سرویس حوادث جوان آنلاین: سال۹۶ زن میانسالی مأموران پلیس تهران را از مرگ مشکوک شوهر سالخوردهاش در خانهاش باخبر کرد و گفت: «شغل من نگهداری از افراد سالمند است. امروز بعد از انجام کار وقتی به خانه برگشتم با جسد شوهرم روبهرو شدم که روی زمین افتاده بود. او کمبینا بود احتمال میدهم زمین خورده و این افتادن باعث مرگش شده است.»
با ثبت این توضیحات مأموران به محل حادثه رفتند و با جسد اکبر ۸۰ساله روبهرو شدند که روی زمین افتادهبود. جسد به پزشکی قانونی منتقل شد تا اینکه کارشناسان اعلام کردند علت فوت ضربه به سر بوده است. بعد از مشخص شدن علت فوت اولیایدم به اداره پلیس رفتند و از همسر دوم پدرشان به اتهام قتل شکایت کردند.
با طرح این شکایت پرونده با موضوع قتل عمد تشکیل و رضوانه ۴۷ساله بازداشت شد. همسر مقتول تحت بازجویی قرار گرفت و با انکار جرمش در توضیح به مأموران گفت: «اکبر شوهر دومم بود. چند سال قبل بهخاطر فوت همسرش فرزندانش مرا برای مراقبت از او استخدام کردند، اما بعد از گذشت مدت زمانی به هم علاقهمند شدیم و با هم ازدواج کردیم. من و اکبر اختلاف سنی زیادی داشتیم، اما زندگی خوبی داشتیم. بنابراین دلیلی برای کشتن او نداشتم. روز حادثه هم محل کار بودم و شوهرم در خانه تنها بود. باور کنید دخالتی در مرگ او نداشتم.»
با انکار متهم، اما بنا به شواهد موجود و درخواست اولیایدم، زن میانسال روانه زندان شد و پرونده بعد از کامل شدن تحقیقات به دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد. متهم در اولین جلسه محاکمه در حالیکه با قرار وثیقه آزاد بود، مقابل هیئت قضایی شعبه دهم دادگاه قرار گرفت. ابتدای جلسه اولیایدم که فرزندان مقتول بودند درخواست قصاص کردند و گفتند: «قبول داریم پدرمان ۸۰سال سن داشت، اما سرحال و هوشیار بود. او مشکل بینایی هم نداشت و فقط عینک میزد. او پدرمان را کشت تا اموالش را تصاحب کند و حالا دروغ میگوید.»
در ادامه متهم در جایگاه قرار گرفت و بار دیگر جرمش را انکار کرد. در پایان هیئت قضایی بعد از شور متهم را با توجه به آخرین دفاع از اتهام قتل عمد تبرئه کرد. این حکم با اعتراض اولیایدم به دیوان عالی کشور فرستاده شد و از سوی قضات یکی از شعبات آن نقض و پرونده به شعبه همعرض ارجاع داده شد.
به این ترتیب پرونده برای دومین بار روی میز هیئت قضایی شعبهدوم قرار گرفت. بعد از اعلام رسمیت جلسه از سوی قاضی زالی، فرزندان مقتول بار دیگر درخواست قصاص کردند. در ادامه متهم در جایگاه ایستاد و با انکار جرمش در دفاع از خود گفت: «پزشکی قانونی علت فوت را ضربه به سر اعلام کردهاست، اما مشخص نیست این ضربه از سوی کسی وارد شده است یا نه. باور کنید زمان حادثه محل کار بودم حتی چند شاهد هم این ادعا را ثابت کردهاند.»
متهم درباره ادعای فرزندان مقتول که گفتهبودند او قصد تصاحب اموال پدرشان را داشتهاست، نیز گفت: «این ادعا را قبول ندارم. شوهرم قبل از فوتش ملک باارزشی را به صورت قولنامهای به نامم کرده بود و قرار بود آنرا سند رسمی بزند، اما فوت کرد و کار ناتمام ماند. این موضوع نشان میدهد حتی انگیزه مالی هم وجود نداشت تا شوهرم را به قتل برسانم.»
در پایان هیئت قضایی وارد شور شد تا بعد از رفع ابهامات پرونده رأی متناسب را صادر کند.