سرویس حوادث جوان آنلاین: ۲۸آذرسال۹۶ زن سالخوردهای مأموران پلیس را از قتل عروسش باخبر کرد. او در حالیکه صدایش میلرزید و هراسان بود گفت: پسرم ساعتی قبل تماس گرفت و گفت همسرش را کشته است. ابتدا باور نکردم، اما وقتی به خانه آنها رفتم جسد عروسم روی زمین افتاده بود و پسرم نیز اقدام خودکشی کردهبود.
بعد از تماس زن سالخورده، مأموران به آدرس خانه مورد نظر رفتند و با جسد لیلا ۳۰ساله که روی زمین رها شدهبود مواجه شدند. همچنین مشخص شد که شوهر لیلا که امید نام داشت و دچار جراحت شدهبود به بیمارستان منتقل شدهاست.
به دستور بازپرس ویژه قتل، جسد به پزشکی قانونی منتقل شد و امید که بهطور معجزهآسایی زنده ماندهبود، بعد از بهبود نسبی تحت بازجویی قرار گرفت. مرد جوان در اظهاراتش گفت: مدتی بود به همسرم مشکوک بودم و فکر میکردم به من خیانت کرده است. یکبار شماره تلفن ناشناسی را در تلفن همراهش دیدم و چند بار سر اینموضوع با هم درگیر شده بودیم تا اینکه روز حادثه او به من حمله کرد و مرا کتک زد. این شد که او را خفه کردم. با این توضیحات مادر امید به عنوان مطلع مورد تحقیق قرار گرفت. زن سالخورده به مأموران گفت: عروسم معتاد به مواد مخدر و الکل بود. پسرم نیز تریاک مصرف میکرد و سالها به بیماری اعصاب و روان مبتلا بود. آنها بارها با هم درگیر شدهبودند، اما فکر نمیکردم پسرم همسرش را به قتل برساند.
با ثبت این توضیحات امید به پزشکی قانونی فرستاده شد تا اینکه کارشناسان بعد از معاینات بالینی، جنون وی را تأیید کردند.
با اعلام این گزارش امید بار دیگر مورد بازجویی قرار گرفت. او با اقرار به قتل در شرح حادثه گفت: سالها داروهای اعصاب و روان مصرف میکردم و این بیماری خیلی مرا اذیت میکرد. همسرم شرایط مرا میدانست، اما مراعات حال مرا نمیکرد. روزیکه تلفن همراه همسرم را بررسی کردم و شماره مشکوکی را دیدم از او سؤال کردم که گفت این شماره متعلق به راننده تاکسی است. احساس کردم دروغ میگوید و قصد خیانت دارد. این شد که بارها با او صحبت کردم، اما بیفایده بود. متهم در خصوص قتل گفت: آن روز بار دیگر درباره این موضوع با او صحبت کردم و گفتم ما بچه داریم و بهتر است به خاطر فرزندمان حقیقت را بگوید، اما او حرفهای نامربوطی زد و به من حمله کرد که کنترلم را از دست دادم و او را خفه کردم. من لیلا را دوست داشتم و از او صاحب فرزند بودم به همین دلیل وقتی جسدش را دیدم همانجا از ناراحتی چاقو را برداشتم و خودزنی کردم و سپس با مادرم تماس گرفتم.
بعد از اقرارهای متهم پرونده با درخواست قصاص از سوی پدر مقتول و درخواست دیه از طرف پدر متهم به نیابت از فرزند صغیر مقتول کامل و در حالیکه متهم با قرار وثیقه میلیاردی آزاد شده بود به دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد. با ارسال پرونده به دادگاه، اما پدر مقتول به قرار وثیقه متهم اعتراض کرد و خواستار رسیدگی دوباره به پرونده شد. با این اعتراض آزادی متهم با قرار وثیقه بررسی و سپس وی بعد از تعیین شعبه محاکمه خواهد شد.