کد خبر: 1009629
تعداد نظرات: ۲ نظر
تاریخ انتشار: ۱۸ تير ۱۳۹۹ - ۰۱:۱۸
ساخت فیلم و سریال از دوران ترور مردم و مسئولان انقلاب به دست گروهک منافقین در دهه ۶۰ چند سالی است که رونق گرفته است.
مصطفی شاه‌کرمی
سرویس فرهنگ و هنر جوان آنلاین: سریال «شاهرگ» تازه‌ترین اثر در این باره است که روی آنتن شبکه ۲ سیما رفته است. در خلاصه داستان سریال «شاهرگ» به کارگردانی جلال اشکذری آمده است: «در سال‌های ناآرام پس از انقلاب در سال۶۰، گروه ویژه‌ای برای یک عملیات بزرگ فراخوانده شدند. این گروه مسئولیت بزرگی بر عهده دارند چراکه عقربه‌های چندین بمب در تهران در حال حرکت است. قرار است توسط گروه ویژه‌ای خنثی شود، ولی قطعاً این ۱۰بمب خنثی نخواهد شد و...»

شاهرگ نسخه‌ای تلویزیونی، اما ضعیف‌تر از فیلم سینمایی «ماجرای نیمروز» است که البته علت آن هم روایت یکسان هر دو اثر در رابطه با فضا‌ها و رخداد‌های یک بازه زمانی از تاریخ معاصر کشورمان است که به خودی خود نمی‌توان آن را به عنوان یک نقطه ضعف در مورد شاهرگ محسوب کرد. آنطور که در تیتراژ این سریال آمده «شاهرگ» بر اساس طرحی از سوی سعید منتظرالمهدی ساخته شده است، اما ارجاعات داستانی و گاهی برخی پرسوناژ‌ها به سرعت ذهن را به سوی مابه‌ازای همین شخصیت‌ها در فیلم سینمایی «ماجرای نیمروز» هدایت می‌کند.

بازی‌های باسمه‌ای

در قسمت ابتدایی سریال مخاطب با سکانس‌هایی هیجانی از اعلام یک سلسله بمبگذاری در مکان‌های مختلف به تیم امنیتی و خنثی کننده مواجه است که همه آدرنالین ایجاد شده در زمان اعلام این خبر زیر آوار بازی‌هایی به شدت باسمه‌ای و غیرقابل پذیرش بازیگران چاق و سنگین وزن، دفن می‌شود. در این سکانس‌ها شخصیت محمدعلی (با بازی نیما رئیسی) به عنوان مسئول و سرتیم چند جوان چاق و ریشوی دیگر (مهدی سلوکی، عباس غزالی و عطا عمرانی) به همراه آقای پرتو (با بازی حسین پاکدل) در حال دویدن به سمت مکانی هستند که بمب در آنجا قرار دارد. کارگردان برای القای حس هیجان و تهییج بیشتر مخاطب، تصاویر بسته از پا‌های محمدعلی و پرتو گرفته که متأسفانه وزن زیاد در کنار شکم‌های برآمده و گام‌های کوتاه (به علت وزن زیاد) بیشتر باعث خنده و تمسخر مخاطب در مواجهه با چنین موقعیتی است، در حالی که به طور طبیعی باید یکی از نقاط اوج هیجانی آن باشد.

سکانس‌های بالیوودی

در ادامه همزمان با نزدیک شدن این دو شخصیت به جلوی یک مغازه به یکباره و در فاصله کمتر از یک متری آن‌ها بمبی منفجر می‌شود و پس از فرو نشستن گرد و خاک حاصل از انفجار در عین ناباوری هر دو بازیگر را بدون کمترین خراش و آسیبی می‌بینیم!

اتفاقی که نمونه‌اش تنها در فیلم‌های بالیوودی هندوستان قابل دیدن است یا به طور مثال در صحنه دیگری که محمدعلی می‌خواهد یک بمب جاسازی شده در کپسول گاز را خنثی کند از جیبش یک دوجین انبردست، سیم‌چین و پیچ گوشتی بیرون می‌آورد که داخل یک پارچه‌ای تعبیه شده‌اند و بدون کمترین ملاحظه‌ای (صرفاً با کُند شدن حرکات و سکنات) کپسول را روی زمین می‌خواباند و با یک فازمتر سروته قضیه را هم می‌آورد و بمب را خنثی می‌کند!

شاهو (با بازی عطا عمرانی) یکی دیگر از اعضای این تیم چهار نفره امنیتی و خنثی‌کننده بمب (فرخ با بازی عباس غزالی، ابراهیم با بازی مهدی سلوکی) است که او هم در عین داشتن اضافه وزن قابل توجه نوع رفتار و کنش‌هایش در این سریال وی را فردی دارای حداقل ضریب هوشی نمایش می‌دهد. با دیدن این تیم امنیتی چاق و تپلی باید از کارگردان پرسید که منطق و علت پردازش چنین ظاهری برای یک تیم زبده اطلاعاتی- امنیتی که اتفاقاً خنثی‌کننده بمب نیز هستند چه بوده؟ آیا توقع باورپذیری و هیجان‌انگیزی این تیم از سوی مخاطب که همه افراد آن به غیر از شخصیت فرخ (عباس غزالی) که جزو توابین و از جداشده‌های گروهک منافقین است، توقعی منطقی است؟!

کاراکتر‌های بدلی

برخی شخصیت‌های سریال نمونه‌ای از کاراکتر‌های فیلم ماجرای نیمروز هستند و این مسئله هیچ ربطی به روایت یکسان دو اثر در مورد اتفاقات یک بازه زمانی خاص ندارد، چه اینکه دست کارگردان و نویسنده برای ساخته و پرداخته کردن کاراکتر‌ها و اتفاقات کاملاً باز است و نباید چنین متشابهاتی در دو اثر مستقل دیده شود.

شخصیت محمدعلی در سریال شاهرگ دقیقاً مشابه کاراکتر رحیم (با بازی احمد مهرانفر) است و این مشابهت حتی در گفتن برخی دیالوگ‌ها هم دیده می‌شود، مثلاً در جایی که تعداد ترور‌ها و بمبگذاری‌ها زیاد می‌شود و ممکن است تلقی ناکارآمدی تیم‌های اطلاعاتی امنیتی را القا کند، شخصیت رحیم در فیلم ماجرای نیمروز می‌گوید: «دیگه باید چی کار می‌کردیم که نکردیم؟» و در این سریال هم دقیقاً همین جمله را می‌شنویم! شخصیت فرخ در سریال شاهرگ همان کاراکتر مسعود (با بازی مهدی زمین‌پرداز) در فیلم ماجرای نیمروز است با همان لباس‌ها، عینک، سبیل و ریش تراشیده! شخصیت ابراهیم در این سریال نیز مشابهت زیادی با کاراکتر صادق (با بازی جواد عزتی) در ماجرای نیمروز دارد، با همان ریش، عینک کائوچویی و رفتار!

ممکن است که سازندگان شاهرگ این اثر را از روی برخی اسناد تاریخی نگاشته باشند که فیلمی مانند ماجرای نیمروز ساخته شده است، اما ابزار بسیار قوی تحت عنوان دراماتیزه کردن و ایجاد خرده‌پیرنگ‌های فرعی و جذاب که به پیشبرد اصل قصه کمک می‌کنند در دسترس نویسنده و کارگردان وجود داشته که باید از آن‌ها بهره لازم را می‌بردند؛ اتفاقی که متأسفانه شکل نگرفته است، چه اینکه این همه مشابهت بین دو اثر که یک بازه زمانی را روایت می‌کنند و در حالی که مخاطب و دست‌اندرکاران این سریال آثار مشابه پیشین ساخته شده در مورد اتفاقات و حوادث این بازه زمانی از تاریخ معاصر کشورمان را دیده‌اند، نه تنها اقدامی غیرحرفه‌ای است بلکه ممکن است این وام گرفتن و کپی‌کاری (به عنوان کاری آسان) از روی کاراکتر‌ها و جغرافیای شخصیتی آن آثار اقدامی نادرست تعبیر گردد.

ممکن است در مسیر تولید یک اثر پرتره مشابهات زیادی دیده شود که علت آن هم سوژه کار است، اما زمانی که قرار است در رابطه با یک بخش از تاریخ معاصر اثری ساخته شود کمترین مطابقت در دیالوگ‌ها یا پرسوناژ‌های آن نمره‌ای منفی در کارنامه سازندگان محسوب می‌شود.
غیر قابل انتشار: ۰
در انتظار بررسی: ۰
انتشار یافته: ۲
ناشناس
|
France
|
۱۹:۳۷ - ۱۳۹۹/۰۴/۱۸
1
1
بیدقتی دیگر اینکه حوتدث تا قسمت نهم در تابستان وحداکثر ماه شهریور اتفاق میفتد ولی تمام بازیگر ها لبایهای کاملا زمستانی پوشیده اند...
محمد
|
Iran, Islamic Republic of
|
۲۳:۴۸ - ۱۳۹۹/۰۸/۱۰
0
0
سلام
اتفاقا لباس ها کاملا با دقت طراحی شده بود.
تا شهریور و انفجار بمبی که موجب شهادت شهید رجایی و شهید باهنر میشه، لباس ها تابستونی هستند و بعدش گرم تر میشن.
قسمت نه هم که شما می فرمایید پاییزه نه تابستون!!!
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار