برای گام نخست میتواند اتفاق خوبی باشد، چیزی شبیه به همان جاده صافکنهایی که در زبان عامیانه از آن یاد میکنیم.
حضور علی کریمی به عنوان عضوی از جامعه فوتبال در انتخابات را از سمت و سوهای بسیاری میتوان بررسی کرد. در نگاهی بدبینانه میتوان آن را شکستی بزرگ برای این فوتبالیست پرافتخار و حتی جامعه فوتبال خواند و از سوی دیگر آن را آغاز راهی دانست که در آینده میتواند بهتر طی شود. اما واقعیت این است که شکست خواندن این حضور و عبور از کنارش نمیتواند دردی از فوتبال ما دوا کند، چراکه بر کسی پوشیده نیست شکست آغاز راه پیروزی است و این داستان را حتی اگر شکست هم بخوانیم، میتوان بهگونهای به آن نگاه کرد که گامی برای دستیابی به پیروزی باشد. البته به شرط آنکه درسهای لازم از این داستان گرفته شود.
قبل از هر چیز باید به این مهم اشاره کرد که کریمی به عنوان عضوی از بدنه فوتبال خیلی دیر به صرافت حضور در انتخابات افتاد و پرواضح بود که در این بازه زمانی کم نمیتواند شانس زیادی برای کسب موفقیت و رسیدن به صندلی ریاست فدراسیون فوتبال داشته باشد، خصوصاً که قرار هم نبود بر اساس مقبولیتی که بین مردم دارد انتخاب شود و اعضای مجمع به او رأی دهند، مجمعی که گفته میشود عمده دلیلش برای عدم رأی دادن به کریمی این بود که او تجربه لازم را نداشت.
جدا از اینکه این توجیه بهانه خوبی است یا نه، میتوان به نکته مهمتری اشاره کرد و آن لابی کردن برای احراز چنین پستهایی است. اتفاقی که در تمام دنیا رخ میدهد و اگر از راه درست خود منحرف نشود، کار اشتباهی نیست و لازمه موفق شدن در اینگونه انتخابات محسوبمیشود.
در واقع علی کریمی یا هر گزینه دیگری از بدنه فوتبال اگر زین پس قصدی برای حضور در چنین انتخاباتی را داشته باشد باید از سالها قبل روی مواردی، چون نحوه لابی کردن و همچنین قوی کردن رزومه خود کار کند تا قبل از هر چیز با بهانههایی، چون بیتجربگی مواجه نشود و بتواند با تکیه بر تلاشهایی که در متقاعد کردن تکتک اعضای مجمع داشته، امیدوار به احراز پست ریاست فدراسیون فوتبال باشد. درست مشابه راهی که عزیزیخادم بعد از عدم موفقیت در سال ۹۵ در پیش گرفت. رئیس فعلی فدراسیون فوتبال سال ۹۵ یکی از شانسهای اصلی رسیدن به صندلی ریاست فدراسیون به جای تاج بود که به دلیل بندهای اساسنامه قبلی در قسمت سوابق مدیریتی در لحظه آخر صلاحیت او احراز نشد، اما به جای رفتن در فاز دلخوری ترجیح داد از همان زمان برای انتخابات بعدی کار و لابی کند تا بعد از چهار سال به هدفی که داشت دست یابد. مسئلهای که مصداق بارز تلاش در طولانیمدت برای رسیدن به هدفی، چون احراز پست ریاست فدراسیون فوتبال است که فوتبالیها باید آن را سرلوحه و سرمشق قرار دهند.
حضور فردی کاملاً فوتبالی که البته آشنایی لازم را با اصول مدیریتی داشته باشد بیهیچ تردیدی میتواند به سود جامعه فوتبال باشد، اما مسئله مهم داشتن ارتباطات لازم و دانستن راه و روش ایجاد اینگونه تعاملات است که میتواند در مسیر موفقیت اهمیت بسیاری داشته باشد. مسئلهای که به نظر میرسد علی کریمی به عنوان نماینده فوتبالیها آشنایی کاملی با آن نداشت یا اگر هم داشت زمان زیادی برای متقاعد کردن اعضای مجمع برای انتخاب فردی فوتبالی نداشت و شاید به همین دلیل هم بود که نتوانست رأی اعضای فوتبالی و ورزشی مجمع را به به دست آورد، در حالی که اگر زمان کافی برای کار کردن در این زمینه داشت یا لابی کردن اصولی را میدانست، حداقل با تعداد آرای بیشتری از دور این انتخابات کنار میرفت. اهمیت لابی کردن برای گرفتن رأی مجمع و مصداق بارز تلاش در این زمینه، زمانی به طور شفاف و واضح به چشم آمد که دیدیم اعضای کاملاً ورزشی مجمع به افرادی غیرفوتبالی رأی دادهاند. مسئلهای که به وضوح لزوم و اهمیت لابی کردن و دانستن راه و روش آن را به رخ میکشد. هرچند که داشتن رزومه قوی نیز در این راستا در متقاعد کردن افراد میتواند نقش مهمی داشته باشد و با این نگاه حضور کریمی در انتخابات فدراسیون نه فقط به معنای شکست فوتبالیها نیست که به معنای آغاز راهی است که در آینده میتواند با قدرت بیشتری پیموده شود. البته اگر درسهای لازم از نخستین قدمی که برداشته شده گرفته شود.