سرویس سبک زندگی جوان آنلاین: زوجی را در نظر بگیرید که بدون آنکه تجربه خرید مسکن داشته باشند، بدون آنکه از تجربیات بزرگترها و با تجربهها استفاده کنند در بنگاههای مختلف به دنبال خانه مد نظرشان میگردند. این زوج با توجه به بودجهای که برای خرید مسکن در نظر گرفتهاند یکی از واحدهای مسکونی معرفی شده را انتخاب کرده و آن را میخرند. بعد از انجام کلیه مراحل خرید مسکن وقتی به اتفاق والدین به منزل جدید میروند، والدین به آنها میگویند برای خرید عجله کردهاند، چون این واحد نورگیر نیست، اتاق خواب کمد ندارد، سالن پذیرایی مستطیل شکل امکان تغییر دکوراسیون را از شما میگیرد، سیستم گرمایشی قدیمی است، اگر کمی بیشتر زمان میگذاشتید خانه بهتری میتوانستید بخرید و...
همه این حرفها میتواند دخالت برداشت شده و باعث ناراحتی و دوری شود، اما اگر این حرفها را تجربه برداشت کنیم، چه اتفاقی میافتد؟ دو سال بعد وقتی زوجین از کمنوری، کم جایی و ضعفهای منزل خسته شده و تصمیم به جابهجایی گرفتند، این بار به یاد دارند که بهتر است از راهنمایی والدین با تجربه در خرید مسکن کمک گرفته و بیاموزند به همه جوانب یک موضوع نگاه کنند و تنها هماهنگی با بودجه را مد نظر قرار ندهند.
استقلال مالی، اولین شرط عدم دخالت والدین
زوجین لازم است بیاموزند دخالت در زندگی زناشویی به معنی تصمیم گرفتن دیگران برای زوج است. یعنی فرد دیگری غیر از زوج اصرار بر انجام کاری کند که خود آنها مایل نیستند. مثلاً والدین اصرار کنند که شما باید در فلان محله ساکن شوید یا فلان ماشین را بخرید، چون ما میگوییم. اما آنچه به طور معمول شاهد آن هستیم این است که والدین به عنوان افراد با تجربهای که با مشکلات زندگی پیش از فرزندانشان و بیش از آنها روبهرو شدهاند، انتظار دارند فرزندان در تصمیمگیریهای مهم زندگی از آنان نظر بپرسند و از راهنماییهای آنان استفاده کنند. البته اگر والدین حامی مالی اصلی زوج جوان باشند به نحوی که مخارج زندگی فرزندان را حتی بعد از ازدواج پرداخت کرده یا منزلی در اختیار زوج جوان قرار داده باشند، این انتظار بیشتر و بیشتر میشود و حقیقت این است که وقتی پدر یا مادری اجاره خانه دختر و دامادش را پرداخت کرده یا ماهانه مبلغی به آنان برای خرج زندگی پرداخت میکند، طبیعی است انتظار داشته باشد در جریان تصمیمات زوج قرار گرفته و حتی به جای آنان تصمیمگیری کند.
اگر زوج این شیوه را نمیپسندند لازم است شیوه زندگی خود را تغییر دهند. ما نمیتوانیم به پدری که تمام مخارج زندگی دختر و دامادش یا پسر و عروسش را پرداخت میکند بگوییم حق دخالت نداری! اما هر وقت زوج توانستند مخارج زندگیشان را خودشان بر عهده گرفته و مستقل از حمایتهای والدین، زندگیشان را شکل دهند آنگاه میتوانند برای جلوگیری از دخالتهای احتمالی حد و مرز تعریف کنند.
بنابراین میتوان گفت اولین گام در راستای کنترل آنچه توان کنترلش را داریم برای جلوگیری از بروز احتمالی دخالت والدین، به جای شمشیر از رو بستن با والدین خود یا والدین همسر، اثبات استقلال، ارائه باز تعریف واژه دخالت و تفکیک آن از مشورت، راهنمایی و استفاده از تجربیات بزرگترها و بعد از آن تعریف حدود و جایگاه والدین در زندگی مشترک است. مسلماً تعریف واژه و تعیین حد و مرز امری است که باید با مشارکت هر دو نفر رابطه یعنی همسران انجام گرفته و به توافقی که مورد رضایت هر دو باشد رسید.
ترس از گرفتار دخالت خانواده نشدن
سهم دیگری که این میان قابل شناسایی و توجه است سهم خانوادههای زوجین و به خصوص والدین است. والدین معمولاً تصمیم به دخالت در زندگی زوجین به نحوی که آنها را مجبور کنند به انجام کاری که نمیخواهند، ندارند بلکه انتظار والدین بعد از ازدواج فرزندانشان این است که به عنوان یک بزرگتر و یک فرد با تجربه در نظر گرفته شوند و در موارد مهمی مثل خرید خانه، دریافت وام، خرید لوازم اصلی زندگی با آنها مشورت شود. اما آنچه اتفاق میافتد معمولاً این است که زوج جوان از ترس گرفتار دخالت خانواده نشدن، مرزبندی غیر قابل انعطافی داشته و بدون کسب راهنمایی از والدین اقدام به انجام تصمیماتشان میکنند. اما همین زوجین در زمانهای بروز بیماری یا مشکل مالی یا دشواری نگهداری از فرزند به سراغ خانواده میآیند. این روند ممکن است این احساس منفی را در والدین ایجاد کند که نقش والدین برای این زوج تنها پرستاری و پذیرایی کردن است و زوج هیچ اعتبار و احترامی برای آنها قائل نمیشوند.
دخالت والدین و ترس از دست دادن محبت فرزندان
در بعضی از خانوادهها هم دیده شده که بعد از ازدواج ترس از دست دادن فرزند آنقدر برای والدین پر رنگ میشود که پدر و مادر برای جلوگیری از اینکه فرزندشان از آنها دور شود اقدام به رفتارهایی کنند که نامطلوب تلقی میشود. نمونه آن در شکایت عروسی است که بعد از ازدواج با همسرش مجبور بود هفتهای سه شب به دیدار خانواده همسر بروند و اگر نمیرفتند از سمت مادر همسر به بیوفایی محکوم میشدند.
ترس از تنها ماندن، افسردگی ناشی از آشیانه خالی، ترس از طرد شدن توسط فرزندان، کنترلگری و موضوعاتی از این دست همه و همه میتواند منجر به رفتارهای حمایتگرانه یا حمایت طلبانه افراطی در والدین شود تا جایی که فرزندان را به ستوه آورده و موجب شود فرزندان فکر کنند از خود اختیاری ندارند و همه تصمیمات ریز و درشت آنان تحتتأثیر والدینشان قرار میگیرد.
هیچ کس مسئول رفتار دیگری نیست
بسیاری از مرافعههای همسران از آنجایی آغاز میشود که ما همسرمان را مسئول رفتارهای والدینش دانسته و او را بابت دخالتهای خانوادهاش محکوم، سرزنش یا تحقیر میکنیم. اما اگر به یاد داشته باشیم هیچ کس مسئول رفتار دیگری نیست. میتوانیم احساسات و افکار منفی خود را با بیان بهتری به دور از انتقاد و سرزنش با همسر در میان گذاشته و با هم مانند یک تیم به دنبال راهی برای حل مشکل باشیم. اینکه بدانیم هیچ کس مقصر و مسئول رفتارهای دیگران نیست باعث میشود همسر را در جبهه مقابل خود ندانیم. بنابراین رفتارهای پرخاشگرانه و آسیب زننده کمتر خواهد شد. تفکر تیمی به ما کمک میکند به جای به دنبال مقصر گشتن، به دنبال راه حل باشیم و رابطه مشترکمان را قوی و قویتر کنیم.
با تمام این تفاسیر اگر زوجین بخواهند اقدام مؤثری در جهت برقراری ارتباط سالم، سازنده و بدون دخالت با خانوادههایشان انجام دهند بهتر است بر مواردی که تحت کنترل خودشان است تمرکز کنند. نه اینکه بر تغییر همسر یا والدین اصرار ورزند. آنچه تحت کنترل خود فرد است یعنی مواردی که میتواند بر آنها اثر داشته و به سمت بهبود سوق دهد. مانند اصلاح شیوه تفکر خود در مورد مسائل، تلاش برای ارائه باز تعریف بهتری از واژه دخالت، تلاش برای بهبود رابطه زناشویی، شناخت و حذف خطاهای شناختی خود، تلاش برای برقراری ارتباط سازنده با والدین خود و همسر، انتخاب حدود و به توافق رسیدن بر سر خط قرمزها در روابط و اینکه مشورت جایگزین دخالت شود.
اگر با انجام تمام این قدمها شما همچنان احساس میکردید که دیگران در زندگی مشترک و تصمیمگیریهایتان مداخله میکنند، به جای برافروخته شدن و انجام رفتارهای قطعکننده ارتباط، شیوهای برای آرامسازی خودتان پیدا کرده و بعد از به آرامش رسیدن در مورد احساسات، عواطف و افکارتان با همسرتان گفتگو کنید تا بتوانید راه سازنده و مؤثری برای بهبود بخشیدن اوضاع بیابید. در غیر این صورت مشاوران و روانشناسان میتوانند برای درک بهتر اوضاع یا تغییر آنچه تغییر یافتنی است به شما کمک کنند.
*روانشناس