کد خبر: 1008167
تاریخ انتشار: ۰۶ تير ۱۳۹۹ - ۲۲:۵۰
محمدرضا عارف، رئیس شورای عالی سیاستگذاری اصلاح‌طلبان، مردی که در سال ۹۲ با دستور تشکیلاتی کنار گذاشته شد تا روحانی رئیس جمهور شود، بالاخره استعفا کرد و پس از پنج سال ریاست از این تشکیلات سیاسی رفت. اگرچه ممکن است شکست اصلاح‌طلبان در انتخابات مجلس و تداوم این شکست در انتخابات ریاست جمهوری از یک‌سو و تجدیدنظر در ساختار‌ها از دلایل این استعفا باشد، لیکن بحران هویت و اختلافات درونی اصلاح‌طلبان در شکل‌گیری این تحولات مؤثر است.
رحیم زیاد علی
سرویس سیاسی جوان آنلاین: پیش‌تر و در تاریخ ۹ اردیبهشت ماه خبر استعفای عارف بر سر زبان‌ها افتاده بود که روابط عمومی بنیاد باران این خبر را تکذیب کرده بود. اکنون با استعفای محمدرضا عارف و عبدالواحد موسوی لاری از ریاست و نایب‌رئیسی شورای عالی سیاستگذاری اصلاح‌طلبان و انتقادات از عملکرد این شورا، شورای عالی با یک چالش جدید روبه‌رو شده است. موسوی لاری هم درست دو ماه پیش یعنی ششم اردیبهشت ماه از این سمت کناره‌گیری کرده بود. گرچه موسوی لاری علت اصلی استعفای خود را کسالت و مشکلات جسمانی اعلام کرده، اما بخش پایانی استعفانامه او تشکیک در علت این استعفا را پر رنگ‌تر می‌کند. جایی که موسوی لاری ضمن اشاره تلویحی به شکست اصلاح‌طلبان در انتخابات مجلس یازدهم، از لزوم بازنگری در ساختار‌ها و سازوکار‌های اجماعی اصلاح‌طلبان به منظور ایفای نقش بهتر و مناسب‌تر و روز آمدن کردن چگونگی حضور اصلاح‌طلبان در انتخابات ۱۴۰۰ سخن گفته بود.

اما شورای عالی سیاستگذاری اصلاح‌طلبان چیست و مأموریت این تشکیلات سیاسی چه بوده است. خبرگزاری ایسنا در این باره نوشته است: شورای عالی سیاستگذاری اصلاح‌طلبان در سال ۹۴ و برای انتخابات مجلس شورای اسلامی با اصرار احزاب شورای هماهنگی جبهه اصلاحات و با موافقت سید محمد خاتمی شکل گرفت. محمدرضا عارف در سه دوره با اجماع اصلاح‌طلبان به عنوان رئیس شورای عالی برگزیده شد. این شورا ترکیبی از شخصیت‌های حقیقی و حزبی اصلاح‌طلب بود و در اولین گام فعالیت خود توانست با ارائه لیست امید، تمام ۳۰ کرسی مجلس دهم در تهران و حدود ۱۳۰ کرسی در کل کشور را به دست آورد. شورای عالی سیاستگذاری اصلاح‌طلبان در انتخابات ۹۶ هم موفق شد که تمامی کرسی‌های شورای شهر تهران و برخی کلان‌شهر‌ها را به دست آورد. همچنین در سال ۹۶ از ریاست‌جمهوری روحانی حمایت کرد. با این حال در تمام این ایام برخی احزاب از جمله کارگزاران سازندگی منتقد عملکرد این شورا بودند و پارلمان اصلاحات را بر شورای عالی ترجیح می‌دادند. رسول منتجب‌نیا هم که در آن مقطع قائم مقام حزب اعتماد ملی بود نسبت به کم اثر بودن نقش احزاب در این شورا انتقاد داشت.

در انتخابات مجلس یازدهم، اما ورق برای اصلاح‌طلبان و شورای عالی برگشت. پایگاه رأی اصلاح‌طلبان از عملکرد منتخبان خود و از جمله عارف در مجلس دهم راضی نبود. با استقبال سرد اصلاح‌طلبان از نام‌نویسی در انتخابات و ردصلاحیت عده‌ای دیگر از آنها، شورای عالی سیاستگذاری از ارائه لیست خودداری کرد و این اختیار را به احزاب اصلاح‌طلب داد که خودشان درباره نحوه چگونگی حضور در انتخابات تصمیم بگیرند. حزب کارگزاران یک لیست و ۹ حزب دیگر اصلاح‌طلب نیز یک لیست ارائه کردند که اشتراکات زیادی در دو لیست وجود داشت ولی اصلاحات نتیجه انتخابات را به رقیب واگذار کرد. داود محمدی، دبیرکل انجمن اسلامی معلمین درباره استعفای عارف به ایسنا گفته است: «عارف با وی در این زمینه صحبت‌هایی داشته است و او از استعفای موسوی لاری ناراحت است. فعلاً موضوعی که عارف مطرح کرده است در حال بررسی است و در این زمینه صحبت می‌کنیم.» حالا باید منتظر واکنش اصلاح‌طلبان بود. آیا آن‌ها عارف را برای ماندن در شورای عالی راضی می‌کنند یا اینکه شورای عالی را با رئیس و هیئت رئیسه جدید ادامه می‌دهند یا دنبال ایجاد ائتلافی جدید خواهند رفت؟

کرباسچی: اصلاحات هیچ‌گاه رهبر نداشته است

آنچه اختلافات درونی اصلاحات را به عنوان یک عامل مؤثر در استعفا‌های سریالی سران شورای سیاستگذاری اصلاح‌طلبان باورپذیرتر می‌کند، حمله بی محابای حزب کارگزاران سازندگی به این تشکیلات سیاسی است که طی چند ماه اخیر کوشیده است ضمن مرزبندی با تندرو‌های اصلاح‌طلب، صف خود را از رفتار‌های رادیکالی جدا کند و در عین حال به نقد درونی اصلاحات با قدمت ۲۲ ساله بپردازند. به نظر می‌رسد اذعان صریح اصلاح‌طلبان از جریان اصلاح‌طلبی، سند گویایی برای سنجش عملکرد این جریان سیاسی است. غلامحسین کرباسچی، دبیر کل حزب کارگزاران سازندگی اخیراً در گفت‌وگویی با روزنامه سازندگی، رهبری محمد خاتمی بر جریان اصلاحات را رد کرده است. او با اشاره به برخی صحبت‌های اخیر فعالان سیاسی اصلاح‌طلب از جمله عباس عبدی، حسین مرعشی و احمد زید‌آبادی درباره نیاز جریان اصلاحات به رهبری جدید می‌گوید: «اصلاحات از ابتدا تا‌کنون رهبری نداشته است که اکنون بگوییم نیازمند رهبر جدید است. آقای خاتمی مورد احترام همه بوده و هستند، اما آیا به واقع آقای خاتمی اصلاحات را رهبری می‌کنند؟ اینکه زمانی در جریان انتخابات یا در مسئله و حوزه دیگری ایشان اظهارنظری کنند و همه به نظر ایشان احترام بگذارند به معنای رهبری نیست. رهبری یعنی ورود به مسائل، مدیریت و ساماندهی آنها.»

کرباسچی با جمله‌ای انتقادی از عملکرد خاتمی می‌گوید رهبر یک جریان سیاسی چه وظایفی بر عهده دارد تا مخاطب خود دریابد؟ «رهبری یعنی اینکه اگر زمانی به مشکلی برخورد کردیم او بیاید و مشکل را حل‌و‌فصل کند. اگر لازم شد در نقاط حساسی حضور یا عدم حضور افراد را مدیریت کند. قبول مسئولیت در زمان‌های حساسی که باید عواقب یک تصمیم برعهده گرفته شود از نقش‌های مهم رهبر یک جریان است. رهبری تنها وجه علاقه و احترام از طرف اعضا و گروه‌ها نیست و باید تمامی جنبه‌ها را دنبال کند.» رد رهبری خاتمی بر جریان اصلاحات از سوی کرباسچی مقدمه‌ای است تا او انتقاداتش را از جریان اصلاحات بگوید؛ انتقاداتی که از بحران هویت اصلاحات می‌گوید: «اصلاحات یک سازماندهی جدی می‌خواهد که آن را تعریف کند. به این معنا که از اساس اصلاحات چیست؟ چه مفهومی را دنبال می‌کند؟ به دنبال اصلاح چه مواردی است؟ از ۷۶ تا به امروز جریان اصلاحات مکرر گفته است که می‌خواهد اصلاحات کند، اما هرگز روشن نکرده است به دنبال اصلاح چه چیزی است.» از مواضع دبیرکل حزب کارگزاران می‌توان فهمید که کاهش مقبولیت خاتمی و پایان حرف شنوی خواص اصلاح‌طلب از او باعث شده تا اصل رهبری او برای این جریان انکار شود. کما اینکه بهزاد نبوی نیز همچون کرباسچی پیش از این، ضمن رد رهبری خاتمی، صرفاً محبوبیت و کاریزمای او را تأیید کرده بود.

پوپولیسم سیاسی اصلاحات را هدایت می‌کند

در ناکارآمدی و اذعان به بحران هویت اصلاح‌طلبان همین بس که عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران چندی پیش نوشت: هرگونه ورود به انتخابات ۱۴۰۰ بدون بازنگری راهبردی در جریان اصلاحات، به نتیجه‌ای بهتر از انتخابات ۱۳۹۸ منتهی نخواهد شد و برای همیشه جبهه اصلاحات را از تاریخ سیاسی ایران حذف خواهد کرد. محمد قوچانی ۲۸ فروردین در یادداشتی با عنوان «اصلاحات در تعطیلات» ضمن انتقاد از رکود ایجاد شده در جریان اصلاحات پس از انتخابات مجلس شورای اسلامی، از محمدرضا عارف به عنوان «تندیس سکوت اصلاحات» یاد کرده بود. قوچانی با بیان اینکه در غیاب شورا‌های اصلاح‌طلبان، این پوپولیسم سیاسی است که جبهه اصلاحات را هدایت می‌کند، اذعان کرده بود: با وجود دو شورای عالی و هماهنگی جبهه اصلاحات و فعالیت بیش از ۲۰ حزب اصلاح‌طلب هر از گاهی جمعی از اصلاح‌طلبان منفرد (و گاه متشکل، اما غیرتشکیلاتی) نامه‌ای درباره موضوع راهبردی منتشر می‌کنند. او سپس اصلاح‌طلبان را به دنباله‌روی اجتماعی فرصت‌طلبانه متهم می‌کند و می‌نویسد: متأسفانه اصلاح‌طلبان نه تنها همراه پایگاه اجتماعی خود حرکت نکرده‌اند بلکه به دنباله‌روی اجتماعی به شیوه‌ای فرصت‌طلبانه روی آورده‌اند.

مرزبندی اصلاح‌طلبان با روحانی خودزنی است

اصلاح‌طلبان، اما با هر انگیزه‌ای، ولو انتخابات ۱۴۰۰ و بازسازی تشکیلاتی، دست به این تغییرات درون ساختاری زده باشند، نمی‌توانند نقش خود را در شکل‌گیری دولت تدبیر و امید انکار کنند. آن‌ها در سال پایانی دولت برآمده از اصلاحات نمی‌توانند با فاصله‌گذاری از دولت روحانی سهم خود را از ناکارآمدی‌ها طی هفت سال گذشته پاک کنند. گفته می‌شود در جریان اصلاحات دیگر برسر گزینه نامزد ائتلافی برای ۱۴۰۰ توافق و تفاهمی وجود ندارد، این تاکتیک هم نمی‌تواند مانع مسئولیت اصلاح‌طلبان در دولت تدبیر و امید باشد. اتخاذ هرگونه موضع اپوزیسیونی در قبال دولت روحانی نوعی خودزنی و خودکشی سیاسی است. عملکرد هفت ساله اصلاح‌طلبان در دولت و مجلس پیش روی ملت است، آن‌ها اسیر صحنه‌سازی‌ها و نمایش‌های تصنعی در مرزبندی با دولت روحانی نخواهند شد.
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار