سرویس فرهنگوهنر جوان آنلاین: در سینمای ایران که بیش از دو دهه است کودکان فراموش شدهاند اینکه فیلمی برای رده سنی نوجوانان ساخته شود، انتظار بیهودهای است چراکه اساساً این رده سنی در سینمای ایران جایی ندارد و عملاً به رسمیت شناخته نمیشود، اما در همین شرایط نه چندان مطلوب، اکران فیلم «منطقه پرواز ممنوع» نقطه امید محسوب میشود.
با اینکه وضعیت این روزهای سینماهای کشور به دلیل اتفاقات این روزها زیاد مساعد نیست و مردم بیش از پیش ترجیح میدهند به سینما نروند، اما حضور فیلم منطقه پرواز ممنوع در میان لیست اکران سینماها بهانه خوبی است تا درباره سینمای نوجوانانه و اهمیت آن یک بررسی کوتاه داشته باشیم.
منطقه پرواز ممنوع عنوان فیلمی سینمایی است که مخاطب هدف خود را شر نوجوان قرار داده است. قشری که در سینمای امریکا اصلیترین مخاطب هدف محسوب میشود در سینمای ایران عملاً نادیده گرفته شده است، اما هر از گاهی از گوشه و کنار اتفاقات کوچکی درباره این رده سنی رقم میخورد که البته ربطی به جریان اصلی سینمای ایران هم ندارد.
دوران نوجوانی یکی از مهمترین دورههای زندگی انسان محسوب میشود و در کشورهای پیشرفته روی این رده سنی حساب ویژهای باز میکنند و بخش عمدهای از برنامهها و سیاستگذاریها روی این رده سنی متمرکز است؛ دورهای که با شور و حرارت خاصی توأم است و با خیال و ماجراجویی رابطهای تنگاتنگ دارد.
فیلمی که سکولار نیست
«منطقه پرواز ممنوع» در ژانر ماجراجویی، داستان سه نوجوان پسر را روایت میکند که میخواهند برای یک مسابقه علمی، پهپاد درست کنند، اما در گیرودار ساخت این پهپاد پای یک یوزپلنگ و مسائل محیط زیستی هم به داستان باز میشود.
«این فیلم در سی و دومین جشنواره بینالمللی فیلمهای کودک و نوجوان اصفهان جایزه پرمخاطبترین فیلم و همچنین پروانه زرین بهترین بازیگری را برنده شد تا یک بار دیگر نشان بدهد، ژانر کودک و نوجوان اگر جدی گرفته شود حتماً موفق خواهد بود. در سالهای اخیر در بعضی آثار سینمایی تلاش شده علاوه بر قصه و داستان مجزا، برخی ارزشهای دینی یا اجتماعی هم در خلال فیلم مطرح شود که منطقه پرواز ممنوع جزو این آثار است و باید دید که چقدر میتواند در این باره مخاطب را با خود درگیر کند و تاثیرگذار باشد.
یک دکترای روانشناسی تربیتی و پژوهشگر تعلیم و تربیت، درباره این فیلم به فارس میگوید: «نمایش روابط خانوادگی نوجوانان در «منطقه پرواز ممنوع» کارآمد است. مادر در این فیلم از نقش مظلوم احساساتی فاقد کنش بیرون آمده و در بخشی از فیلم اثربخش وارد میشود.
این فیلم بر روابط بالغانه پدر- پسر در سن نوجوانی که یکی از نکات حیاتی این مرحله است تأکید میکند و تب و تاب یک خانواده دارای رزمنده و مدافع را به خوبی نشان میدهد. فیلم سینمایی «منطقه پرواز ممنوع» داستان ماجراجویانه و پرکششی برای مخاطب نوجوان است که به طور کلی به هدف خود برای امیدبخشی، ایجاد حس توانایی، اتکا به خود و تبیین مسئله جاسوسی بسیار نزدیک است.
نکته جالب اینکه در خلال داستان فیلم، تعداد زیادی از مسائل روز جمهوری اسلامی مثل محیط زیست، دفاع و امنیت، توسعه علم، برادری با پناهندگان، اتکای به ظرفیت داخلی و ... به خوبی تلفیق شده و یک داستان یکپارچه و بدون وقفه را ساخته است. نقطه قوت دیگر و مهم فیلم، ساخت آن برای مخاطب در یک مرحله سنی (نوجوان) است که تعداد فیلمهای فاخر و ارزشمند داخلی ساخته شده برای او انگشتشمار به حساب میآید.
تأکید روی صمیمیت و وفاداری
این کارشناس درباره سه شخصیت نوجوان فیلم و اینکه تا چه اندازه به نوجوانهای واقعی که دور و بر خودمان میبینیم نزدیک هستند، عنوان میکند: ویژگی این سه نوجوان مخصوصاً شخصیت اصلی یعنی محمدمهدی با برخی ویژگیهای روانشناختی دوره نوجوانی شامل استقلال طلبی، خطر پذیری (نیندیشیدن به عواقب)، عملکرد تکانشی، نقادی، هیجانپذیری و ماجراجویی انطباق دارد.
همینطور تأکید بر روابط دوستی دوره نوجوانی که بر صمیمیت و وفاداری استوار است و حتی گاهی از روابط خانوادگی سبقت میگیرد، درست است. نمایش روابط خانوادگی نوجوان هم در «منطقه پرواز ممنوع» کارآمد است. همچنین به درستی نقش مربی/معلم را در جهتدهی انرژی و افکار و هویت نوجوان برجسته میکند.
این فیلم استفاده از ابزار امروزی مثل گوشی همراه، هواپیمای کنترلی و ... در دست نوجوانان را که این بار به شکل کاربردی و هدفمند مورد استفاده قرار میگیرند نیز دارد که نشان میدهد سازنده نخواسته از مقتضیات دنیای امروز فاصله بگیرد یا نوجوان را در حالتی غیرواقعی بینیاز و بیتوجه نسبت به این دسته از موارد نشان بدهد.
وی درباره اینکه آیا ویژگی خاصی درباره رده سنی نوجوان وجود دارد که در این فیلم از آن غفلت شده باشد، اینگونه توضیح میدهد: «به نظر میرسد در بخش پرداخت شخصیت، از یک ویژگی اساسی در این دوره سنی یعنی مرحله اکتشاف هویت غفلت شده است. سه نوجوان فیلم بدون لغزش و پرسش، از چارچوب هویتی و الگوی تصمیمگیری خود آگاه هستند.
تنها مرتبهای که شخصیت اول فیلم احساس لغزش میشود، زمانی است که نه از روی سردرگمی هویتی بلکه به خاطر یک دلیل عاطفی (دلتنگی برای پدر و بیخبری از او) این احساس در او پدید میآید.
احتمالاً نوجوان مخاطب که خود در روزهای جستوجوی هویت است، با صورت واقعی نوجوانی که قدری از این درگیریها و، اما و اگرها با خود را به همراه دارد و به مقدار اندکی تصمیمهایی فراتر از چارچوب باورها و تصمیمات خانواده دارد، ارتباط بهتری برقرار میکند و آن را واقعیتر میپندارد، البته شیطنتها و کارهای پنهانی این سه شخصیت بخشی از این مسئله را برای درک مخاطب نوجوان از فاصله با نسل قبل و سرکشی را تا حدی ارضا میکند. اگر ما مخاطب این فیلم را نوجوانان پسر دوره اول- و نه دوم- در نظر بگیریم این اشکال قابل اغماض است.»
گرایش به سمت ساخت آثاری برای نوجوانان در سینمای آفتزده ایران به خودی خود رویکردی راهبردی و امیدوارکننده محسوب میشود، اما در این میان آنچه اهمیت دارد این است که طی دو دهه مدیریت ضعیف و انحرافی در سینما خانوادهها به طور کلی از اینکه آثاری مناسب سن نوجوانان در سینماها نمایش داده شود ناامید شدهاند و عادت به این ندارند تا برای تماشای فیلمی نوجوانانه دست نوجوان خود را گرفته و به سینما ببرند.
این غفلت به طور کلی روی عادتهای فرهنگی مردم ایران تاثیرگذار بوده و یک عزم جدی و هدفمند و البته کارشناسانه از سوی مدیریت کلان سینما لازم است تا طی مراحل زمانی مختلف خانوادهها با سینما آشتی کرده و قبول کنند که فیلمهای مناسب سن کودک و نوجوان هم تولید و اکران میشود.