يك سالي ميگذشت كه معاون پرورشي شده بودم از همه كار بچهها آگاهي داشتم و بر اخلاق آنها كاملاً مسلط بودم. يك روز مادر يكي از بچهها وارد دفتر مديريت شد و با عصبانيت و داد و بيداد سر مدير كه «چرا بچه من را فلان معلم از كلاس بيرون كرده است» چند فحش هم نثار معلم علوم كرد... واقعاً تأسف خوردم از چنين مادري! اين چه طرز حرف زدن است. وقتي پیگير شدم ديدم بچهاش يكي از بيتربيتترين بچههاي مدرسه است كه نه معلمها از دستش راضياند و نه بچهها. از آنجا فهميدم خانواده در تربيت فرزند تأثير بسزايي دارد. البته آن طرف قضيه را نيز بگويم. خانوادههايي بودند كه بسيار متين و با صلابت و رفتارشان بسيار تحسين برانگيز بود و بچههايشان نيز مثل خودشان متين بودند. محمدحسين كلاس سوم(ب) پسري مؤدب و با ظاهري مرتب بود. هركس او را ميديد ميفهميد اين پسر داراي شخصيت ممتازي است. واقعاً مشتاق بودم پدرش را ببينم تا اينكه در جلسه اوليا و مربيان از آقاي اكبري مدير مدرسه پرسيدم پدر محمدحسين كدام است؟
آري درست حدس زده بودم!! همان كه خيلي خوش رفتار بود و تيپ شخصيتيش هم همانند پسرش ممتاز بود البته بايد گفت پسر همانند پدر بود.
امروزه در اطراف خود ميبينيم كه ريشه بسياري از مشكلات جامعه، سوء خلق افراد جامعه ميباشد اخلاق به معناي مجموعهاي از صفات و خلقيات هر شخص ميباشد. هر انساني از بدو تولد و حتي ميتوان گفت قبل از تولد خلقيات و اخلاقش، آرام آرام شكل ميگيرد به اين صورت كه كودك تازه متولد شده داراي نفسي پاك و مبرا از هرگونه رذائل اخلاقي ميباشد و به سبب ارتباطي كه با والدين و نحوه تربيت آنان دارد، اخلاق وي شكل ميگيرد. البته لازم به ذكر است كه نحوه تربيت والدين تنها سبب شكلگيري اخلاق كودكان نيست، ولي ميتوان گفت كه مهمترين سبب و علت براي نحوه شكلگيري اخلاق كودكان ميباشد.
در واقع ميتوان گفت كه كودكان ما خود ما هستند، منتها در ابعاد و سايز كوچكتر، لذا هرگونه كه ما رفتار كنيم آنان نيز همانگونه رفتار خواهند كرد، يا به عبارت دقيقتر ميتوان گفت والدين معلمان كلاس خصوصي كودكان هستند. لذا در اين كلاس اگر مطالب خوب و نيكو تدريس كنند شاگردان آنان كه كودكانشان هستند خوب پرورش مييابند و اگر معلمان كلاس مطالب بد و ناپسندي را آموزش بدهند دانشآموزان نيز به روش ناپسندي تربيت خواهند شد.
امروزه متأسفانه اكثر جامعه آنقدري كه نگران مسائل مادي فرزندان خود هستند درصد كمي از آن نگران تربيت و آينده اخلاقي كودكان خود ميباشند و اين جاي تأسف بسيار دارد. والدين بايد از تربيت خود شروع و سعي كنند رفتارهايشان را اصلاح و از هرگونه پليدي و ناپاكي دور كنند.
خداوند تبارك وتعالي در قرآن كريم ميفرمايد: «يا أَيُّهَا اَلَّذِينَ آمَنُوا قُوا أَنْفُسَكُمْ وَ أَهْلِيكُمْ ناراً وَقُودُهَا اَلنّاسُ وَ اَلْحِجارَةُ عَلَيْها مَلائِكَةٌ غِلاظٌ شِدادٌ لا يَعْصُونَ اَللّهَ ما أَمَرَهُمْ وَ يَفْعَلُونَ ما يُؤْمَرُونَ » –«اى كسانى كه ايمان آوردهايد! خود و خانواده خويش را از آتشى كه هيزم آن، مردم و سنگها هستند حفظ كنيد كه بر آن فرشتگانى خشن و سختگير نگهبانند و از آنچه خدا به آنان دستور داده سرپيچى نمىكنند و آنچه را كه مأمور شدهاند انجام مىدهند.»
اين آيه مبارك به مطلب ما اشاره دارد چراكه خداوند اول ميفرمايد خودتان و سپس اهلتان را نجات دهيد و از عطف نجات اهل بر خود ميتوان برداشت كرد كه نجات نفس خود، مقدم بر نجات اهل است و نجات اهل، مترتب بر نجات خود انسان ميباشد.
لذا بهترين راهكار براي تربيت كودكانمان اين است كه معلمان خوبي براي كلاسهاي خصوصيشان باشيم.