کد خبر: 1040387
تاریخ انتشار: ۱۲ اسفند ۱۳۹۹ - ۰۲:۰۰
نگاهی به کتاب «آن مرد با باران می‌آید»
نوید پارسا
سرویس فرهنگ و هنر جوان آنلاین: مخاطب هدف کتاب «آن مرد با باران می‌آید»، نوشته وجیهه سامانی قشر نوجوان است؛ مخاطبی که هم پر از سؤال است و هم داستان نوشتن مناسب ذائقه او کار تقریباً سختی است.

روایت کتاب «آن مرد با باران می‌آید» از دل ماجرا، آن هم از زبان یک نوجوان که در بطن ماجرا بوده همراه با هیجانات دوران نوجوانی، قطعاً تأثیر بیشتری خواهد داشت و باعث همذات‌پنداری مضاعف خواهد شد. راوی کتاب «آن مرد با باران می‌آید» نوجوانی ۱۲‌ساله به نام بهزاد است. بهروز برادر بزرگ بهزاد، یک مبارز انقلابی است که با وجود مخالفت‌های پدر، دست از مبارزه برنمی‌دارد. بهزاد به دلیل سختگیری‌های پدر، خیلی با جریانات سیاسی آشنا نیست و تا حدود زیادی در بی‌خبری به سر می‌برد، اما کم‌کم به کمک برادرش و دو نفر از دوستان با جریان انقلاب همراه می‌شود. بی‌خبری راوی یکی از تمهیدات نویسنده است که با سؤال و جواب‌ها و کنجکاوی‌هایش، به سؤالات نسل نوجوان امروز پاسخ بگوید.

«کاپیتولاسیون یه قانونیه که امریکاییا سال ۳۴ برای خودشون وضع کردن؛ اینکه اگه یکی از اتباعشون، حالا فرق نمی‌کنه زن، مرد، بچه، حتی سگشون، از روی فهم و عمد یا غیرعمد و حتی تو حالت مستی، مرتکب هر خطا و جرمی بشن، مثلاً بزنن چشم‌وچال یکی رو کور کنن یا حتی بزنن آدم بکشن، دادگاه‌های ایران حق رسیدگی به جرم و جنایت اونا رو ندارن و باید تو مملکت خراب‌شده خودشون محاکمه بشن، اما اگه یه ایرانی تو امریکا مرتکب کوچک‌ترین خطایی شد، همون جا باید مجازات بشه.»

نویسنده ضمن ارائه اطلاعات سیاسی و تاریخی، همراه با شخصیت اصلی و راوی داستان روند اتفاقات را نیز روایت می‌کند؛ اتفاقاتی که راوی و دیگران در آن سهم دارند. «آره. بابام واسه‌م خوند. آیت‌الله خمینی بیست‌وسوم مهر رو که چهلم شهدای میدون ژاله است، عزای عمومی اعلام کرده. باید همه خبردار بشن.» «شاه کیلو چنده پدر من؟! از یه جنازه که نباید ترسید. این دیگه آخر بازیه. وقتی با نیروی نظامی میان رودرروی مردم، می‌ریزن میدون ژاله رو به خاک و خون می‌کشن، مردمو توی سینما زنده زنده جزغاله می‌کنن، تو کرمان می‌ریزن مسجد و قرآن آتیش می‌زنن، این یعنی که رژیم داره نفسای آخرش رو می‌کشه.»

همچنین نویسنده برای روایت داستان زمان مضارع را انتخاب کرده، طوری که مخاطب لحظه‌به‌لحظه همراه راوی است و حتی ممکن است نگران راوی هم بشود. انتخاب این زمان برای روایت، بیشتر در مواقعی به کار می‌آید که سرنوشت راوی مشخص نباشد. اگر داستان به صورت ماضی روایت شود، به مخاطب حس آسودگی دست می‌دهد که راوی سلامت است و با آسودگی خیال در حال داستا‌نگویی است، اما با این شیوه هم همراهی مخاطب را به دست می‌آورد، هم به حس تعلیق و دلشوره دامن می‌زند، چون ممکن است راوی دچار یک حادثه بشود، البته از آنجا که دنیای نوجوانی دنیای احساسات است و دنیای پایان‌های خوش، نویسنده هم راوی را تا پایان داستان حفظ کرده، هم عزیزان راوی را. اما چون شهادت و اسارت از مفاهیم اصلی هر مبارزه‌ای است، نویسنده هم شهادت را به تصویر کشیده و هم اسارت را. شهادت برای شخصی که وابستگی عاطفی کمتری با راوی دارد و اسارت یا همان دستگیری توسط ساواک، نصیب برادر راوی می‌شود؛ اسارتی که نوید آزادی را به همراه دارد.

وارد شدن نوجوانان به دنیای مبارزه، البته مبارزه محدود به سنشان همچون شعارنویسی، پخش اعلامیه و شرکت در تظاهرات، حس ماجراجویی داستان را بالا برده است، اما مهم‌ترین هدف این کتاب شاید استحاله باشد؛ استحاله راوی و پدر محافظه‌کار او. بهزاد به مرور زمان هم از نظر عقلی رشد می‌کند و هم جرئت و جسارت بیشتری پیدا می‌کند. پدر نیز به مرور زمان، خصوصاً بعد از دستگیری پسرش، با جریان مبارزه همراه می‌شود. شاید به نظر برسد که کتاب با پیروزی انقلاب به پایان می‌رسد، اما این‌طور نیست. فرار شاه نقطه پایان کتاب است. کتاب با پیروزی به پایان نمی‌رسد بلکه با امید پیروزی به پایان می‌رسد. لحظه امید، لحظه شکفتن است.

سومین دوره پویش کتابخوانی کتاب شارژ با محوریت کتاب «آن مرد با باران می‌آید» که از ۱۲بهمن۱۳۹۹ آغاز شده تا اردیبهشت‌ماه ۱۴۰۰ در سراسر کشور ادامه دارد و مخاطبان برای تهیه این کتاب می‌توانند به کتابفروشی‌های معتبر مراجعه یا عدد ۳ را به ۵۰۰۰۵۴۶۰ ارسال نمایند. این دوره از پویش با همکاری انتشارات کتابستان معرفت، مرکز رسانه‌ای شیرازه و مؤسسه خانه کتاب و ادبیات ایران برگزار می‌شود و بیش از ۲۰۰میلیون ریال به برگزیدگان اهدا خواهد شد.
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار