سرویس سبک زندگی جوان آنلاین: «وقتی نتیجه آزمایش را گرفتم، فهمیدم همسرم مشکل دارد و قادر به بچهدار شدن نیست. نمیدانستم چگونه به او بگویم و چه رفتاری داشته باشم، جدای از غم و غصه خودم، به شدت نگران برخورد خانواده همسرم بودم، چون پدر و مادرش خیلی نوه دوست داشتند و منتظر ورود یک عضو جدید به خانواده بودند، حالا با این شوک غیرمنتظره، نمیدانستیم چکار کنیم.» جملات بالا، نمونه حرفهایی است که تقدیر برای برخی زوجین جوان رقم میزند و آنها را در اوایل زندگیشان که موتور محرک و جلو برنده آغاز یک زندگی کاملاً گرم و فعال است، دچار شوکی ناگهانی میکند. نباید از یاد برد که مقصری برای این مشکل وجود ندارد، بنابراین برای رویارویی و کنار آمدن با چنین مسئلهای باید بهدنبال راه حل مناسب بود و با تقویت مهارتهای خودمدیریتی و ارتباطگیری این موقعیت دیرباور و مضطربکننده، مدیریت و خود را آماده پذیرش موضوع و انعکاس آن به اطرافیان کرد. همچنین باید تلاش کرد همسر خود را از واکنشهای ناپسند احتمالی اطرافیان محافظت کرد.
مبنای ازدواج شما چه چیزی بود؟
زوجینی در ارتباط با هم موفقند که رابطهشان بر پایه عشق و علاقه معقول و متعهدانه و نه صرفاَ علاقه عاطفی یا هیجانات زودگذر بنا شده باشد و اگر چنین باشد، در کنار یکدیگر و در سایه پیوند مقدس ازدواج آرامش و امنیت بیشتری پیدا میکنند. در زندگی زناشویی، گاهی در اثر فقدان بعضی محرکها احساس امنیت و آرامش دچار نوساناتی میشود. در این برهه، چنانچه عشق واقعی بر پایه تعهد و وفاداری طرفین باشد، نبود یا حذف بعضی از عوامل مهم دوام و بقای پیوند زناشویی نمیتواند خللی در موتور جلو برنده زندگی بهوجود آورد. طبیعی است پس از ایجاد پیوند مقدس ازدواج، یکی از مؤلفههای تقویتکننده دلبستگی و دلگرمی همسران در زندگی، حضور فرزند خواهد بود. لیکن چنانچه به دلایلی این امر محقق نشد، پیوند ازدواج نباید لطمه ببیند بلکه باید دوام و بقا پیدا کند و این موضوع تأثیری بر شدت علاقه دوطرف به هم نداشته باشد؛ چون اساس زندگی بر بنای عشق صمیمی و تعهد دو طرفه بنا شده است. اینطور نیست؟ کاملاً درست است که وجود فرزند میتواند بر تحکیم زندگی مشترک و امید به آینده زوجین مؤثر باشد، اما صرفاً تضمین خوشبختی زوجین نیست! خودتان دیدهاید که بسیاری از خانوادهها با داشتن فرزند هم نتوانستند در کنار هم به آرامش برسند و علاوه بر خود، سرنوشت فرزند معصومشان را هم دچار بحران کردهاند.
خونسرد باشید! دنیا که به آخر نرسیده است
یک رابطه درست عاطفی انگیزه کافی در زوجین بهوجود میآورد تا امیدوارانه در کنار هم زندگی کنند و با مشکلات اقتصادی و غیراقتصادی کنار بیایند و عوامل ناراحتی و ناامیدی از جمله نداشتن فرزند را تا حد ممکن نادیده بگیرند و تأثیر آن در زندگی خود را کمرنگ کنند. به عبارت دیگر، چیزی که نیست را فدای چیزی که ساختهاند و وجود دارد، نکنند. اگر ازدواج براساس یک رابطه منطقی زود گذر صورت نگیرد - که سمیترین شیوه ازدواج است- و بر پایه انتخابی درست و عاقلانه محقق شود، زندگی مشترک بهرغم هر مشکلی از هم نمیپاشد. گاهی یکی از زوجین نتیجه آزمایش را تحویل میگیرد و در تمام راه برگشت به خانه به این فکر میکند که چگونه موضوع را با همسر خود مطرح کند و پس از شنیدن این خبر واکنش او چه خواهد بود؟ اولین توصیه این است که خونسرد باشید. دنیا به آخر نرسیده! در ذهن خود، شروع به سناریوسازی و تجسم عکسالعملهای طرف مقابل نکنید. نظر سایرین هم در اولویت نخواهد بود. عموماً زن یا شوهری که بابت توانایی فرزندآوری پاسخ منفی دریافت میکند، مأیوس و ناامید میشوند. حتی شاید بهدلیل نگرانی از نحوه برخورد همسر یا دیگران، ترجیح دهند این راز را برای مدتها در سینه نگه دارند، ولی عاقبت باید بتوان شجاعانه موضوع را مطرح کرد. راهکار چیست؟ احساسات خود را مدیریت کنیم و آرام و صادقانه موضوع را با همسرمان در میان بگذاریم. قبلش خود را آماده کنیم، شاید با شنیدن این خبر شوکه و بهشدت ناراحت شود و در نهایت به او فرصت دهیم تا آزادانه بهترین انتخاب را برای خود داشته باشد. این نوع رفتار ما موجب میشود او با ما احساس همدردی کند و احتمالاً تمام تلاش خود را برای حل مشکل انجام دهد. بنابراین اگر همسرتان که مشکل جسمی دارد را به واقع شایسته دوست داشتن و زندگی زناشویی میبینید و جزو همسران دهنبین نیستید که بلافاصله تلفن را برداشته و موضوع را با خانواده خود مطرح میکنند، کار پسندیده این است که به همسرمان بگوییم: «این مشکلی نیست، مسئلهای است که برای هر دوی ما پیش آمده و باید این بحران را بهنوعی مدیریت کنیم. ما میتوانیم به کمک هم از پس آن بر بیاییم. تمام کوشش خود را میکنیم و اجازه نمیدهیم کسی خللی در رابطه ما بهوجود آورد. در نهایت اگر تمام راهها را امتحان کردیم و به نتیجه نرسیدیم، میتوانیم کودکی را به فرزندی بپذیریم. مهم این است که ما یکدیگر را داریم.» البته طبیعی است که اوضاع همیشه به این شکل پیش نمیرود.
واکنش زنان و مردان متفاوت است
واکنش زنان و مردان در مواجهه با خبر بچهدار نشدن با هم فرق دارد. مردان اغلب در پذیرفتن ناتوانی خود برای فرزندآوری مقاومت کرده و متعاقب آن احساس اضطراب، ناتوانی و افسردگی میکنند. حتی ممکن است در برابر پیشنهاد درمان مخالفت کنند. در این هنگام میتوان به شوهر خود روحیه داد و خاطرنشان کرد اگر نتواند بچهدار شود، ولی در کنار او میماند و مشترکاً نباید اجازه دهند زندگی که تاکنون به اتفاق هم ساختند، دچار آسیب شود. خوب است تواناییها و داشتههای شوهرش را پررنگ کرده و به او یادآوری کرد که خوبیهای زیادی دارد. مثلاً بگوید: «اول از همه خودمان در اولویت هستیم. ما همدیگر را انتخاب کردیم تا یک زندگی شیرین با هم بسازیم. مهم نیست اگر نتوانیم فرزندی داشته باشیم. در عوض، میتوانیم از کنار هم بودن و جنبههای دیگر زندگی خود لذت ببریم. از این به بعد، بیشتر برای هم وقت میگذاریم و در کنار هم اوقات خوشی خواهیم داشت. دلیل ازدواج من با تو تنها بچهدار شدن نبود. اخلاق، منش و رفتار و شخصیت تو بیشتر از هر چیز برای من مهم است.» لازم بهذکر است، وقتی این مشکل در مورد زنان اتفاق بیفتد، مقتضیات کمی فرق خواهد کرد. خانمها معمولاً زودتر عارضه خود را میپذیرند و به شوهر خود فرصت فکرکردن و حق انتخاب میدهند تا خودش به جمعبندی برسد که چه راهی را انتخاب کند. بدیهی است یک شوهر خوب همسرش را در این موقعیت تنها نمیگذارد و سعی میکند به همسرش ثابت کند مایل نیست او و زندگی مشترکشان را ترک کند. برای تقویت روحیه او میتواند اظهار کند: «مطمئن باش پا به پای تو ایستادهام، چون این آشیانه را به آسانی نساختیم که به سادگی از دست بدهیم. هر دو تلاش میکنیم تا با روشهای پزشکی این مسئله را درمان کنیم. هر نتیجهای که بگیریم، کنارت خواهم بود. زندگی ما از این لحظه به بعد هیچ تفاوتی با گذشته ندارد، چون مثل قبل با هم هستیم.» ضمناً در صورت بروز نگرانی از احتمال دخالت اطرافیان، باید به والدین عزیز توصیه کرد، وقتی مشکلی مانند بچهدار نشدن برای زن و شوهری پیش میآید، یکی از دغدغه ها، نحوه برخورد و حرفهای خانوادههاست. بهترین کار این است که اطرافیان و بهخصوص والدین اجازه دهند زوجین خودشان در مورد فرزندآوری یا هر راه دیگری مانند فرزند خواندگی تصمیم بگیرند. زن و شوهر در این شرایط به قدر کافی مضطرب و نگران هستند و درست نیست از بیرون فشار و نظری بر آنها تحمیل شود. فراموش نکنید که اضطراب ناشی از ناتوانی در فرزندآوری همراه با فشار عصبی از جانب سایرین، میتواند زمینه بروز مشکلات روحی را در فرد بهوجود آورد.