وقوع حادثه بخشی جدا ناپذیر از زندگی اجتماعی است، آن هم در کشور ما که اتفاقهای مرگبار مدام در تقویم حوادث تکرار میشود. در مورد اتفاقهای ناگواری که مرگ جمعی افراد را به همراه داشته همواره یک معضل بر قوت خود باقی مانده و آن هم شیوه اطلاعرسانی در مورد آن حادثه است. به عنوان مثال وقتی حادثه سقوط هواپیما اتفاق میافتد، اولین پرسشی که مطرح میشود درباره آمار قربانیان حادثه است. هر شنونده خبر میخواهد بداند که آیا حادثه تلفات انسانی داشته یا نه؟ شمار مسافران، تعداد زن، مرد و کودک و پرسشهای دیگر که خواننده میخواهد درباره آن اطلاع داشته باشد. آنچه تاکنون به استثناء یک مورد و آن هم در مورد حادثه پلاسکو رقم خورده، اعلام نظر منابع مختلف درباره آمار حادثه است. وقتی در جریان حادثهای مرگ جمعی افراد رقم میخورد تیمهای مختلف امداد مثل هلالاحمر، آتشنشانی، اورژانس، ستاد بحران و پلیس در محل حادثه حاضر میشوند و شروع به امدادرسانی میکنند. از آنجا که هر کدام از این سازمانها دارای واحدهای اطلاع رسانی جداگانه هستند درباره حادثه اتفاق افتاده هم آماری میدهند که با آمار ارائه شده از سوی سازمانهای دیگر مطابقت ندارد. طبیعتاً خبرنگارانی که در این باره گزارشهای خود را ارائه میکنند با پراکندگی و تناقض آمار مواجه میشوند. هر کدام از سازمانهای امداد هم درباره آماری که ارائه میکنند دلایلی دارند که در جای خود موجه است، اما در کنار هم قرار گرفتن این آمار پراکنده ثمری جز سرگردانی خواننده خبر نخواهد داشت.
پرسش اصلی این است که چه باید کرد؟ آنگونه که اشاره شد قبلاً تجربهای موفق در این باره رقم خورده بود و آن هم در مورد حادثه پلاسکو بود که از سوی کمیته تشکیل شده، سخنگوی سازمان آتشنشانی تهران به عنوان سخنگوی مرجع در نظر گرفته شد و همه سازمانهای درگیر امداد، اطلاعات خود را در اختیار سخنگو قرار میدادند. یکی از مزیتهای داشتن سخنگوی مرجع در این باره شفافسازی در مورد آمار ارائه شده بود و خبرنگاران اطلاعات دیگر را در جریان تحقیقات میدانی از شاهدان و بازماندگان حادثه به دست آوردند. حالا با گذشت چهار سال از وقوع آن حادثه و رقمخوردن حوادث مرگبار دیگر که آخرین آن حادثه کلینیک سینای اطهر تهران با ۱۹کشته و سقوط بهمن در ارتفاعات تهران با ۱۲کشته بود، بار دیگر در روی همان پاشنه میچرخد که پیش از آن میچرخید. بدون تردید اطلاع داشتن از سرنوشت افراد گرفتار شده در هر حادثه امری مهم تلقی میشود و از آنجا که زمان در عملیات امداد امری حیاتی تلقی میشود، همه تلاشها باید در راستای نجات به کار گرفته شود نه پاسخ گویی برای رفع تناقضهای ایجاد شده باشد، بنابراین سازمان مدیریت بحران کشور که یکی از وظایف مهمش سازماندهی در حوادث است، باید به این مهم توجه کند و سخنگوی واحدی را برای این امر تعیین کند تا به این شیوه از بخش مهمی از تشتت آمار پرهیز شود و تلاشها در جریان جان افراد گرفتار شده به کار گرفته شود.