سرویس سیاسی جوان آنلاین: عماد افروغ، استاد دانشگاه و جامعهشناس، در گفتگو با تسنیم، در تحلیل شخصیت سردار سپهبد حاج قاسم سلیمانی از منظر جامعهشناسی و موج فوران احساسات عمومی در پی شهادت این سردار رشید اسلام گفت: «حادثه اخیر به قدری عظیم است که صرفا نمیتوان با یک نگاه سطحی آن را تحلیل کرد. اولا، باید به این تحلیل رسید که اینجا پای شهادت در کار است و شهادت دیگر در حساب دو دو تا چهار تا و معقولات ما نمیگنجد.» وی افزود: «حضرت امام (ره) درباره مفهوم شهادت میفرمودند «عقل بشری از اینکه جایگاه شهید و شهادت را درک کند، ناتوان و عاجز است.» شهادت یک جایگاه خاصی دارد و به اصطلاح مقولهای نیست که بگوییم در حالی که ما به زندگی عادی مشغول هستیم یکی از ما به شهادت رسیده و به لقاء الله پیوسته و ماجرا تمام شود. واقعیت این است که وجه تبریکی شهادت از وجه تسلیت آن بیشتر است و ما باید وجه تبریکی آن را برجسته کنیم تا وجه تسلیتی آن را. وجه تبریکی آن تنها ناظر به خود شهید نیست بلکه به پیامدهای شهادت یک فرد بازمیگردد.»
افروغ با بیان اینکه باید راز و رمزهای عالم و هدف تاریخ را شناخت، گفت: «آثاری که خداوند بر خون و شهادت نوشته باید به درستی شناخته شود. باید تفاوت میان انسانهایی که با جهاد، خون و شهادت عجین شدهاند با انسانهایی که تنها به اظهارنظرات کلامی بسنده کرده و اهل جهاد و خون نیستند، مشخص شود. شهید سلیمانی با شهادت خود متصل به خداوند متعال شده است. این مفاهیم در تاریخ انقلاب اسلامی به ویژه در دوران دفاع مقدس تجلی یافته است. مردم در حافظه تاریخی خود این مسائل را دارند. درست است که مردم از برخی مسائل داخلی ناراحت هستند ولی نجابت آنها اقتضا میکند که وقتی یک اقدام مثبت میبینند تمام ادبار آنها به اقبال تبدیل شود. البته این خیل گسترده حضور مردم در صحنه برای تشییع پیکر پاک سردار سلیمانی ناشی از این نیست که مردم در عرصه تحولات داخلی نکته مثبتی دیدهاند. علت این رفتار مردم این است که یک رویداد بزرگ در ارتباط با یک شخصیت بزرگ به وقوع پیوسته است و آن شهادت حاج قاسم سلیمانی است. شهیدی که اخلاص، صداقت و بالاترین فعل اخلاقی در فعل شناسی اخلاقی یعنی انفاق و ایثار را داشت. ایشان اوج انفاق و ایثار است.»
وی افزود: «آنچه باید به آن تأکید کرد این است که تحلیلهای جامعه شناسی نمیتواند سطوح رمزآلود عالم را تحلیل کند. برای تحلیل این سطوح باید پای عرفان و غیب را وسط بیاورید. جامعه شناسی در نهایت میتواند بگوید دو کشور در حال نبرد هستند و با حمله یکی از کشورها به دیگری، انسجام داخلی در کشور مورد تهاجم بالا میرود. گزاره جامعه شناسی فراتر از این نمیتواند تحلیلی ارائه کند.»
این استاد دانشگاه خاطرنشان کرد: «ما باید تحلیل جامعه شناسی ایرانی بدهیم. این تحلیل به ما میگوید منش نظری و عملی سردار سلیمانی یک عمل خالصانه، عارفانه، صادقانه از یک شخصیت مخلص است. ما اگر میخواهیم شهید سلیمانی را خوب بشناسیم باید امیرالمؤمنین را بشناسیم. اگر مروری بر نهجالبلاغه داشته باشید در مییابید که شهید سلیمانی غرق در معارف و سیره نظری و عملی حضرت علی (ع) بوده است. تا امیرالمؤمنین و امام حسین را به خوبی نشناسیم نمیتوانیم شخصیتی مانند سردار سلیمانی را بشناسیم.» افروغ گفت: «سردار سلیمانی گفتهها و اعمال امام علی (ع) و تجلی این گفتهها در قیام اباعبدالله را درک کرده بود و این ادراک در اخلاص، صداقت و انفاق و ایثار او تجلی پیدا کرده بود.» وی با بیان اینکه مردم ما یک تهنشین شده تاریخی به نام یکتاپرستی دارند که هرگاه این تهنشین شده تحریک شود، گشایشهای مبارکی برای ملت ایران به ارمغان میآید، گفت: «در عرصه انقلاب اسلامی و نهضت امام خمینی این تهنشینشده تاریخی تحریک شد و امروز نیز ترور سردار سلیمانی و شهادت ایشان به دست امریکای جنایتکار آن تهنشین شده تاریخی و هویتی را که همان یکتاپرستی است بار دیگر تحریک کرد و رو آورد. بنابراین این وحدتی که شما امروز میبینید چیزی جز تجلی یکتاپرستی و توحید نیست.»
افروغ در پایان تأکید کرد: «بنده سخت به این مسئله باور دارم که شهادت سردار سلیمانی عنایت الهی بود تا ارزشهای توحیدی ملت ایران بار دیگر به غلیان برسد. البته این به آن معنای نیست که اختلافاتی که در جامعه ما وجود دارد نادیده گرفته شود چراکه اتفاقاً یکی از اشتباهات ما این است که اختلافات موجود در جامعه را نادیده میگیریم.»