سرویس فرهنگ و هنر جوان آنلاین: چند سالی است که با استقبال از شیوه برنامهسازی «ماه عسل» انواع و اقسام برنامههای کپی شده از سبک و سیاق آن برنامه مناسبتیهای افطار رمضان را در اختیار گرفتهاند. اینکه چرا به جای نوآوری، تهیهکنندگان تلویزیون حاضریخور شده و سراغ کپی از برنامهای میروند که در فصول آخر، از یک طرف به تکرار افتاده بود و از طرف دیگر به خاطر حمایت از یک مؤسسه مالی غیرمجاز، حاشیهساز گشته بود، معلوم نیست. در مثل آمده است: «صد بار بدی کردی و دیدی ثمرش را/ نیکی چه بدی داشت که یک بار نکردی؟» حالا هم باید خطاب به برنامهسازان کپیکار گفت: «ده بار کپی کردی و دیدی ثمرش را/نوآوری چه بدی داشت که یک بار نکردی؟» برنامهسازی آن هم با نگاه نوآورانه، شقالقمر نیست و فقط به تیم تولیدی نیاز دارد که به کارشان علاقه بورزند، یعنی از سر شکمسیری و به خاطر نگاه مادی به سمت برنامهسازی نیامده باشند.
برنامهساز حاذق میداند که اگر ایده اولیه تولید برنامهای برای افطار یا سحر، اصالت نداشته باشد، آن برنامه نخواهد توانست جریانساز شود ولی متأسفانه کپیکاران به جای شکلدهی اتاق فکر برای ایدهیایی، میلیونها تومان برای وایرال کردن بخشهای خالتور برنامهها در فضای مجازی هزینه میکنند. برنامهای که اتاق فکر داشته باشد بیآنکه نیازی به پول خرج کردن باشد، خودش جریانساز میشود و در میان جامعه، فضا ایجاد میکند. برنامهای مثل «مسابقه هفته» با اجرای منوچهر نوذری، پولی بابت وایرال شدن خرج نکرده بود ولی نه تنها در زمان خود محبوب بود بلکه سه دهه بعد همچنان تکههایش در فضای مجازی میچرخد.
اگر بخواهیم نیمه پر لیوان برنامههای رمضانی تلویزیون را ببینیم با برنامههایی مثل «زندگی پس از زندگی» و «محاکات» روبهرو هستیم که بدون حاشیهسازی کاملاً موفقند، فقط به یک دلیل؛ این برنامهها قبل از تولید بر ایده اولیه خود تفکر و تلاش کردهاند با مرور همه تجربههای قبلی، راه و روشی را برگزینند که هم جذابیت داشته باشد و هم تأثیرگذاری. در «محاکات» که با اجرای منصور ضابطیان روی آنتن رفته تلاش قابل تأملی برای افزودن بر دامنه داستانپردازی فیلمنامهنویسان شکل گرفته است. در این برنامه فقط در ۲۰ دقیقه، بالا و پایین زندگی یک شخص خاص- که گاهی مشهور است و گاهی عوام- مرور شده و سپس کارشناسان برنامه درباره قابلیت تبدیل داستان زندگی به فیلم، رمان یا سریال اظهارنظر میکنند.
در «زندگی پس از زندگی» با اجرای عباس موزون، مروری به شدت جاذب ارائه میشود؛ از تجربیات افرادی که تا نزدیکی مرگ رفته و برگشتهاند. مجری این برنامه بدون اغراق بر احساسات و فقط با فراهم کردن آرامش برای مهمان از او میخواهد عجیبترین تجربه زندگیاش را بازگو کند.
تهیهکنندگی «محاکات» را جواد فرحانی و کارگردانی آن را مربم نوابینژاد برعهده داشتهاند. این تیم که زمانی از هسته اصلی «ماه عسل» بودند خود در سالهای اخیر برنامههایی مثل «هزارداستان» و «مکث» را تولید کردهاند که آنها نیز مانند «محاکات» بیحاشیه به جلب مخاطب پرداختند. ویژگی این سازندگان، یافتن سوژههایی از بدنه اجتماع است که گاهی به عقل هیچ کس نمیرسد که شاید ناشی از ارتباط نزدیک سازندگان با صفحه حوادث رسانهها باشد.
«زندگی پس از زندگی» در کلیت، بدیع نیست و سابق بر این در برخی مجلات و در قالبهایی مثل «مثل یک معجزه» داستانهایی میخواندیم درباره زندگی پس از مرگ ولی به هر حال، چون برای اولین بار در قاب تلویزیون مطرح میشود، نو به نظر میرسد. تهیهکننده «زندگی پس از زندگی» خود عباس موزون است که کوشیده برنامهاش را خارج از استودیو و با ورود به زندگی شخصی مهمانانش، متنوع کند و به عبارت بهتر از تختی و یکنواختی تجربههای نزدیک به مرگ، کم کند.
«محاکات» گاهی مهمانانی را به خود میبیند که حتی روایت شفاهی داستان زندگیشان هم مو بر تن بیننده، سیخ میکند و گاهی هم این پرسشهای کارشناسان یا مجری است که مهمانان را به سمت روایتی دراماتیک میبرد.
چکیدهگویی «محاکات» عنصری است که بسیاری از برنامههای گفتوگومحور تلویزیون از آن بیبهرهاند. مخاطب روزگار ما آنقدر رسانههای مختلف برای سرگرم شدن دارد که نمیتوان با حرافی او را جذب کرد و سازندگان «محاکات» به جای حرافی، فقط برای شنیدن تجربیات مهمان فضا فراهم میکنند.
در «زندگی پس از زندگی» هم اغلب سعی شده، وقت مخاطب تلف نشود ولی به دلیل یکبعدی بودن پرسشها گاهی برنامه رنگ تکرار میگیرد. شاید اگر مانند «محاکات»، در کنار مجری «زندگی...»، یک یا چند کارشناس بود و تنوعی در طرح پرسشها ایجاد میشد، قطعاً جذابیت برنامه بالاتر میرفت که حتماً در فصول بعدی ترمیم خواهد شد. آنچه از تجربه تولید اینچنین برنامههایی حاصل میشود آن است که برنامهسازی خلاقانه، شقالقمر نیست و فقط باید کمی بر تجربیات گذشته تأمل کرد و با بدنه جامعه ارتباط داشت تا بیرونویسی از دست دیگران، رقمزننده تولید برنامههای جذاب شد.