سرویس حوادث جوان آنلاین: مهرماهسال۹۸ مأموران پلیس تهران از درگیری در یک هیئت عزاداری در محله خانیآباد باخبر و راهی محل شدند. بررسیهای اولیه نشان داد در آن درگیری مرد جوانی به نام یعقوب از ناحیه چشم زخمی و راهی بیمارستان شده است.
تحقیقات ادامه داشت تا اینکه از بیمارستان خبر رسید یکی از چشمان یعقوب تخلیه شدهاست. او بعد از بهبود نسبی از یکی از بستگان خود شکایت کرد و گفت: «مدتی قبل با برادر شوهر خواهرم به نام سلمان اختلاف داشتم. روز حادثه در هیئت مشغول عزاداری بودم. آن هیئت به رسم محلی افراد در دو ردیف قرار میگرفتند و با دست راست چوبدستی را که نمادی از شمشیر بود را به شانههایشان میزدند. آن روز سلمان هم در هیئت بود. هنگام عزاداری او به خاطر کینه قدیمی به من نگاه چپ کرد سپس با چوب دستی به صورتم زد. آن ضربه باعث شد راهی بیمارستان شوم و چشم چپم را از دست بدهم. از او شکایت دارم.» با طرح این شکایت، سلمان بازداشت شد، اما در روند بازجوییها جرمش را انکار کرد و گفت ناخواسته به صورت شاکی ضربه زده است. با انکار متهم، اما بنا به شواهد و قرائن موجود وی راهی زندان شد و پرونده بعد از کامل شدن تحقیقات و صدور کیفرخواست به دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد.
متهم در اولین جلسه رسیدگی که در شعبه دوم دادگاه به ریاست قاضی زالی برگزار شد در حالیکه با قرار وثیقه آزاد بود حاضر شد.
بعد از اعلام رسمیت جلسه، شاکی در جایگاه ایستاد و با طرح شکایت خود درخواست اشد مجازات کرد. او در ادامه گفت: «متهم جرمش را انکار کرده است و میگوید به قصد به صورت من ضربه نزده است. من شاهدانی دارم که میتوانند حقیقت را بگویند.»
بعد از توضیحات شاکی، چند نفر از شاهدانی که به دادگاه احضار شدهبودند یک به یک در جایگاه ایستادند و گواهی دادند آن روز بین شاکی و متهم درگیری پیش آمده بود و در آن درگیری متهم با چوبدستی به صورت شاکی ضربه زد و باعث کوری چشم او شد.
در ادامه متهم در جایگاه قرار گرفت و با انکار جرمش گفت: «باور کنید ضربهای که به صورت شاکی خورده است از روی قصد نبود. قبول دارم با هم اختلاف داشتیم، اما من او را عمدی نزدم و چوبدستی حین عزاداری به صورت او برخورد کرد.»
در پایان هیئت قضایی پرونده را بنا به دفاعیات متهم به دادسرا فرستاد تا بعد از کامل شدن تحقیقات بار دیگر رسیدگی شود.