سرویس تاریخ جوان آنلاین: «.. من یک کلمه به آقای بنیصدر تذکر میدهم که آن یک کلمه تذکر برای همه است: حبّ الدنیا رأس کلّ خطیئة. هر مقامی که برای بشر حاصل میشود، چه مقامهای معنوی و چه مقامهای مادی روزی گرفته خواهد شد و آن روز هم نامعلوم است. توجه داشته باشند همه کسانی که برای بشر خدمت میکنند، کسانی که دارای مقامی هستند، دارای پستی هستند، که مقامْ آنها را مغرور نکند. مقام رفتنی است و انسان در حضور خدای تبارک و تعالی ماندنی است. من از آقای بنیصدر میخواهم که مابین قبل از ریاستجمهور و بعد از ریاستجمهور در اخلاق روحیشان تفاوتی نباشد. تفاوت بودن دلیل بر ضعف نفس است و من از همه کسانی که در مقامی هستند، چه مقامهای کشوری و چه مقامهای لشکری میخواهم که به مقامات خودشان مغرور نباشند و در راه اعتلای اسلام و اعتلای ملت مسلمان و اعتلای کشور ایران کوشا باشند و اینطور نباشد که به واسطه تقدم و تأخر یک نفر یا چند نفر موقتاً اسباب این بشود که کنارهگیری کنند و یا خدای نخواسته، مخالفت و کارشکنی. از خداوند تعالی مسئلت میکنم که همه ما را به راه خدا، به راه راست هدایت کند و از گرایش به شرق و غرب حفظ و از خوف از ابرقدرتها حفظ کند.»
آنچه در فوق آمد، بیانات امام خمینی در مراسم تنفیذ حکم ریاست جمهوری ابوالحسن بنیصدر در بیمارستان قلب تهران است که بسیاری آن را نوعی پیشبینی فرجام او نیز میدانند! اثری که هم اینک در معرفی آن سخن میرود، سعی دارد تا با اتکا به اسناد، شیوه مواجهه رهبر کبیر انقلاب اسلامی با فتنه مشترک اولین رئیسجمهور اسلامی ایران و گروه منافقین را مورد بازخوانی قرار دهد. فاطمه نظری کهره در مقدمه این اثر- که مرکز اسناد انقلاب اسلامی آن را منتشر ساخته- چنین آورده است: «امام خمینی (ره) بزرگمرد عصر حاضر علاوه بر اینکه تئوری انقلاب اسلامی را تبیین کرد، برای اولین بار پس از حکومت پیامبر اسلام (ص) و امام علی (ع) حکومتی اسلامی با تکیه بر آرای مردم مسلمان ایجاد کرد. تدبیر، رهبری و هدایت امام خمینی علاوه بر مرحله انقلاب و فروپاشی رژیم پیشین در مرحله ایجاد یک نظام جدید سیاسی نیز بسیار فوقالعاده ظاهر شد. مدیریت ایشان پس از استقرار نظام سیاسی اسلامی نیز مخصوصاً در مهار فتنهها و بحرانهای متعدد سیاسی، امنیتی و نظامی بسان یک رهبر تراز اول و بسیار مجرب به اثبات رسید و همه فتنهگران را ناکام گذاشت. یکی از مدیریتهای مثالزدنی امام خمینی نحوه برخورد او با فتنه نفاق و بنیصدر است. سیدابوالحسن بنیصدر فرزند آیتالله نصرالله بنیصدر در سال ۱۳۱۲ در همدان متولد شد. او در سال ۱۳۴۲ به فرانسه رفت و با پیروزی انقلاب اسلامی آنجا ساکن شد. وی همراه حضرت امام خمینی در بهمن ۱۳۵۷ به ایران آمد و خیلی سریع توانست در امور حکومتی سمتهایی را کسب کند. در این زمان اولین اختلافات بنیصدر با مجلس خبرگان بر سر دو اصل قانون اساسی یعنی اصل ولایت فقیه و شرایط عمومی و اختیارات رئیسجمهور صورت گرفت. سرانجام به رغم تمامی مخالفتهای بنیصدر و همفکرانش این اصول تصویب شد. هر چند انتظار میرفت مخالفتهای بنیصدر خاتمه یابد، اما وی همچنان بر اعتراضات خود ادامه میداد. پس از اتمام اولین دوره ریاست جمهوری و کسب اکثریت آرا از سوی بنیصدر وی در پی برقراری حاکمیت و اثبات نظریات خود بین قوای حکومت و حتی در سطح جامعه بر آمد. با شروع جنگ تحمیلی بنیصدر در مقام فرمانده کل قوا با سیاستهای نظامی سپاه و نیروهای مردمی به مخالفت پرداخت. سیاستهای دفاعی بنیصدر بیشتر بر واگذاری زمین تکیه داشت و سعی میکرد تا از طریق اتکا به قدرتهای خارجی مشکل جنگ را حل کند. پس از ناکامیهای بنیصدر در فرآیند جنگ تحمیلی پشت جبهه و عرصه سیاسی، کشور محلی برای تنازعات وی با نیروهای خط امام شد. این بار به مدد منافقین که قدرت میلیشیای جوان خود را بیش از اقتدار سپاه و کمیتهها در ذهن بنیصدر القا کرده بود... به جنگ امام آمد. تقابل جریان فتنه سال ۶۰ که جبهه متحد ضد انقلاب را به همراه داشت، با نیروهای حزباللهی به نقطه اوج خود و زمان سرنوشتساز رسید. امام در سخنرانیهای متعدد بنیصدر را نصیحت کرد، اما بنیصدر با تکیه بر منافقین بر شدت مخالفتهای خود افزود. سرانجام امام در ۲۰ خرداد ۱۳۶۰ طی حکمی به ستاد مشترک ارتش، رئیسجمهور را از فرماندهی کل قوا عزل کردند. در ۳۱ خرداد ۱۳۶۰ طرح عدم کفایت سیاسی بنیصدر در مجلس شورای اسلامی مطرح شد. همزمان با خلع بنیصدر از ریاست جمهوری سازمان مجاهدین خلق (منافقین) به بهانه حمایت از جان بنیصدر جنگ مسلحانه را با هدف سرنگونی جمهوری اسلامی آغاز کرد. تشکیلات اهریمنی منافقین و گروههای همسو هر چند درگیریها و آشوبهای متعددی را باعث شدند، ولی با پیروزی حزبالله مجبور به انزوا یا فرار از کشور گردیدند. سرانجام جریان نفاق پس از به شهادت رساندن آیتالله بهشتی، رجایی و باهنر از جامعه اسلامی طرد شد و در خارج از کشور به اقدامات خصمانه خویش علیه نظام جمهوری اسلامی ادامه داد.»
مؤلف در بخش دیگری از مقدمه خویش، محتوای کتاب «امام خمینی و مهار فتنه بنیصدر و منافقین» را به شرح ذیل معرفی میکند: «این کتاب در پنج فصل سازماندهی شده است. فصل اول به مفهوم فتنه، ویژگیها و عوامل پیدایش آن در جامعه و همچنین جریان نفاق و سیر شکلگیری آن در تاریخ اسلام اختصاص دارد. در فصل دوم با توجه به نقش محوری منافقین و بنیصدر در شکلگیری جریان نفاق در سالهای ۱۳۵۹ و ۱۳۶۰ ابتدا به معرفی آنها و سپس علل پیدایش جریان نفاق پس از انقلاب اسلامی و شیوههایی که منافقین برای کسب مشروعیت و مقبولیت در نظام جمهوری اسلامی اتخاذ کردند، پرداختهایم. فصل سوم به روند تکوین اتحاد میان منافقین و بنیصدر اختصاص یافته است. در این فصل مواضع بنیصدر و منافقین نسبت به یکدیگر و رویدادهایی که پس از انقلاب به جریان این اتحاد کمک کرد، بررسی شده است. در فصل چهارم نقش امام خمینی در مهار فتنه نفاق و مواضع ایشان در برخورد با این جریان ارزیابی شده است. در فصل پنجم سرنوشت فتنه نفاق و اقداماتی که سران فتنه پس از شکست در برنامههای خود در پیش گرفتند، بررسی شده است. کتاب با نتیجهگیری، اسناد و تصاویر مرتبط با موضوع کتاب خاتمه یافته است.»