سرویس حوادث جوان آنلاین: به گزارش جوان، این پرونده ۳۰خردادسال۹۷ همزمان با اعلام درگیری خونینی به مأموران پلیس تهران در محله یافتآباد تهران در دستور کار کارآگاهان پلیسآگاهی قرار گرفت. مأموران پلیس پس از حضور در محل حادثه با پیکر نیمهجان سهعضو یکخانواده روبهرو شدند که با شلیک گلوله به شدت زخمی شده بودند. همزمان با انتقال مجروحان به بیمارستان مشخص شد که عامل تیراندازیهای خونین پسر کوچک خانواده به نام امین است که هنگام فرار از سوی همسایهها دستگیر شد. در حالی که تحقیقات از متهم ۲۵ ساله در پلیسآگاهی ادامه داشت به مأموران پلیس خبر رسید که پدر و مادر امین بر اثر شدت جراحات در بیمارستان فوت کردهاند.
بدین ترتیب با اعلام خبر فوت زوج سالخورده پرونده وارد مرحله تازهای شد و تیمی از کارآگاهان ادارهدهم پلیسآگاهی به دستور بازپرس ویژه قتل دادسرای امور جنایی تهران برای رسیدگی به پرونده وارد عمل شدند. کارآگاهان در نخستین گام از برادر امین که به طور معجزهآسایی زنده مانده بود تحقیق کردند. وی در تحقیقات پلیسی گفت که برادرش به خاطر اختلافات خانوادگی روز حادثه او و مادر و پدرش را به رگبار بسته است. پس از این مأموران از قاتل بازجویی کردند که وی مدعی شد شلیک گلوله به خانوادهاش عمدی نبودهاست و او قصد کشتن پدر و مادرش را نداشته است. متهم بعد از بازسازی صحنه جرم و تحقیقات تکمیلی روانه زندان شد و پرونده وی پس از صدور کیفر خواست به اتهام قتل پدر و مادرش برای رسیدگی به دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد.
پرونده در اولین جلسه رسیدگی روی میز هیئت قضایی شعبه چهارم دادگاه کیفری یک استان تهران قرار گرفت. بعد از اعلام رسمیت جلسه، برادر و مادر بزرگ متهم یک به یک در جایگاه ایستادند و برای متهم درخواست قصاص کردند. در ادامه متهم به دستور ریاست دادگاه در جایگاه قرار گرفت و در توضیح حادثه خونین گفت: قتل عمد پدر و مادرم را قبول ندارم، چون من با برادرم اختلاف داشتم و با پدر و مادرم اختلافی نداشتم که بخواهم آنها را به قتل برسانم. من و برادرم چند بار با هم درگیر شده بودیم، اما پدر و مادرم از برادرم طرفداری میکردند و همین باعث شده بود اختلاف ما بیشتر شود و من به او حسودی کنم. روز حادثه وقتی از سرکار به خانه برگشتم دیدم برادرم در حال شست و شوی ماشین خودش است. او وقتی مرا دید شروع به ناسزاگویی کرد که عصبانی شدم و با هم درگیر شدیم.
متهم در خصوص قتل گفت: خیلی عصبانی شدم و از دست برادرم خسته شده بودم به همین خاطر اسلحهای که از قبل تهیه کرده بودم را از اتاقم برداشتم که به زندگی خودم پایان دهم، چون دیگر تحمل زندگی را نداشتم. در همین لحظه پدرم وقتی اسلحه را دید به طرفم حمله کرد تا آنرا از دستم بگیرد که در آن لحظه کنترلم را از دست دادم و اشتباهی به طرف آنها شلیک کردم.
متهم در حالیکه به شدت گریه میکرد و سرش را پایین انداخته بود، گفت: باور کنید قتل اتفاقی بود و نمیخواستم پدر و مادرم را بکشم. من از آنها خیلی دلگیر بودم، چون در همه درگیریها از برادرم طرفداری میکردند، اما راضی به مرگ آنها نبودم. روز حادثه هم قصد کشتن خودم را داشتم، اما با دخالت پدرم ناخواسته دستم روی ماشه اسلحه رفت و چند تیر به طرف خانوادهام شلیک شد. وی ادامه داد: من سالها با برادرم اختلاف داشتم، اما هیچ انگیزهای برای قتل برادرم هم نداشتم.
وی در پایان گفت: پس از حادثه وقتی فهمیدم پدر و مادرم در این حادثه فوت کردهاند، آرامش ندارم و خیلی پشیمان هستم و الان فکر میکنم چیزی برای باختن ندارم و به همین خاطر برای مرگ آمادهام.
در پایان هیئت قضایی بعد از شور با توجه به مدارک موجود در پرونده و درخواست اولیایدم، متهم را به دو بار قصاص محکوم کرد.