سرويس ورزشی جوان آنلاين: جمع سهمیههایی که تیراندازان کشورمان برای حضور در بازیهای المپیک ۲۰۲۰ کسب کردهاند در رقابتهای قهرمانی آسیا به عدد شش رسید. جواد فروغی، پرستاری که عاشق تیراندازی است در رشته تپانچه بادی ششمین سهمیه ایران را به ارمغان آورد. ملیپوش تیراندازی در گفتگو با «جوان» از سختیهایی که برای گرفتن سهمیه به جان خریده گفت.
برای رسیدن به سهمیه المپیک چه مسیری را طی کردید؟
قبل از رقابتهای قهرمانی آسیا در قطر دو سهمیه کسب کرده بودیم. تیم ملی به قطر اعزام شد که خوشبختانه دو نفر از رشته تفنگ و دو نفر هم از رشته تپانچه صاحب سهمیه شدیم. تنها کسی که توانست با گرفتن مدال و رفتن روی سکو سهمیه بازیهای المپیک را بگیرد من بودم. کارشناس پرستاری هستم و در یکی از بیمارستانهای تهران مشغول به کارم. شغلم سختیهای خاص خودش را دارد؛ بیخوابی، شیفتهای شب، جابهجایی شیفتها و بسیاری مسائل دیگر. بهرغم این مشکلات و داشتن فرزند خردسال به این موفقیت رسیدم. جابهجا کردن شیفت کاری یکی از سختیهای کار من بود. فکرش را بکنید بعد از یک شیفت طولانی مجبور بودم صبح مستقیم به مسابقه بروم و تیراندازی کنم. ضمن اینکه فاصله زیاد سالنهای تیراندازی با یکدیگر بر مشکلاتمان اضافه میکرد؛ چراکه من در چند ماده تپانچه فعال هستم. یکسری از تمرینات در ورزشگاه آزادی بود، بخشی در میدان نوبنیاد و بخشی دیگر هم در میدان کلاهدوز. تصور کنید با ترافیک تهران چطور باید این مسیرها را طی کرد. مخصوصاً من که از بیمارستان به محل تمرین میرفتم یا بالعکس.
تداخل بین کار و تمرینات تیم ملی را چطور مدیریت میکردید؟ همکارانتان در بیمارستان و مسئولان تیم با شما همکاری میکردند؟
بیش از دو سال است به عضویت تیم ملی درآمدهام. اوایل مشکلاتم زیاد بود، اما به مرور زمان این مسئله جا افتاد و همکاری دوستان بیشتر شد و توانستم همزمان به کار و ورزشم برسم.
هدف بعدیتان پس از گرفتن سهمیه توکیو چیست؟
باید تمرینات را به صورت فشرده پیگیری کنم. تلاش میکنم از لحاظ کاری شرایط را جوری پیش ببرم که تمرینات را منظمتر و فشردهتر برای حضور در بازیهای المپیک ادامه دهم. تا قبل از گرفتن سهمیه که با من همکاری میشد و بعد از گرفتن سهمیه باز هم همکاریها بیشتر شده است. در تلاشم که با رایزنی شرایطی را فراهم کنم که در چند ماه باقی مانده تا المپیک تمام تمرکز و وقتم را صرف تیم ملی و تمریناتم کنم.
ارزیابیتان از اوضاع تیراندازی ایران چیست؟ مشکل فشنگ، مهمات و سلاحهای فرسوده گله همیشگی ملیپوشان بوده است.
در رشته ۱۰ تپانچه بادی ما کاری به فشنگ نداریم و فشنگ در رشته تفنگ کاربرد دارد. ولی در مجموع تشکل تیراندازی ایران، مشکلاتی ازجمله سلاح و فشنگ وجود دارد. ضمن اینکه بحث تحریمها نیز روی کارمان تأثیر گذاشته و بچهها نمیتوانند اسلحه خریداری کنند و به ایران بیاورند. البته برای رفع این مشکلات ملیپوشان تمریناتشان را با فشنگهای سادهتر و ساخت داخل و حتی تمرینات خشک ادامه میدهند. منتها تیراندازان برای رسیدن به بهترین نتیجه به تمرین با استفاده از فشنگهای مرغوب نیاز دارند تا بهخوبی تمرین کنند و آمادگیشان را محک بزنند. در رشته تپانچه ما بحثمان سر داشتن ساچمه بود که خوشبختانه برطرف شد. زمانی هم که ساچمه نداشتیم شخصاً با ساچمه ایرانی تمرین میکردم و شکایتی نداشتیم.
با این حساب این کمبودها تأثیرات منفی در عملکرد تیراندازان المپیکی دارد؟
قطعاً همینطور است، ولی با این حال مشکلاتی از جمله نبود فشنگ، سلاحهای تازه و اعمال تحریمها نباید مانع رشد انگیزشی ملیپوشان تیراندازی شود.
وزیر ورزش از ملیپوشان تیراندازی ایران در بازیهای المپیک انتظار کسب دو مدال را دارد. آیا این انتظار بحق است و تیراندازان المپین میتوانند آن را برآورده کنند؟
این اهدافی است که از سوی وزارت ورزش برای فدراسیون ترسیم شده و به این نتیجه رسیدهاند که انتظار دو سکوی المپیک را از ما دارند. در بسیاری از مسابقات بینالمللی ملیپوشان تیراندازی به فینال صعود میکنند و به جمع هشت نفر نهایی میرسند. از بین هشت نفر رسیدن به جمع سه نفر برتر کار آسانی نیست، اما دور از دسترس نیز نیست. با اندکی مدیریت میتوان این کار را کرد. در تیراندازی رقبای اصلی ما در قاره آسیا هستند و کسی که در آسیا حرف برای گفتن داشته باشد قطعاً در جهان هم حرف دارد. در همین قهرمانی آسیا در قطر، نفرات اول و دوم از کره شمالی و هند بودند. از جمله کسانی که من پشت سرگذاشتم دو نفر مدال المپیک داشتند. اگر تمرینات منظم باشد میتوانیم مدال بگیریم و حتی به طلای المپیک فکر کنیم.
چه کمبودهایی باید برطرف شود تا این موفقیت بزرگ تحقق یابد؟
نیازهای ما هم مادی است و هم معنوی. در بحث روحی روانی و معنوی، فدراسیون، خانواده و همه کسانی که به ملیپوشان نزدیک هستند باید آرامش لازم را برایمان فراهم کنند، توقعات را بیش از حد بالا نبرند و تشویقهای انگیزشی مناسب برای تیراندازان ایجاد کنند. منتها ورزشکار نباید درگیر کسب نتیجه و نمره باشد. در بحث مادی هم باید ورزشکاران را پوشش دهند. ملیپوشی که مثل من شاغل است باید حمایت شود. از طرفی موضوع تجهیزات نیز باید مورد توجه قرار بگیرد. در حال حاضر سلاح من محصول سال ۲۰۰۶ است و در قهرمانی آسیا کپسول اسلحهام را اگر داور مسابقه میدید چه بسا اجازه تیراندازی به من نمیداد!
پس فرسوده بودن سلاح میتواند باعث حذف ملیپوشانمان شود؟
بله؛ کپسولهای تپانچههای ما استاندارد، اما قدیمی هستند و، چون تاریخ مصرفشان گذشته استفاده از آنها خطرناک است. در قطر داور کپسول اسلحهام را دید و از من پرسید که مشکلی نداری. من هم گفتم نه. اگر تاریخش را میدید شاید اجازه تیراندازی به من نمیداد.
در المپیک قرار است با همین اسلحهها تیراندازی کنید؟
معلوم نیست. قولهایی به ما دادهاند و گفته میشود دنبال اسپانسر هستند. من با سلاح شخصی تیر میزنم و فدراسیون هم در جریان کهنه بودن سلاحم قرار دارد. در تیراندازی سلاحها یا برای خود فرد است یا سالها تحویل یک فرد داده میشود. دو سال پیش یک سلاح دست دوم خریدم و تا الان هم با همان تیراندازی میکنم. قطعاً تجهیزات باید از سوی فدراسیون برای ملیپوشان تهیه شود. اگر قولهایی که داده شده عملی شود انشاءالله در توکیو ۲۰۲۰ با سلاح جدید تیراندازی میکنم. در غیر این صورت با همین سلاح فعلیام میتوانم ادامه دهم. فقط باید کپسولش تعویض شود. البته اسلحه قدیمی لرزشش بیشتر است، ساچمه را از مرکز دور میکند و کار را سخت میکند. برای خرید یک تپانچه معمولی حداقل بین ۲۵ تا ۳۵ میلیون تومان باید هزینه شود.
انتظار شما از مسئولان در زمان باقی مانده تا بازیهای المپیک چیست؟
بیشتر از پاداش وعده و وعید شنیدهایم. فعلاً نه خبری از پرداخت حقوق است و نه پاداش. فقط گفتهاند جدولبندیهای لازم برای این مسئله انجام شده. تیراندازی رشته مظلومی است و حتی در رسانه ملی و اخبار نیز جایگاهی ندارد. اخبار همه لیگهای بسکتبال، والیبال و فوتبال به صورت مستمر اعلام میشود ولی خبرهای لیگ تیراندازی خیلی جسته و گریخته پخش میشود. جا دارد رسانهها برای پوشش خبری تیراندازی تلاش بیشتری کنند. اسپانسرها میتوانند از پتانسیل این رشته استفاده کنند. چرا رشتهای که در احادیث بسیار بر آن تأکید شده در سایه قرار بگیرد؟ از طرفی تیراندازان المپیکی به نگاه ویژه نیاز دارند.