قیام ۱۵خرداد جنبشی ماندگار و تأثیرگذار است و نقطه عطفی در کارنامه انقلاب اسلامی ایران به شمار میرود. این قیام، سرآغاز تحولات و دگرگونیهای شگفتآوری بود که به پیروزی انقلاب اسلامی در سال ۱۳۵۷ منجرشد. کل این قیام بر اساس حقوقی که قانون اساسی وقت و همچنین حقوق اساسی افراد که در اسناد بینالمللی حقوق بشر به آن اشاره شده است، انجام گرفت.
بیتردید هیچ دگرگونی و انقلابی بیریشه و علت پدید نمیآید و بسترها و عواملی در شکلگیری انقلاب مؤثر است. در سحرگاه ۱۵خرداد ۱۳۴۲، عوامل رژیم شاه به خانه امام خمینی در قم یورش بردند و ایشان را که روز پیش از آن در عاشورای حسینی در مدرسه فیضیه قم طی سخنان کوبندهای پرده از جنایات شاه و اربابان امریکایی و اسرائیلیاش برداشته بودند، دستگیر و به زندانی در تهران منتقل کردند.
بیانیههایی کاملاً قانونی
پس از انتشار خبر دستگیری امام، بسیاری از مردم قم به منزل ایشان رفتند و به اتفاق فرزندشان حاج آقا مصطفی، حدود ساعت شش بامداد، به سمت حرم مطهر حضرت معصومه (س) حرکت کردند. پس از مدتی، صحن مطهر و خیابانهای اطراف، لبریز از جمعیتی شد که شعار «یا مرگ یا خمینی» را با هیجان شدیدی تکرار میکردند. در همان زمان، علما و مراجع وقت هم با صدور بیانیههایی کاملاً قانونی، خواستار آزادی فوری حضرت امام شدند.
حدود ساعت ۱۰ صبح، با ورود نیروهای مسلح برای تقویت نیروهای شهربانی قم، تیراندازی و رگبار مسلسلها شروع شد و تعداد زیادی از مردم، زخمی شده یا به شهادت رسیدند. شدت تیراندازی به حدی بود که امکان انتقال زخمیها و اجساد شهیدان نبود و این کشتار تا ساعت ۵ عصر ادامه یافت. در این روز مردم تهران هم در اعتراض به دستگیری امام خمینی به خیابانها ریختند و قیام خونین خویش را آغاز کردند. سیل خروشان کشاورزان غیور و کفن پوش ورامین، دهقانان کن و نیز مردم جماران به سوی تهران سرازیر شد. انبوه جمعیت بازاری، بارفروش، دانشگاهی و اقشار مختلف مردم، با فریادهای رعدآسای «یا مرگ یا خمینی» و «مرگ بر شاه» تهران را به لرزه درآورد. شاه که در برابر قیام قهرآلود ملت، تاج و تخت خود را در خطر میدید، با رگبار مسلسل به جنگ ملت مظلوم رفت و در خیابانها جوی خون به راه انداخت.
در این روز در بیشتر شهرها مثل تهران و قم، درگیری، راهپیمایی، برگزاری جلسات و نیز سخنرانی ضد رژیم و اعتراض به دستگیری امام انجام گرفت. در بعضی از شهرها مانند شیراز، تبریز و مشهد اعتراض از شدت و گستردگی بیشتری برخوردار بود که در اثر این حوادث، تعداد زیادی کشته، مجروح یا زندانی شدند.
مطابق با قوانین بینالمللی و قوانین داخلی
نکته حائز اهمیت این است که تمام این اعتراضات به صورت مسالمتآمیز و بر اساس حقوقی که قانون اساسی مشروطه یعنی قانون حاکم بر کشور و همچنین حقوق اساسی افراد که در اسناد بینالمللی حقوق بشر به آن اشاره شده است، انجام پذیرفته بود. قانون اساسی مشروطه ایران که در سال ۱۲۸۵ در ۵۱ ماده و متمم آن در ۱۰۷ ماده نوشته شد، در اصل ۲۱ متمم خود مسئله برپایی تجمعات و حق اعتراض را به رسمیت شناخته بود. حتی اصلاحات و تجدیدنظرهایی که بعداً در طول حکومت پهلوی در قانون اساسی ایجاد شد، خدشهای به این اصل وارد نکرد.
در اسناد بینالمللی هم به این حق اشاره شده است. مواد ۱۸ تا ۲۱ اعلامیه جهانی حقوق بشر به آزادیهای سیاسی، عمومی و روانی از جمله آزادی اندیشه، نظر، دین، وجدان، بیان و آزادی انجمن پرداخته است. در ماده ۲۰ اعلامیه جهانی حقوق بشر آمده است: هر انسانی محق به آزادی گردهمایی و تشکیل انجمنهای مسالمتآمیز است و همچنین هیچکس نباید مجبور به شرکت در هیچ انجمنی شود. همچنین در ماده بیستویکم میثاق بینالمللی حقوق مدنی و سیاسی حق تشکیل مسالمتآمیز مجامع به رسمیت شناخته شده است. در این ماده تصریح میشود که هیچ محدودیتی در مورد اعمال این حق صورت نمیگیرد؛ مگر مطابق قانون آن هم در یک جامعه دموکراتیک و به طور ضروری در جهت نفع یا مصلحت و امنیت ملی، ایمنی عمومی، نظم عمومی، حفاظت از سلامت و اخلاق عمومی یا حفاظت از آزادیهای دیگران.
حکومت پهلوی با زیر پا گذاشتن قانون و بدون توجه به خواست مردم در آزادسازی امام خمینی، با حمله به معترضان و کشتار بیرحمانه آنها، سعی در خاموشکردن آتش قیام و از بین بردن نخستین جوانههای انقلاب داشت. پس از آن هم با سانسورهای خبری شدید، میخواست از انتشار خبرهای دستگیری امام خمینی و قیام ۱۵ خرداد جلوگیری کند. اما در مدت زمان کوتاهی، این اخبار نه تنها در سراسر کشور که به فراتر از مرزها گسترش یافت و موجی از نفرت و خشم ضد شاه به راه افتاد. حوزههای علمیه نجف، کربلا و کاظمین به حمایت از امام خمینی برخاستند و تلگرافهایی به سران کشورهای اسلامی و سازمانهای بینالمللی مخابره شد و علما کشتار پانزدهم خرداد رژیم را به شدت محکوم کردند.
تأیید رسانههای جهانی بر اقدامی غیر قانونی
مطبوعات خارجی هم به صورتهای مختلف و با تیترهایی درشت، از این روز نام بردند. برای مثال روزنامه «دی ولت» در شماره ۱۲۹ خود نوشت: «در تهران، صدها نفر کشته شدهاند. دولت عَلَم، حکومت نظامی اعلام کرد. ارتش با تانک و مسلسل، ضد طرفداران رهبر مسلمانان، [امام]خمینی که علیه اصلاحات شاه دست به اعتراض زدهاند، کاملاً غیر قانونی وارد عمل شد.» یا روزنامه «الاهرام» در ۱۶ خرداد نوشت: «دیروز تهران در آتش خشم شعلهور شد... این شدیدترین تظاهرات ضد شاه بود و هنگامی آغاز شد که رهبر دینی، روحالله خمینی و یاوران او دستگیر گردیدند.» جنبش ۱۵ خرداد، اگرچه واکنش طبیعی مردم مسلمان در برابر مصوبات خلاف اسلام رژیم و بازداشت امام خمینی (ره) بود، اما منجر به آزادی فوری ایشان نشد، به همین دلیل مردم بعد از این واقعه هم به مبارزات خود تا آزادی امام خمینی در فروردین ۱۳۴۳ ادامه دادند. البته از آثار دیگر قیام ۱۵خرداد این بود که رهبری حرکتهای مخالف رژیم به مذهبیها منتقل شد و چپیها به حاشیه رانده شدند. همچنین جو غیراسلامی در دانشگاهها و دیگر مجامع به آرامی شکسته شد. جریان ۱۵خرداد ظاهراً به نفع شاه تمام و امام تبعید شد و تاریکی و خفقان حاکم شد، اما سوءنیت حکومت پهلوی به همه ثابت شد و این حکومت با زیرپا گذاشتن قوانین بینالمللی و کشتار مردم بیگناه، در مسیر زوال قرار گرفت. حدود ۱۵ سال بعد ثمره خون شهدای این قیام به بار نشست، شاه از ایران فرار کرد و حکومت پهلوی هم به تاریخ پیوست. درست همانگونه که امام فرمودند: «اگر نبود خونهای پاک جوانان و جوانمردان مسلمان و خداجوی ایران، امروز اثری از اصل اسلام و نظام اسلامی نبود. خون شهیدان ۱۵خرداد ۴۲ بیمه کننده انقلاب و تضمین کننده حیات سبز و شکوهمند این نظام اسلامی و الهی بود.»
* کارشناس ارشد حقوق از دانشگاه تهران