سرویس بین الملل جوان آنلاین: باراک اوباما، رئیسجمهور پیشین امریکا در ۲۰۱۱ سیاست راهبردی امریکا را برای چرخش از حوزه آتلانتیک به سمت پاسیفیک اعلام کرد. رشد سریع اقتصادی چین در سه دهه گذشته و قدرت نظامی آن به همراه پیوندهای گستردهای که در عرصه بینالملل ایجاد کرده است، از عمده دلایل این چرخش بود. به عبارت روشنتر، استراتژیستهای امریکا اولویت حوزه آتلانتیک و اروپای غربی را در سیاست خارجی امریکا محصول جنگ سرد و تقابل با بلوک شرق به رهبری شوروی میدانستند که پس از فروپاشی این بلوک در اوایل دهه ۹۰، به تدریج از اهمیت استراتژیک این حوزه در سیاست خارجی امریکا کاسته شد و ظهور قدرت چین جای آن را گرفت. با وجود این، وقوع یک سلسله وقایع در خاورمیانه از بهار عربی گرفته تا ظهور داعش و جنگ با آن، باعث شد اوباما نتواند تغییر استراتژیک موردنظر خود را انجام دهد. هر چند دونالد ترامپ در چهار سال ریاست جمهوری خود، جنگ تعرفهها را علیه چین راه انداخت، اما تقابل او محدود به عرصه قدرت نرم اقتصادی و وضع تعرفهها بود، درحالیکه وقایع چند روز گذشته نشان داد ریاست جمهوری بایدن میتواند تقابل با چین را به عرصه قدرت سخت و حتی تقابل نظامی بکشاند.
شبیهسازی جنگ
ارتش امریکا روز یکشنبه ۲۴ ژانویه اعلام کرد که یک ناوگروه به رهبری ناو هواپیمابر تئودور روزولت «برای حمایت از آزادی رفت و آمد در دریاها» وارد دریای جنوبی چین شده و عملیات عادی و منظم خود را برای حفظ امنیت دریانوردی در منطقه انجام میدهد.
این نخستین اقدام تحریکآمیز دولت بایدن تنها چهار روز بعد از ورود او به کاخ سفید بود و با این اقدام معلوم شد این دولت در مقایسه با دولت ترامپ رویکرد تهاجمیتری را در قبال چین خواهد داشت. این موضوعی بود که حتی آنتونی بلیکن در جلسه استماع مجلس سنا به آن اشاره کرد و گفت: «هیچ شکی وجود ندارد که چین بزرگترین و مهمترین چالش برای امریکا است.» حالا مشخص شده چین نیز برخلاف موارد گذشته، خود را محدود به اعتراضهای دیپلماتیک به اقدامات تهاجمی امریکا نکرده و با یک اقدام نظامی معنادار، پیام جدی خود را به واشنگتن رسانده است. روزنامه فایننشال تایمز روز جمعه ۲۹ ژانویه و به نقل از افراد آگاه به اطلاعات امریکا و همپیمانان آن گزارش داد بمبافکنها و جنگندههای چین حملهای را به ناوگروه تهاجمی تئودور روزولت شبیهسازی کردهاند. طبق این گزارش ارتش چین هشت بمبافکن H- ۶K و چهار جت جنگنده J- ۱۶ و یک هواپیمای جنگی ضدزیردریایی Y- ۸ را به منطقه اعزام کرده بود و یک تحلیلگر نظامی به روزنامه چینی گلوبال تایمز گفته بود که اقدام چین یک تمرین آموزشی به قصد «تقویت قابلیت رزم ارتش آزادیبخش خلق چین علیه ناوهای هواپیمابر امریکا» بود؛ چراکه این بمبافکنها میتوانند انجام یک حمله همهجانبه علیه ناوهای امریکا را تمرین کنند. بنابر این، چین با شبیهسازی حمله به ناو هواپیمابر روزولت و ناوگروه آن پیام روشنی را به واشنگتن فرستاده تا نشان دهد برای منافعش حتی حاضر به انجام چنین حملهای نیز است.
آرایش ضدچین
به نظر میرسد که دولت بایدن نهتنها قصد دارد برنامه اوباما و چرخش استراتژیک از آتلانتیک به پاسیفیک را دنبال کند، بلکه برای پیش بردن این برنامه عجله دارد و از همین ابتدای امر دست به کار شده و در حال چینش ساختار و به کار گرفتن نیروهای لازم است تا بتواند از عهده این کار بربیاید. یکی از نشانههای قابلتوجه این موضوع در تیم شورای امنیت ملی بایدن اتفاق افتاده است. وبسایت پولیتیکو ۲۹ ژانویه گزارش کرد که مشاور امنیت ملی جدید امریکا جیک سالیوان تلاش میکند تعداد افراد تیم خاورمیانهای شورای امنیت ملی امریکا را کاهش دهد و به جای این حوزه، توجه خود را معطوف به حوزه پاسیفیک و اقیانوس آرام کرده و میخواهد تیم شورای امنیت ملی در این حوزه را گسترش دهد. این بدان معناست که حوزه کاری هماهنگکننده پاسیفیک کورت کمپل افزایش مییابد، اما حوزه کاری هماهنگکننده خاورمیانه برت مک گورک در شورای امنیت کاهش خواهد یافت. در حالی که حوزه پاسیفیک در زمان ریاست جمهوری اوباما حتی فاقد یک نیروی هماهنگکننده بود، حالا این حوزه نهتنها هماهنگکننده مستقل و خاص خود را دارد، بلکه تحتنظارت کمپل سه بخش به نامهای مدیریت بخش چین توسط لورا روزنبرگر، مدیریت بخش آسیایجنوبی توسط سومونا گوها و مدیریت بخش روسیه و آسیای مرکزی توسط آندره کندال تیلور نیز به وجود آمدهاند. یکی از مقامهای دولت اوباما به پولیتیکو گفت: «حوزه آسیا و به ویژه چین در دولت بایدن دارای سه مدیر اصلی است و اولویت سیاست خارجی بایدن چرخش به سوی آسیاست و کمپل یکی از عوامل کلیدی در پس استراتژی مذکور است.» به این ترتیب، باید انتظار داشت که امریکا تحت رهبری بایدن و تیم امنیت ملیاش از خاورمیانه دور و به پاسیفیک نزدیک شود، اما نزدیکی بیش از حد به پاسیفیک بیشک چین را تحریک کرده و نمیتواند بدون پیامد باشد.
عوامل محرکه
نکته مهم از دور جدید تقابل امریکا با چین وجود عوامل محرکهای است که به نظر میرسد شدت و حدت آنها در دولت بایدن بیشتر از گذشته باشد. مؤسسه تحقیقاتی فیچ، پیش از این پیشبینی کرده بود که «بایدن موضعی سرسختانه در قبال چین خواهد داشت، زیرا احساسات هر دو حزب دموکرات و جمهوریخواه نسبت به چین طی سالهای اخیر بیش از پیش منفی شده و رقابت ژئوپلتیک بین دو کشور نیز رو به افزایش است.» به عبارت دیگر، یک نوع اشتراکنظر دو حزبی در امریکا علیه چین به وجود آمده است، بهنحویکه اعضای کنگره با وجود تلاش ترامپ برای کاهش محدودیتهای شرکت چینی زدتیای نیز مخالفت کردند و این شرکت مخابراتی را تهدید امنیتی علیه امریکا خواندند. این رویکرد ضدچینی دو حزب با تصویب قوانین تحریمی علیه چین به روشنی دیده شد؛ چراکه لایحه مربوط به این قوانین در مجلس نمایندگان با ۴۱۳ رأی به تصویب رسید و تنها یک نماینده در این مجلس با آن مخالف بود. به این ترتیب، عامل کنگره و جریان قوی ضدچینی در آنجا باعث میشود تا بایدن اگر هم بخواهد باز نتواند سیاست نرمی در مقابل چین داشته باشد. حساسیتهای چین دستکم در دو حوزه تایوان و دریای جنوبی چین باعث میشود تنشها بین دو طرف بر سر این دو حوزه همچنان نقش تعیینکنندهای داشته باشند. لازم به یادآوری است که شبیهسازی حمله به ناو هواپیمابر روزولت به دلیل عبور این ناو از تنگه تایوان بود که پکن آن را جزو قلمروی حاکمیتی خود میداند. از سوی دیگر، گارد ساحلی چین تاکنون وظیفه داشت تا بدون درگیری تردد در آبهای مورد مناقشه از جمله دریای جنوبی چین را زیر نظر داشته باشد، اما تصویب قانون اخیر اجازه درگیری را به این نیرو داد. کنگره خلق چین بهعنوان نهاد عالی قانونگذاری در این کشور روز جمعه ۲۲ ژانویه قانون گارد ساحلی را تصویب کرد و بنابر این قانون، حالا گارد ساحلی «اجازه استفاده از تمامی ابزار لازم برای توقف یا جلوگیری از تهدیدهای ایجاد شده توسط کشتیهای خارجی را دارد و میتواند تحتشرایطی تسلیحات مختلف (دستی، کشتیپایه یا هوابرد) را به کار گیرد.» تصویب این قانون پیام هشدارآمیز دیگری نهتنها برای کشورهای منطقه، بلکه امریکاست که چین رویکرد مماشات سابق را کنار گذاشته و آماده میشود تا از ابزار سخت برای دفاع از منافع ملی خود استفاده کند. در این میان، عامل محرکه اقتصادی و بلوکبندیهای متعدد را باید در نظر داشت که غیبت امریکا در آنها طی چهار سال ریاست جمهوری ترامپ زمینه فعالیت چین را به شدت گسترش داده است. یکی از مهمترین بلوکبندیهای جدید با امضای توافقنامه تجاری بین چین و اتحادیه اروپا به نام توافق سرمایهگذاری جامع است که در ۳۰ دسامبر و طی کنفرانس ویدئو به امضای شی جینپینگ، رئیسجمهور چین؛ اورزلا فون درلاین، رئیس کمیسیون اروپا؛ چارلز میشل، رئیس شورای اروپا؛ آنگلا مرکل، صدراعظم آلمان و امانوئل مکرون، رئیسجمهور فرانسه رسید. علاوه بر این، چین با پیمان تجارت آزاد، RCEP، در منطقه اقیانوس آرام و اقیانوسیه یکی از بزرگترین پیمانهای تجاری را رقم زد و از غیبت چهار ساله امریکا در زمان ریاست جمهوری ترامپ بیشترین بهره را برد. این دست پیمانها و عقب افتادن امریکا باعث میشود تا انگیزه اقتصادی عامل محرک جدی در تقابل دولت بایدن با پکن باشد و امریکا برای بازگشت خود چارهای جز استفاده از اهرم نظامی بهعنوان مهمترین تکیهگاه قدرت واشنگتن نداشته باشد. ورود ناو هواپیمابر روزولت به تنگه هرمز و بازگشت بمبافکنهای ب- ۵۲ به جزیره گوآم نشانههای روشنی از رو آوردن دولت بایدن به این اهرم است، اما شبیهسازی جنگی پکن نیز نشان میدهد طرف مقابل نیز آماده استفاده از این اهرم میباشد. در این صورت، تغییر رویکرد از قدرت نرم به قدرت سخت اجتنابناپذیر به نظر میرسد و میتواند منجر به اتفاقی شود که بسیاری از تحلیلگران سالهاست منتظر وقوع آن هستند.