سرویس فرهنگ و هنر جوان آنلاین: نویسندگی را به طور جدی از سال ۱۳۶۸ آغاز کرد؛ یعنی درست پس از پایان جنگ قلم را در دست گرفت. اولین کتابش که یک سال بعد به چاپ رسید، داستانی بود به نام «فردا پسرم برمیگردد» کار نویسندگی رفته رفته به مشغله اصلیاش تبدیل شد و هر سال یک یا دو کتاب نوشت. اما در کنار تألیف به کارهای مرتبطی مثل دبیری و داوری جشنوارهها، برگزاری دورههای آموزش نویسندگی و انتشارات هم پرداخت که دبیری پنج دوره جشنواره رسول آفتاب، دبیری جایزه یوسف، قلم زرین و جشنواره ادبیات داستانی بسیج از جمله آنهاست. گفتوگوی «جوان» را با رحیم مخدومی نویسنده و ناشر نامآشنای دفاع مقدس میخوانید.
نویسندگی درباره دفاع مقدس چیزی نیست که خیلی آنی اتفاق بیفتد. باید درون آدم یک حس نیاز به نوشتن درباره این موضوع وجود داشته باشد. چه شد که شما نویسنده شدید؟
از همان ابتدا گرایش هنری در من زیاد بود. از همین رو وارد خیلی از رشتههای هنری شدم، از جمله تئاتر، شعر، سرود، خوشنویسی، نقاشی، کاریکاتور، فیلمسازی و نویسندگی. از میان آنها نویسندگی چسبید به من و رهایم نکرد. شاید یکی از دلایلش تشویقها و برخورد آدمهای خوب این حوزه بود. در سال ۶۸ به تور دو انسان خوب و شایسته به نام مرتضی سرهنگی و هدایتالله بهبودی افتادم. شاید اگر به این دو نفر برنمیخوردم الان مرا با رشتهای غیر از نویسندگی میشناختند.
شغل اصلی و اول شما نویسندگی و انتشار کتابهای خودتان است. در حالی که اغلب نویسندگان شغل دومشان نویسندگی است، این کار را برای شما سخت نکرده است؟
شغل اصلی بنده معلمی بود که بعد از ۳۱ سال کلاسداری بازنشسته شدم. در کنار تدریس به نویسندگی هم میپرداختم. در دهه سوم معلمی، انتشارات راهاندازی کردم. الان به دو کار نویسندگی و انتشارات میپردازم. سخت نیست با علاقه کار میکنم و احساس خستگی نمیکنم.
کدام اثرتان را بیشتر از همه دوست دارید و چرا؟
رمان نرگس را بیشتر دوست دارم، چون برگرفته از خاطرات دوران نوجوانیام است.
به نظرتان وضعیت آثار دفاع مقدسی چگونه است؟
در مقایسه با موضوعات دیگر ادبیات خیلی خوب است و در مدت زمان کم هم رشد چشمگیری داشته است. امروز آبروی ادبیات ایران در سطح جهان ادبیات دفاع مقدس است. به این خاطر که مثل خود دفاع مقدس، با رویکردی جهادی و نگاهی اعتقادی تولد یافته و به بلوغ رسیده است.
چند سالی است که آثاری در مورد شهدای سوریه نیز توسط نویسندگان جوان منتشر میشود نظرتان چیست؟
خیلی خوب است. دو اتفاق امیدبخش در این مقوله دیده میشود. اول، رویشهای نویسندگی در حوزه ادبیات مقاومت و دوم، شکافتن پوسته داخلی و ورود به عرصه بینالمللی ادبیات مقاومت.
به نظرتان چرا نتوانستهایم دفاع مقدس را در حوزه ادبیات آنگونه که باید به دنیا معرفی کنیم؟
وزارت ارشاد و وزارت امور خارجه در این امر مهم خیلی ضعیف عمل کردهاند. گویا اصلاً برنامهای برای این مقوله ندارند. ۳۲ سال دولت در دست تفکر غیرانقلابی و غربگرا بود. هشت سال از دستشان خارج شد، هرآنچه توطئه از دستشان برمیآمد به خرج دادند تا دولت غیرجناح خودشان را به انحراف بکشانند. در مجموع میتوان گفت هنوز دولتی انقلابی بر سرکار نیامده است که انتظار داشته باشیم در حوزه ادبیات در سطح جهان جهادی و انقلابی عمل کنیم.
شما از ۱۷ سالگی در جبهه حضور داشتهاید به نظرتان ادبیات دفاع مقدس توانسته حق مطلب را در مورد این موضوع ادا کند؟
دفاع مقدس خیلی بزرگ است. سالهای زیاد و ممارستی طولانی لازم است تا حق دفاع مقدس ادا شود. هر یک از عملیاتها، هر یک از رزمندهها و سرداران، همه و همه قابلیت پرداخت ادبی دارند. بعضی سوژهها که تعدادشان کم نیست قابلیت تبدیل به سریالهایی قوی و طولانی دارند. انتظار نبوده که در این مدت کم حق دفاع مقدس را ادا کنیم. اما کارهای خوب فراوانی انجام شده است. اگرچه میشد کارهایی بیشتر و قویتر انجام شود.
رهبر انقلاب خیلی سال است که روی مطالعه کتابهای رمان تأکید دارند و تقریظنویسی ایشان هم در جهت ترویج این فرهنگ است. به نظرتان مسئولان چرا نتوانستهاند هنوز این فرهنگ را دست کم بین بچههای مذهبی رواج دهند؟
در حوزه فرهنگی برخلاف حوزه نظامی یک سردرگمی وجود دارد. یکی از دلایلش این است که حوزه فرهنگ را به جای اینکه به اهلش بسپارند، به سیاستمداران و نظامیان میسپارند. این است که هیچگاه ضعف این حوزه برطرف نمیشود.
به نظر میرسد یکی از معایب رسانههای انقلابی این شده که فقط کتابی را که رهبری تقریظ بنویسند ترویج میکنند درحالی که هدف رهبری ترویج کتابخوانی است و ایشان که شخص اول مملکت هستند نمیتوانند همه کتابها را بخوانند. پیشنهاد شما در این عرصه چیست؟
رهبران گروههای کوچک جامعه باید همان کاری را انجام بدهند که رهبر معظم انقلاب انجام میدهد. یعنی کتاب بخوانند، کتاب معرفی کنند، تقریظ بنویسند، با نویسنده گفتگو کنند و ظرفیت خود را برای ترویج فرهنگ کتابخوانی خرج کنند. این همان کاری است که حاجقاسم سلیمانی انجام میداد.
جالبترین خاطرهای که از دوران نویسندگی داشتهاید چه بوده است؟
اولین دیدار خصوصی با حضرت آقا که به نظرم سال ۷۱ بسیار شیرین و دلچسب و گیرا بود. چنان شارژمان کرد که دیگر قلم را بر زمین نگذاشتیم.