانیم: یک مدیر ارتباطات، قبل از سوارشدن به هواپیما، توئیتی نسنجیده میفرستد. دونالد ترامپ تقریباً هر چیزی را به زبان میآورد. در همه این موارد، چرخدندههای اینترنت در مسیر قضاوت، انزجار و تحقیر میچرخد. از نظر جیلین جردن از دانشگاه ییل، این سرنخی است درباره یک رفتار انسانی همهگیر به نام «تنبیه شخص ثالث.»
تنبیه شخص ثالث در واقع تنبیه افرادی است که رفتار نامناسبی دارند و قوانین اجتماعی را زیر پا میگذارند، با اینکه اقداماتشان ما را بهطور مستقیم تحت تأثیر قرار نمیدهد. اما چرا باید کسی را سرزنش کنیم که آسیب مستقیمی به ما نرسانده است؟ بهاعتقاد برخی دانشمندان، این رفتار، با اجراییکردن هنجارهای اجتماعی و تضعیف خودخواهی یا بدرفتاری، به استحکام جوامع انسانی کمک میکند. اگر چنین باشد، گروههایی که دست به تنبیه شخص ثالث میزنند باید عملکرد بهتری از گروههای غیر داشته باشند. شاید هم چنین باشد، اما منافع جمعی نمیتواند مبین دلیل افراد برای پذیرفتن هزینه تنبیه باشد. چرا یک نفر راحت ننشیند و وظیفه تنبیه را به دیگران نسپارد؟
جردن، با دقت در اطرافش، سرنخ دیگری را در رسواکردن آنلاین یافت. «به برخی از دوستانم فکر کردم که در حوزه عدالت اجتماعی درگیر بودند. حرفهای اخلاقزده زیادی زده میشد که به نظر میرسید بیشتر به ارتقای جایگاه شخص مربوط است». به عبارت دیگر، شاید تنبیه شخص ثالث اساساً نشانهای است که با آن به دیگر شاهدان ماجرا نشان میدهید که شما فردی قابل اعتماد هستید، درست به همان صورتی که دم یک طاووس یا شاخ گوزن نشان از برتری ژنتیکیاش دارد. این رفتار پیامی واضح را به دیگران منتقل میکند: وقتی به تنبیه خودخواهی تمایل دارم، میتوانید بفهمید که رفتار خودخواهانهای با شما نخواهم داشت.
چنین برداشتی تنها زمانی برقرار است که تنبیه نشانهای صادقانه از قابلیت اعتماد باشد، زمانیکه افرادی که دست به تنبیه میزنند واقعاً قابل اعتمادتر از کسانی باشند که این کار را نمیکنند. به نظر جردن اینچنین است، زیرا همان عواملی که مشوق افراد برای قابل اعتمادبودن است مشوق آنها برای تنبیه افراد بدرفتار نیز هست.
جردن در کنار دیوید رَند این ایدهها را با بهکارگیری صدها داوطلب و بازیای مرتبط با اعتماد در دو مرحله انجام داد. در فاز اول، یک نفر که نقش یاریگر داشت میتوانست انتخاب کند که پول را با فرد دیگری که نقش گیرنده داشت تقسیم کند یا نه. اگر این یاریگران عملکرد خودخواهانهای داشتند، فرد دیگری که نقش تنبیهگر داشت میتوانست مجازاتشان کند. یک نفر دیگر نیز بهعنوان انتخابکننده، شاهد همه این اتفاقات بود. در فاز دوم، انتخابکننده مقداری پول دریافت میکرد و میتوانست بخشی از آن را نزد تنبیهگر سرمایهگذاری کند. آن سرمایهگذاری سه برابر شده و در اختیار تنبیهگر قرار داده میشد و سپس او میتوانست تصمیم بگیرد که چه مقدار از آن را به انتخابکننده برگرداند. بهاینترتیب انتخابکننده باید بر اساس عملکرد تنبیهگر در بازی اول، تصمیم میگرفت که تا چه حد میتواند به او اعتماد کند.
یافتههای جردن نشان از آن دارد که انتخابکنندهها تمایل بیشتری به سپردن پول به تنبیهگرانی دارند که یاریگران خودخواه را مجازات کرده باشند. او میگوید: «آنها تنبیه را بهمثابه نشانهای از احتمال خوببودن میپندارند.» و در این مورد حق با آنها بوده، زیرا درنهایت تنبیهگرانی که خودخواهان را مجازات کرده بودند پول بیشتری هم به انتخابکنندگان بازگرداندند. آنها بهواقع قابل اعتمادتر بودند.
بعد از آن، جردن این آزمایش را با کمی تغییر، دوباره اجرا کرد. این بار انتخابکنندهها در مرحله دوم میتوانستند یا با یاریگر بازی کنند یا با تنبیهگر. در این ترتیبات، تنبیه دیگر تنها نشانه قابلیت اعتماد نیست، یاریکردن نیز حاوی اطلاعات مشابهی در این باره است. بهگفته رند «پیشبینی ما این بود که افراد وقتی فرصت این را داشته باشند که بهشکلی دیگر خوب به نظر برسند، کمتر دست به تنبیه خواهند زد». این پیشبینی درست بود: این بار نظر انتخابکنندگان کمتر تحت تأثیر تنبیه بود و تنبیهگران نیز تمایل کمتری به استفاده از آن داشتند.
جردن میگوید: «این نشان میدهد که افراد تنها بهدلیل آسیبزدن به فرد خودخواه نیست که به تنبیه دست میزنند؛ آنها میخواهند نشان دهند که قابل اعتماد هستند. اگر راه بهتری برای نشاندادن این موضوع وجود داشته باشد، تنبیه را کنار میگذارند». به همین شکل، از دیدگاه انتخابکننده نیز «قضیه صرفاً ارجنهادن تنبیه به هر صورتی نیست، بلکه پیشبینی این است که چه کسی میتواند قابل اعتماد باشد.»
بااینهمه، تنبیه میتواند متقابلاً موجب بدنامی نیز شود. اگرچه آزمایشها نشان دادهاند که افراد حاضرند پول بیشتری را به تنبیهکنندگان بسپارند، اما همانطور که بارکلی میگوید: «اکثر پژوهشها بیانگر آن هستند که افراد لزوماً تنبیهکنندگان را بیشتر از دیگران دوست ندارند. آنها اعتقاد دارند که تنبیهکنندگان کار درست را انجام میدهند، اما علاقه ویژهای به آنها ندارند، شاید به این دلیل که میترسند خودشان هم مورد تنبیه قرار گیرند.»