سرویس دانشگاه جوان آنلاین: برکسی پوشیده نیست که سمتهای مدیریتی هر اندازه مزیت هم داشته باشند باز هم مسئولیتها و دشواریهای این گونه پستها را کفایت نمیکنند، اما هستند مدیرانی که بیش از مسئولیت به مزیت میاندیشند و بیش از حل مشکلات به جمع مادیات. روی سخن من بیشتر با خود من است که آیا اگر سمتی را عهدهدار میشدم مشکلات را میدیدم یا پاداشها را؟ بار از دوش خلقالله برمیداشتم یا باری میشدم بر دوششان.
به عنوان یک دانشجو مشکلات دانشجویان را به خوبی میبینم و لمس میکنم، اما آیا اگر سمتی میداشتم باز هم برایم اهمیتی داشت که دانشجویی که درگیر درس و بعضاً اضافه بر آن درگیر امرار معاش برای خانواده نیازمندش است تغذیه سالم و کافی دریافت میکند یا نه؟ یا با دریافت این سطح از آموزش تا چه اندازه آینده خود را روشن میبیند؟
اگر من رئیس بودم نمیدانم خدمت میکردم یا به خدمت میگرفتم. ما همواره درگیر تغییر موقعیتها و نقشهایمان در زندگی هستیم و خدا میداند مایی که ریشه همه مشکلاتمان را در بیمسئولیتی پشت میزنشینها میدانیم اگر خود جای آنان بودیم چگونه رفتار میکردیم.
نمیخواهم درازگویی کنم زیرا هنوز سمتی ندارم تا به خودم اجازه بدهم ساعتها سخنرانی کنم و کل مستمعان را مستفیض کنم! از مشکلات متعدد صنفی و فرهنگی و آموزشی هم نمیخواهم بگویم که اصلاً موضوع مرتبط با یادداشت من نیستند و در حوزه مسئولیت قشر دیگری از دانشجویان هستند.
میخواهم تنها این جمله را پی بگیرم که اگر من رئیس دانشگاه بودم بیشتر از همنشینی با همصنفان و همرتبهها بیشتر پای حرف دل دانشجویانم مینشستم، چون دانشگاه بیشتر از تمام سمتداران متعلق به دانشجویان است، دانشجویانی که سالها برای رسیدن به این جایگاه زحمت کشیدهاند و حتی بارها تجربه شده که مدت ماندگاری بعضی رؤسا حتی نصف مدت تحصیل دانشجویان هم نیست، پس مالک حقیقی دانشگاهها دانشجویانند و اگر گزارش عملکردی هم وجود دارد، مخاطبان اصلی آن دانشجویان هستند.
با این حال چیزی که در عمل مشاهده میشود اندک جلسات کوتاه مدتی است که رؤسای محترم دانشگاهی برای خالی نبودن عریضه گاهی برگزار میکنند و هر قدر دانشجو مهارت بیشتری در تندگویی داشته باشد، فیض بیشتری نصیبش شده و حداقل کمی از عرایضش را به گوش خادمان مردم رسانده است.
البته ناگفته نماند که محصول نهایی این جلسات هم بستگی به حافظه معاونین رؤسا داشته و اگر حافظهشان مطالب ایراد شده در جلسات گفتگو با دانشجویان را یاری کند، مشکلی از طومار مشکلات دانشجویان ممکن است حل شود یا پشت گوش انداخته شود!
در نهایت بعد از بیان این اندازه شعار بیسر و ته! امیدوارم رؤسای محترم ما واقف باشند که چه اندازه در برابر رشد علمی، فرهنگی و اجتماعی دانشجویان مسئول هستند و تأکید میکنم که من اگر رئیس دانشگاه بودم هیچ گاه فراموش نمیکردم که من بیش از هر چیزی یک امانت دارم، هم امانتدار و مسئول رشد و ترقی دانشجویانم و هم امانتدار چند صباح ریاست و پشت میزنشینی.
ما بیشتر مواقع فراموش میکنیم که برای درک دیگران و مشکلاتشان باید به قول معروف با کفشهای آنها راه برویم و البته که تمام رؤسای ما روزی این کفشها را پوشیدهاند و فقط کافی است آن ایام را برای خود یادآوری کنند و فراز و نشیبهای دوران دانشجویی را به خاطر آورند. گاهی لازم است و واقعاً هم لازم است که کسی تلنگر کوچکی به ما بزند تا به خودمان بیاییم. در این یادداشت سعی کردم همان تلنگر کارساز را بیاورم، حال یا نتیجه خواهد داد یا نه!
* دانشجوی پرستاری دانشگاه علوم پزشکی اردبیل و مدیر مسئول نشریه دانشجویی