کد خبر: 1036290
تاریخ انتشار: ۰۷ بهمن ۱۳۹۹ - ۰۰:۲۵
سهم ما در آلودگی محیط‌زیست
‌می‌توانستیم فضا و غذای مناسبی را برای موش‌ها مهیا نکنیم. می‌توانستیم از تمامی محل استشهاد پر کنیم که اگر موافقید موش‌ها را برای سلامت و آسایش خودمان و شهرمان دور کنیم
بهنام صدقی

سرویس سبک زندگی جوان آنلاین: در میان گشت‌و‌گذار‌های دنیای مجازی و تورق مطبوعات کاغذی و دیگر رسانه‌ها و شبکه‌های اجتماعی موجود، خواندن و شنیدن چنین جمله‌ای از لابه‌لای هزار و هزاران جمله دیگر، بیشتر آدمی را کیفور می‌سازد. جمله یا عبارت «تداوم زیست در گرو بقای محیط زیست»!


برای عنوان این یادداشت قصد داشتم تا پیش از کلمه بی‌تفاوتی، واژه فرهنگ را استفاده کنم تا ترکیب مسمی بسازم، اما یادم آمد که آموخته‌ام فرهنگ در معنای متعالی خود، عناصر ضدارزشی و نامطلوب را در خود جای نمی‌دهد. اگر هم باشد عادت‌های غلط و ناشایستی است که با انتخاب فردی‌مان دست به اعمال و تکرار آن زده‌ایم. من فردی را که رها کنیم، همگی یک من جمعی داریم که در شهر محل زندگی‌مان به عناوین و اشکال مختلف به منصه ظهور می‌رسد. عادت واژه بی‌تفاوتی، قسمی از رفتار اجتماعی است که مصداق‌های بی‌شماری دارد.


با نگاهی دوراندیشانه‌تر به موضوع، برای مثال می‌توانیم به محیط‌زیست‌مان اشاره کنیم. جایی که دور از ما نیست و به ما از ما نزدیک‌تر است. مقوله هوا را به مجلس و مجلسیان و اهالی شورای شهر و دیگر ارگان‌ها واگذار می‌کنیم و به زمینی که روی آن ایستاده‌ایم کمی بیشتر نگاه می‌کنیم. می‌توانیم ریزبینانه‌تر و جزیی‌تر بررسی کنیم. برویم به کف خیابان‌ها و کنار پیاده‌رو‌ها سری بزنیم. به داخل جوی‌های کم‌آب و پرآب، نهایتاً چشمان‌مان را به موش‌هایی بدوزیم که نمی‌دانیم شهروند محسوب‌شان کنیم یا جانورانی موذی و حاوی میکروب که بعضاً فربه و درشت و گربه جثه نیز به نظر می‌آیند!


راستی چه کسی بیشترین تأثیر را در نمو و گسترش بی‌رویه این جانور جذاب کارتونی دارد؟ مگر چقدر هزینه‌بردار است از بین بردن موجوداتی که نه تنها در چرخه محیط‌زیست سودی ندارند، بلکه ضرر و آسیب و بیماری‌زا نیز محسوب می‌شوند؟ اصلاً هزینه زیادی هم دارند، خب تأمین شوند، مثل هزار منبع دیگر! اما اگر از انصاف دور نمانیم، ما مردم هم بی‌تقصیر نیستیم. بی‌شک ما هم سهمی خواهیم داشت و کم‌کوتاهی نکرده‌ایم.


کم‌زباله و هر خوردنی و آشامیدنی غیرقابل مصرفی را که جایش درون جوی نبوده را میان کوچه و خیابان رها نکرده‌ایم. کم سکوت نکرده‌ایم و صدایمان را به شهرداری‌مان نرسانده‌ایم و کم نداریم از این کم‌کاری‌ها! می‌توانستیم فضا و غذای مناسبی را برای موش‌ها مهیا نکنیم. می‌توانستیم از تمامی محل استشهاد پر کنیم که اگر موافقید موش‌ها را برای سلامت و آسایش خودمان و شهرمان دور کنیم. می‌توانستیم عادت بی‌تفاوتی به شهر و شهروندانمان را به فرهنگ تبدیل نکنیم. گربه‌های شهرمان هم بی‌تفاوت شده‌اند!


روزگار قدیم به هر دری می‌زدند که گربه‌ای شکار کنند، اما این روز‌ها فقط می‌توانیم آدرس بهترین رستوران‌ها و فست‌فود‌ها و قصابی‌ها را از بهترین گربه‌های شهر بگیریم! همه بی‌تفاوت شده‌ایم! اما هنوز هم دیر نشده است. یادمان باشد می‌توانیم با لبخندی مهربان و لحنی دوستانه حداقل به دیگر شهروندان مان تذکر دهیم که رفتار‌های نادرست زیست‌محیطی نداشته باشند و کمی هم به امروز خود و فردای فرزندانشان بیندیشند. بیاییم با خود رو راست باشیم و کلاهمان را قاضی کنیم!


به این مهم بیندیشیم که راستی برای ما که انسان هستیم و اشرف مخلوقات و به گذشته خود نیز بیش از پیش می‌بالیم، ناپسند نیست که توریست از آن سر دنیا به این سر دنیا آمده، آن وقت بیاید در کشور و خانه ما، در جنگل‌ها و پارک‌های ما، آشغال‌های ما را جمع کند؟ آیا غیر اخلاقی نیست که پیش چشمان گردشگران و مسافران دیگر کشور‌ها و دیگر سرزمین‌ها و دیگر شهر‌ها که اتفاقاً اکثراً به همین مناطق پر رفت‌و‌آمد شهرهایمان یعنی شهر‌های شمال کشورمان نیز سر می‌زنند، به جای مناظر دیدنی، تماشایی، زیبا و سالم و طبیعت بکر و دلنشین، چشم اندازی از زباله و تصویری از موش هدیه کنیم؟

نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار