کد خبر: 1007692
تاریخ انتشار: ۰۲ تير ۱۳۹۹ - ۱۶:۳۲
نظری تاریخی بر تلاش دشمنان تشیع برای مخدوش کردن مرجعیت علمی و عملی اهل بیت (ع)
پیروان مذهب امام جعفر صادق (علیه السلام) همان شیعیان امیر المؤمنین على بن ابى طالب علیهما السلام اند که پس از امام صادق نیز دانش خود را از دیگر ائمه معصومین (علیهم السلام) فرا گرفته اند و امروز نیز در انتظار ظهور آخرین چهره از دودمان نبوت و ذخیره الهى مى باشند
حجت الاسلام سيد صادق موسوي شيرازي
سرویس تاریخ جوان آنلاین: در جهان اسلام امروز مسلمانان پیرو مذاهب متعددى هستند و در کنار هم زندگى مسالمت امیز دارند، و نشنیده ایم در کشور هاى اسلامى بطور آشکار حنفى نسبت به مالکى یا حنبلى نسبت به شافعى حساسیت خاصى نشان دهند، اما در لایه هاى درونى این حساسیت در میان مذاهب مذکور وجود دارد، مثلاً در کشورهاى مراکش و لیبى و الجزایر و تونس پیروى از مدهب مالکى الزامى است و مذاهب دیگر به رسمیت شناخته نمى شوند، و در سوریه مذهب حنفى به رسمیت شناخته شده وبقیه مذاهب مورد قبول نیستند، و در عربستان از مذهب وهابى که منشعب از مذهب حنبلى از طریق ابن تیمیه است پیروى میشود و دیگر مذاهب را قبول ندارند، ولى این چهار مذهب تحت عنوان " اهل سنت " در جهان معرفى مى شوند، و پیروان مذهب امام جعفر صادق علیه السلام نیز بخشى از جامعه اسلامى هستند که گاهى به شیعه به آنان گفته مى شود و گاه بنام جعفرى شناخته مى گردند.

اما با وجود اذعان پیشوایان چهار مذهب مذکور به بهره گیرى از محضر امام جعفر صادق (علیه السلام) و علیرغم اینکه مهم‌ترین شخصیت مذهبى اهل سنت در دوران خود یعنى شیخ الأزهر مصر که بالاترین مرکز افتاء براى عموم " اهل سنت " است رسماً جواز پیروى از مذهب جعفرى را در پیش از ٦٠ سال اعلام نموده، ولى در زمانى که محمد رضا پهلوى ولیعهد ایران داماد ملک فؤاد و خواهر ملک فاروق پادشاه مصر بود و سیاست هاى هر دو کشور در وابستگى به استعمار انگلیس یکسو بود، بدین جهت فضاى جهان اهل سنت به تبعیت از نظام سیاسى حاکم نگاهش به شیعیان کاملاً مثبت بود بالخصوص که مطابق قانون اساسى ایران فوزیه ولیعهد مذهب شیعه را پذیرفت، ولى پس از جدایى شاه ایران از " فوزیه " بعد از ٣١ سال زندگى مشترک و گسسته شدن رابطه خویشاوندى میان شاه ایران " شیعه " و شاه مصر " سنّى " این روند متوقف گردید. با کودتاى نظامى جمال عبد الناصر علیه رژیم پادشاهى فاروق و تیرگى روابط میان مصر و ایران که به قطع روابط بین دو کشور انجامید زمینه حرکت مخالفان وحدت اسلامى به وجود آمد، لیکن با نهضت حضرت امام خمینى (رضوان الله علیه) و طرفدارى ایشان از نهضت انقلابى فلسطین و اعلام مواضع قاطع علیه رژیم صهیونیستى فرصت مناسب مجدد براى نزدیکى پیروان چهار مذهب و اتباع مذهب جعفرى ایجاد گردید.

پس از استقرار نیروى هاى مبارز فلسطینى در لبنان و فعالیت آنان در جنوب لبنان که ساکنان آن اکثراً شیعه هستند و نیز با حضور آقاى سید موسى صدر در آنجا زمینه نزدیکى بیشتر اهل سنت و شیعیان ایجاد شد، ولى پس از سرنگونى رژیم شاه و پیروزى انقلاب اسلامى در ایران در سال ١٣٥٧ و در اثر سفر ذلت بار انور سادات به فلسطین اشغالى و سخنرانى او در پارلمان رژیم صهیونیستى و نهایتاً امضاى قراداد ننگین " کامپ دیوید " و اعلام موضع صریح امام خمینى (رضوان الله علیه) بر علیه این خیانت بزرگ و قطع روابط دیپلوماسى بین جمهورى اسلامى ایران و مصر و نیز بدنبال همگام شدن مصر با رژیم وهابى عربستان هراسان از گسترش آثار انقلاب اسلامى و با پشتیبانى کامل آمریکا و در جهت مقابله با توسعه نفوذ ایران و با همگامى و حمایت رژیم صهبونیستى اشغالگر زمینه تحریکات بر علیه مذهب جعفرى در حد بسیار گسترده اى در جهان اسلام به وجود آمد.

با آغاز جنگ تحمیلى صدام و به علت اینکه اکثریت ملت عراق نیز شیعه هستند صدام و حامیانش متشکل از سران مرتجع منطقه و اغلب کشورهاى عربى علیه شیعه یک صدا شده و میدان را براى مبلغان تفرقه میان مسلمانان کاملاً باز نموده و تبلیغات منفى علیه شیعیان به حد اعلا رسید. لیکن پس از شکست صدام و ستیز او با حامیان دیروز خود و اشغال کویت و تهدید عربستان به اشغال و موضع منطقى جمهورى اسلامى ایران در معارضه با حملات صدام به دو کشور کویت و عربستان، نیروهاى تفرقه افکن دچار به هم ریخگى کامل و تحیر گشتند، و همان کسانى که با تمام وجود از صدام پشتیبانى مى گردند و تمامى امکانات اقتصادى و نظامى و نفتى خود را در اختیار وى قرار دادند مجبور شدند دست دوستى به سوى ایران دراز نمایند، و ایران هم از این فضاى مثبت در جهت وحدت جهان اسلام استقبال کرد، ولى با نزدیکى جمهورى اسلامى به نیروهاى مقاومت فلسطین وحمایت از آنان و پشتیبانى کامل از مقاومت اسلامى در لبنان و پیروزى پیاپى مجاهدان لبنانى و شکست هاى ذلیلانه صهیونیست‌ها وابستگان به استکبار جهانى و مزدوران آمریکا روز به روز فاصله هاى خود را به یکدیگر کمتر کرده که امروز شاهد روابط علنى و صمیمانه مبان کشورهاى مزدور عربى و برخى کشورهاى اسلامى با رژیم اشغالگر مى باشیم. این مجموعه کشور‌ها براى پوشش بر حرکت خائنانه رهبران وابسته خود به آمریکا لازم دیدند هرجه بیشتر حساسیت جهان اسلام را نسبت به مکتب شیعه و نماد شناخته شده امروز آن جمهورى اسلامى ایران گسترش دهند، و متاسقانه اغلب مراکز مذهبى اهل سنت که کاملاً تحت سیطره رژیم هاى حاکم بر کشور‌ها مى باشند و از خود هیچ گونه اختیارى ندارند نیز به دنبال حکومت‌ها همان مسیر را دنبال نمودند، و دشمنى تاریخى منصوص در قرآن کریم یهود بارمسلمین را به فراموشى سپرده و وظیفه حود دانستند که با تمام قدرت به جنگ شیعیان بروند.

البته در مقاطع مختلف تاریخ میان بیروان مذاهب چهارگانه نیز جنگ هایى افروخته شده است، ولى با رویکرد مشترک رژیم هاى حاکم بر اکثر کشورهاى اسلامى در قرن اخیر و حرکت آنان در جهت وابستگى به قدرت هاى استکبارى اختلافات میان مذاهب چهارگانه کنار رفته و اختلاف آن مذاهب با شیعه نیز در دوران رژیم شاه که همسو با دیگر کشور‌ها بود بسیار کمرنگ بود و حتى مقامات رسمى وهابى عربستان با گرمى از شخصیت هاى مذهبى شیعه استقبال مى نمودند که نمونه بارز آن استقبال استثنائى از مرجع اعلاى سیعه آن دوران مرحوم آیت الله العظمى سید محسن حکیم در سال ١٣٤٧ در موسم حج بود، و تا سال‌ها بعد از پیروزى انقلاب اسلامى نیر تلاش هایى از سوى مقامات جمهورى اسلامى ایران و پادشاهان پیشین عربستان براى تنش زدایى انجام مى گرفت ولى القاءات دشمنان قسم خورده اسلام و وابستگى روز افزون رژیم وهابى به سیاست هاى آمریکایى ـ صهیونیستى و بهانه سازى حرکت هاى نابخردانه از سوى بعضى افراد و طیف هاى تندرو داخلى این تلاش‌ها را خنثى نموده و دشمنى با جمهورى اسلامى سر لوحه فعالیت هاى رژیم عربستان و هم پیمانانش گردیده و در مقابل نزدیکى آنان با رژیم صهیونیستى عمیق‌تر و هر روز آشکار‌تر مى شود.

موضوع معارضه با منش اهل بیت (علیهم السلام) که نخستین نمونه آن امیر المؤمنین (علیه السلام) است از زمان حیات رسول الله (صلى الله علیه وآله) آغاز گردیده، و در مقطع هاى متعدد منافقان تلاش هاى گسترده اى انجام دادند تا که شخصیت ایشان را به هر نحو ممکن در نظر مسلمانان مخدوش نمایند، و این حرکت منافقانه در مناسبتى تأثیر خود را بطور کامل عیان نمود و آن در زمان حرکت رسول الله (صلى الله علیه وآله) به سوى " تبوک " و جایگزین نمودن امیر المؤمنین علیه السلام به جاى خود در " مدینه " بود که دشمنان شایعه پراکنى نمودند که علت عدم همراهى این بار امیر المؤمنین دلگیرى رسول الله از ایشان است، و به این شایعه به قدرى دامن زده شد و در جامعه قوت گرفت که امیر المؤمنین (علیه السلام) را بر آن داشت که مدینه را ترک نموده و به دنبال رسول الله که در مسیر بودند رفته و جریان را به ایشان گزارش دهد، و آنجا بود که رسول الله (صلى الله علیه واله) کلام گهربار معروف خود که مورد اتفاق همه مسلمانان است را اعلام نموده وتمام نقشه دشمنان را نقش بر آب کرد: " الا ترضى أن تکون منى بمنزلة هارون من موسى " یعنى آیا نمى پسندى که منزلت تو نزد من همانند منزلت هارون نزد موسى باشد؟.

علت اصلى این دشمنى‌ها خلاصه مى شود در ویژگى سبقت امیر المؤمنین علیه السلام بر همه گان در گرویدن به اسلام از لحظات نخستین نزول وحى در غار " حراء " و نیز " باب مدینة العلم " رسول الله بودن ایشان که این فضیلت نصیب احدى نشده است و هیچ کدام از اصحاب پیامبر اکرم (صلى الله علیه وآله) نیر جرأت چنین ادعایى را نداشته اند. در قسمت اول تلاشهاى فراوانى ذر تاریخ انجام گرفته که سبقت ایشان را کم ارزش نمایش دهند، و کم سن و سال بودن امیر المؤمنین را بهانه اى براى بى ارزش بودن پیشگامى ایشان وانمود نمایند، و براى دیگران نیز در این راستا فضیلت هایى ساخته شود تا مقدارى از فاصله بسیار زیاد میان آن‌ها و امیر المؤمنین (علیه السلام) کاسته گردد.

اما در قسمت دوم تلاش هاى فراوان دشمنان اهل بیت نبوت براى سرپوش گذاشتن بر شخصیت علمى بى مانند ایشان همواره ناکام مانده و همیشه براى حل معصلات که همه اصحاب پیامبر (صلى الله علیه وآله) در قبال آن عاجز و درمانده مى ماندند بالإجبار به امیر المؤمنین پناه آورده و از آن حضرت استمداد مى کردند و ایشان نیر ذر همان لحظه و بى درنگ پاسخ آن معضل بزرگ را بیان میکزدند تا جایى که سرعت پاسخ دهى ایشان براى همه گان مایه تعجب و حیرت گشته بود، غافل از اینکه منبع این علم بى پایان " کتاب مکنون " الهى است که در آن تمام رخدادهاى گذشته و حوادث حال و آینده جهان ثبت گردیده، و حتى وفتى شخصى مدعى علم عبارت " سلونى قبل ان تفقدونى " امیر المؤمنین (علیه السلام) را به زبان آورد، اما در پاسخ به اولین سؤال عاجز مانده و سر خجالت فرود آورد.

علیرغم ناکامى مکرر منافقان در توطئه علیه امیر المؤمنین علیه السلام در ایام حیات رسول الله (صلى الله علیه واله)، آنان بعد از رحلت ایشان انواع توطئه‌ها به شکل هاى گوناگون ادامه داشت، و پس از شهادت امیر المؤمنین (علیه السلام) نیز همان رویه با بقیه ائمه معصومین علیهم السلام همچنان ادامه داست، که به تفصیل در کتب حدیث و تاریخ آمده است.

در همان زمان اندکى که امیر المؤمنین على (علیه السلام) فرصت محدودى را براى نشر علوم نهفته در وجودش بدست آورد و علیرغم تحمیل جنگ هاى وبرانگر علیه ایشان از سوى ناکثین و قاسطین و مارقین، ایشان در هر شرایطى از مردم براى طرح سؤالات گوناگون دعوت مى نمود تا از راه پاسخ دادن به آنان دانش خود را انتقال دهد و دیگران از آن بهرمند گردند، و بار‌ها حضرتش ابراز افسوس فراوان نموده که چرا مردم از این فرصت غیر قابل تکرار بهره گیرى کافى نمى کنند، و حتى در آخرین لحظات زندگى و در کمال ضعف جسمانى نیز به کسانى که براى دیدار آخر آمده اند مى فرماید" سلونى قبل ان تفقدونى " که این دعوت با وخامت حال ایشان باعث مى شود امام حسن مجتبى (علیه السلام) که در کنار بالین پدر خود حضور داشتند به مردم بگوید: " سلوا و خفّفوا " یعنى سؤال کنید آما به طور مختصر که باعث فشار بر امیر المؤمنین (علیه السلام) نشود.

متون خطبه‌ها و سخنان گهربار ایشان با همه سختى‌ها در لابلاى منابع حدیثى و روائى و تاریخى و ادبى مذاهب مختلف آورده شده است که برجسته‌ترین کتاب‌ها که در عصر ما بطور گسترده در دسترس جهانیان مى باشد کتاب شریف " نهج البلاغه " تألیف مرحوم شریف رضى (رضوان الله علیه) است که در آن گزیده هایى از خطبه‌ها و کلمات و نامه هاى مولى الموحدین جمع اورى شده است، و الحمد لله توفیق دسترسى به متن تقریباً کامل أن گزیده‌ها نصیب این بنده حقیر گردیده که با صرف بیش از ٢٨ سال تحقیق در کتابخانه هاى مهم جهان و با استناد به بیش از ١٢٠٠ عنوان منبع بنام " تمام نهج البلاغه " تهیه و انتشار یافته و بحمد الله مورد تایید و استناد مراجع عظام و اساتید والا مقام حوزه هاى علمیه و دیگر محافل دینى و دانشگاهى قرار گرفته، و اخیراً آغاز تدریس آن کتاب در حوزه علمیه قم نیز گزارش شده است، که علیرغم تحقیفات بسیار گسترده انجام شده آنچه در این کتاب آمده نیز مقدار بسیار اندکى از مجموعه تدوین شده سخنان بى مانند مولاى متقیان است، و تا جایى که در تاریخ آمده در طول بیش از ٢٠ سال حکومت فاطمیون در شمال آفریقا در نماز هاى جمعه فقط از خطبه هاى امیر المؤمنین استفاده مى شده است که متاسفانه اکنون اثرى از آن مجموعه گرانسگ نیست.

بهر حال مسلمانان و جامعه بشرى که رسول الله " مدینة العلم " الهى را از دست داده و فرصت کافى براى بهرمندى از امیر المؤمنین " باب " آن " مدینة العلم " را نیافته و پس از آن حضرت دیگر چندان امکانى براى نشر علوم الهى توسط ائمه اطهار وجود نداشت و حکام جور بنى امیه و بنى العباس با هرچه تنگ‌تر کردن دایره ارتباط میان امامان و جامعه نسل‌ها را از بهرمندى از علم آنان محروم کردند و از سوى دیگر سلاطین غاصب براى جایگزینى در مقابل ائمه اهل بیت از کسانى که چند صباحى در محضر یکى از آنان کسب علم بودند سوء استفاده نموده و بنام آنان مذاهبى را تأسیس و از آنان براى کسب مشروعیت دینى حکومت خود استفاده لازم را کردند. اما در مرحله فروپاشى حکومت بنى انیه و قبل از استقرار بنى العباس فرصت مناسبى بدست آمد تا امام محمد باقر و امام جعفر صادق (علیهما السلام) بتوانند دایره تنگ محاصره را شکسته و هزاران نفر از نخبگان جامعه اسلامى را از علوم اهل بیت بهرمند سازند که زمان این فرصت براى امام محمد باقر (علیه السلام) کمتر و براى امام جعفر صادق (علیه السلام) بیشتر بود، که تعداد شاگردان امام باقر (علیه السلام) در منابع ٤٦٢ نفر آمده ولى شاگردان امام صادق را بالغ بر ٤٠٠٠ نفر آورده اند، که این اختلاف عدد بیانگر اختلاف شرایط براى آن دو امام معصوم است، به اضافه اینکه مدت مناسب براى نشر علوم براى امام باقر کوتاه بوده ولى این فرصت براى امام صادق بسیار طولانى‌تر بوده، تا جایى که ایشان به عنوان " شیخ الأئمه " نام یافته اند.

بعلت تعداد بسیار بیشتر شاگردان امام صادق علیه السلام و طولانى‌تر بودن زمان نشر علوم الهى از سوى آن حضرت و با انتشار شاگردان فرهیخته ایشان در سرتاسر سرزمین پهناور اسلامى و بیان روایت‌ها از زبان ایشان و گرویدن مردم از طریق شاگردان امام جعفر صادق علیه السلام به مکتب اهل بیت (علیهم السلام) اسم جمع وابسته به علوم اهل بیت " جعفریه " شناخته شده همانطور که جمع پیروان امیر المؤمنین على علیه السلام که ایشان را وصی بلا فصل و خلیفه بر حق رسول الله (صلى الله علیه واله) مى دانند و از علم بى کران ایشان بهره گرفته اند شیعه نامیده مى شوند، که این دو انتساب در یک راستا هستند و همه امامان معصوم مکرراً اعلام نموده اند منبع اصلى تمام گفته هایشان به امیر المؤمنین علیه السلام منتهى میگردد که آن حضرت نیز علوم خود را از محضر سول الله کسب نموده و ایشان از راه وحى به علم مکنون الهى دست یافته اند، که حدیث مشهور " سلسلة الذهب " روایت شده از امام رضا علیه السلام نمونه اى از آن است، در حالى که دیگران براى استفاده از علم رسول الله بدور از راه اهل بیت علیهم رفته و متوسل به کسانى گشته اند که بهره چندانى از منبع الهى نبرده اند و بعضى از آن‌ها اصلاً مدت زمان اندکى بیش ار گرویدن آنان به دین مبین اسلام نگذشته بود که رسول الله از دار دنیا رحلت فرمودند، و فرصت بهره گیرى چندانى از تعالیم اسلام از زبان رسول الله (صلى الله علیه واله) را نیافتند.

از اینرو پیروان مذهب امام جعفر صادق (علیه السلام) همان شیعیان امیر المؤمنین على بن ابى طالب علیهما السلام اند که پس از امام صادق نیز دانش خود را از دیگر ائمه معصومین (علیهم السلام) فرا گرفته اند و امروز نیز در انتظار ظهور آخرین چهره از دودمان نبوت و ذخیره الهى مى باشند تا که بدست مبارک آن حضرت هدف نهایى از بعثت انبیاء الهى که همانا گسترش عدل و داد در جهان و نجات بشریت از ظلم و بى عدالتى حاکم بر سرتاسر گیتى است محقق گردد. ان شاء الله تعالى.

انهم یرونه بعیداً و نراه قریباًً

سید صادق موسوى/ محقق و نگارنده کتاب شریف " تمام نهج البلاغه "
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار