سرویس فرهنگ و هنر جوان آنلاین: در حالی که امریکاییها هنرهای تصویری را مهمترین ابزار بسط تفکرات ایدئولوژیک خود قرار دادهاند و با تولید انیمیشنهای متنوع و متکثر به عنوان مهمترین ابزار جذب مخاطب خردسال در سرتاسر جهان یکهتاز هستند، مسئولان عرصه فرهنگ و هنر در ایران راهبردی برای تقویت این هنر صنعت رسانه ندارند. نگاه غیرمسئولانه مدیران این حوزه در حالی است که انیمیشنسازان ایرانی ضمن تولید آثار قوی که توانایی رقابت با تولیدات مشابه ابرکمپانیهای هالیوودی را دارند بارها ثابت کردهاند که اگر مدیریت یکپارچه و بادرایتی آنها را تحت پوشش قرار دهد، توان تولید آثار رقابتطلب در تراز جهانی را دارند. شاهد مثال این مدعا انیمیشنهایی، چون شاهزاده روم یا نبرد خلیج فارس است که بعد از کسب موفقیتهای متوالی و کیفیت بالای آن موجب بهت متخصصان این حوزه و برخی ابررسانههای غربی شد. «جوان» برای بررسی دلایل تعلل و عدم ریسکپذیری مسئولان در ورود پرقدرت و هدفمند به حوزه تولید انیمیشن و دیگر دلایل مرتبط با افول تولیدات قابل دفاع در این حوزه با حمیدرضا جلالی کارشناس حوزه پویانمایی و بازیهای ویدئویی به گفتگو نشسته است.
تحلیل شما به عنوان کارشناس حوزه انیمیشن از اوضاع کنونی این هنر که باید جنبه صنعت و رسانه هم داشته باشد، چیست؟
موسیقی، فیلم و پویانمایی و هنرهای تجسمی و ادبیات شاخههای هنر هستند، اما موضوع اصلی و مهم بحث هنر تراز انقلاب اسلامی است. بحثی که بنده دارم ناظر بر وضعیت امروز هنر پویانمایی و همچنین وظایف و مسئولیت دستگاهها و بخشهای مختلف دولتی و حاکمیتی در این گستره است. موضوعی که سالهاست در حوزه هنر مطرح است بحث هنر تراز انقلاب اسلامی است. یعنی تولید و خلق یک اثر بر اساس اندیشه متعالی انقلاب. امروزه در سیر تحول تاریخ، مناسبات فرهنگی و گذار تمدنی که در طول زمان اتفاق افتاده، طبیعی است اقسام مختلف و متنوعی از هنر قائل باشیم. ما معتقدیم هنر در ذات و اصل خود ناپاکی ندارد و مقدس است. منتها امروزه تفکرات و نحلههای هنری متفاوتی وجود دارند که خطهای فکری و جریانات خاصی را پیگیری میکنند لذا بر همین اساس تقسیمبندیهایی هم صورت میگیرد. در حوزه هنر پویانمایی قائل به این هستیم که ما یک گونه مجزا تحت عنوان هنر پویانمایی انقلاب اسلامی داریم.
شما به هنر پویانمایی انقلاب اسلامی اشاره کردید، آیا این صرفاً یک اصطلاح است یا نه حد و حدودی هم میتوان برایش تعریف کرد؟
صرف نسبت دادن چنین اصطلاحی به برخی آثار پویانمایی و الصاق لفظ انقلاب اسلامی موجب انقلابی شدن هیچ اثری نمیشود و آنچه در این حیطه قابل استناد است محتوای آن اثر است. در این خصوص تحقیق و پژوهشهایی انجام دادهایم و سند تحول بنیادین آن با بهره گرفتن نظر اهل فن و کارشناسان مختلف و تمامی کسانی که در این حوزه حرفی برای گفتن دارند به نگارش درآمده است. نکته مهمیکه باید مورد توجه قرار بگیرد این است که ما بین هنر پویانمایی انقلاب اسلامی و خود پویانمایی تفاوت خاصی قائل هستیم، تعریفی که ما از آن داریم این است که هنر پویانمایی انقلاب اسلامی هنری است که در راستای آرمانهای انقلاب و مفاهیم متعالی اسلام حرکت میکند. با این تعریف ممکن است سؤالی در ذهن مخاطبان ایجاد شود که آثاری با صرف پرداختن به مباحث مذهبی و دینی یا کاراکترهایی با ظاهر مذهبی ملاک نظر باشد که نگاهی ناقص است. چه اینکه ضمن حضور مؤلفههای دینی و مذهبی و تبیین و تکریم برخی شعائر و مناسک دینی و الهی در پویانمایی لزوماً آن را به پویانمایی (انیمیشن) انقلابی تبدیل نمیکند. ملاک اصلی و مورد نظر (در انیمیشن انقلاب اسلامی)، مفاهیم گسترده جهانشمول و کلی است. در این راستا ارزشها و شاخصهایی را برای آن تعریف کردهایم که دربرگیرنده ارزشهای توحیدی و انسانی است. بنابراین دایره هنر تراز انقلاب اسلامی گستره بسیار وسیعی را دربر میگیرد و شامل همه هنرهایی که چنین ارزشهایی در آنها وجود دارد، میشود. نکته دیگر پیروی و تأثیرپذیری این هنر از آموزههای ظاهری و باطنی اسلام است. در مورد ابعاد باطنی همان ارزشهای توحیدی و انسانی است، اما در ابعاد ظاهری مباحثی مانند پوشش اسلامی، موازین شرعی طراحی کاراکترها و جانمایی نشانگان و علائم تصویری ایرانی اسلامی است که باید در این آثار به کار گرفته شود. در هنر غربی نشانههای تصویری مختلفی وجود دارد که به نحلههای خاصی تعلق دارند از جمله نماد تکچشم که یکی از نشانههای شناخته شده تفکرات ماسونی است و در اغلب آثار پویانمایی و بازیهای کامپیوتری قابل مشاهده است. هر کدام از این نشانههای خاص یک تفکر یا جریان فکری خاص را نمایندگی میکنند و طبیعی است که در آثار هنری انقلاب اسلامی هم باید از نشانههای خاص تفکر اصیل انقلابی بهره ببریم. از جمله این موارد میتوان به نشانگان شمسه یا اسلیمی اشاره کرد که از نابترین علائم بصری هنری اسلامی به شمار میرود. در بحث پویانمایی میتوان از موسیقی سنتی و المانهای موسیقی حلال که در چارچوب شرع قرار میگیرند استفاده کرد. آنچه مهم است اینکه پویانمایی انقلاب اسلامی امروزه از رویشها و برکات خود انقلاب اسلامی است چراکه ما معتقدیم انقلاب ما پیش از هر چیز یک انقلاب فرهنگی است.
آیا میتوانیم ادعا کنیم که جریان تولید انیمیشن در کشورمان وجود دارد؟
امروز و پس از گذشت ۴۰ سال از وقوع انقلاب اسلامی جریان انیمیشن وجود دارد و جوانان خوشذوق و فعالی در این حوزه مشغول هنرآفرینی و ساخت آثاری هستند که اهداف انقلاب را در آنها ترویج کرده و به همگان معرفی میکنند، اما متأسفانه تعداد افراد فعال در این عرصه بسیار کم است و سهم مساعدت به تولیدات این افراد از محلهای قانونی در دولت کنونی نازل و حتی صفر بوده است. حالا ممکن است برخی دستگاهها با ارائه آمار مدعی شوند که در این مورد فلان رقم هزینه کردهاند، اما در عرصه عمل نمیبینیم که یک انیمیشن انقلابی تولید شده باشد و یک ارگان دولتی بگوید مثلاً ۷۰ درصد هزینه تولید آن را پرداخت کرده است. به همین دلیل شاهد افول جریان انیمیشن انقلابی هستیم. فرآیند تولید پویانمایی امری هزینهبر بوده و در کنار این موارد نیازمند تسلط بر حوزه محتوایی و برخورداری از امکانات سختافزاری و نرمافزاری در کنار نیروی انسانی خوب از ملزومات مهم تولید پویانمایی است. همین موضوع باعث شده تولید پویانمایی بهصورت حرفهای به یک چالش تبدیل شود. کسانی که اهل ساخت و تولید پویانمایی هستند این موضوع را درک و تأیید میکنند، چون واقعاً کار سخت و مشکلی است. حال در میان همین جریان اندک فعال در حوزه پویانمایی کشور، جریانهای سازنده انقلابی در محدودیت مضاعفی به سر میبرند تا جایی که این روزها در منظرگاه کلی شاهد افول آنها هستیم. البته ما در این مسیر رویشهایی هم داشتهایم، اما با این وجود حجم تولیدات انقلابی زیاد نشده است.
برای افزایش تولیدات این حوزه چه پیشنهادی دارید؟
افزایش حجم تولیدات به لحاظ علمی نیازمند حمایت مستقیم و مؤثر است چراکه پویانمایی هنر صنعت رسانهای است که باید به صورت مستقیم از جانب بخشهای حاکمیتی و دارای مسئولیت حمایت شود. این حمایت در کشور ما اتفاق نمیافتد؛ تازه زمانی هم که یک کار انقلابی تولید میشود به صورت بیرحمانهای به اسم نقد مورد تاخت و تاز قرار میگیرد. آخرین باری که از فرهاد عظیما به عنوان تنها کسی که یک اثر راهبردی انیمیشن (سینمایی نبرد خلیج فارس ۲) ساخته اسمی برده شده و تقدیر شده کِی بوده؟ فرهاد عظیما با استفاده از ابزار انیمیشن و در بستر جنگ نرم اثری باکیفیت و عالی را ساخت که باعث شد نام جمهوری اسلامی در حوزه تولید انیمیشن حرفهای و راهبردی بر سر زبانها بیفتد. کسی اصلاًَ از احوال این فرد سراغی نمیگیرد!
در حال حاضر ما کمتر از انگشتهای یک دست سازنده انیمیشن انقلابی و با تراز اکران جهانی داریم که به همین تعداد اندک هم بهطور شایسته توجه نمیشود! حساب کاربری اینستاگرام آقای عظیما، چند بار در ماه گذشته بسته شد، اما این خبر در هیچ رسانهای منعکس نشد! اینها نمایندگان واقعی انیمیشن انقلاب هستند. هیچکس صرفاً با اتکا به شمایل انقلابی و ظاهرالصلاح بودن نمیتواند نماینده انیمیشن انقلابی باشد چه اینکه خروجی یک کار به خوبی تفکر و هدف غایی سازندهاش را بدون هیچ روتوش و سانسوری گواهی میدهد. سؤال اصلی این است سهم این تعداد انگشتشمار انیمیشنساز انقلابی در رسانه ملی و دیگر رسانههای رسمی مانند خبرگزاریها و روزنامههای ما چقدر است؟!
فکر میکنید اتخاذ چنین رویکردهای غلطی به چه اتفاقی منتج میشود؟
این موضوع نشان میدهد که این قشر انقلابی که عمده آنها در خارج از تهران و در شهرستانهای مختلف کشورمان مستقر هستند از امکانات و حمایتهای لازم برخوردار نیستند و وقتی چنین اتفاقی میافتد طبیعتاً حجم تولیدات انقلابی هم به پایینترین سطح ممکن میرسد. از طرفی در حوزه عمل، فضای مجازی که یکی از بهترین بسترهای توزیع و نمایش انیمیشن است به صورت کاملاً نابرابری در اختیار و سیطره آثار خارجی قرار دارد. آیا این آثار سالمسازی میشوند؟ شاید در حد سانسور تصاویر و موقعیتهای نامناسب اتفاق بیفتد، اما از نظر محتوایی و ارسال پیامهای تصویری نمیتوان تغییری در آنها ایجاد کرد. آیا از آثار انقلابی در حوزه وی. اُ. دیها (VOD) حمایت اختصاصی میشود و فضایی در اختیار آنها قرار میگیرد؟
آیا تبلیغ ویژهای برای آنها در نظر گرفته میشود؟
این مسائل وقتی در کنار همدیگر به عنوان هزینههای انجام شده قرار میگیرند در نهایت خروجیاش این میشود که جریان انقلابی از جیب خودش برای تولید محتوا خرج میکند. در عین حال تولیدکنندگان انقلابی از تکنیک سی. جی. آی که پیشرفتهترین تکنیک تولید تصویر است و در واقع لبه و مرز پیشرفت فناوری در حوزه سینما و انیمیشن محسوب میشود برای تولید استفاده میکنند. این جوانان در واقع پیشرانهای پویانمایی کشورمان هستند. در سینمای امریکا همواره آرمانخواهی و بلندپروازی در تولید انیمیشن باعث ایجاد پیشرفت و ترقی آنها شده و افراد پیشگام در این زمینه ستایش میشوند، اما این موضوع درباره انیمیشنسازان انقلابی ما متأسفانه به چشم نمیآید. علاوه بر این، دستگاههای مسئول در عرصه عمل و حمایت کمترین توجه را نسبت به این افراد دارند. در برخی محافل و رسانهها نیز برچسب تندرو به آنها میزنند.
علت نبود رغبت و تمایل دستگاههای مسئول در حوزه تولید و حمایت از انیمیشنسازان چیست؟
انیمیشن سینمایی «نبرد خلیج فارس ۲» تنها فیلمی است که در طول ۴۰ سال پس از انقلاب در بین رسانههایی که به هشت زبان زنده دنیا منتشر میشوند، بازتاب خبری داشته و در رسانههای تصویری مانند سی. ان. ان انگلیسی، اسپوتنیک روسیه، آسوشیتدپرس، رویترز، بی. بی. سی فارسی، سی. ان. ان عربی، تلویزیون دولتی چین، تلویزیون دولتی امریکا و دیگر خبرگزاریهای اروپایی در مورد آن گزارش خبری رفتهاند. این واکنشها تا جایی پیش میرود که برخی از این کشورها ضمن دانلود این اثر آن را با اعمال سانسور پخش میکنند. ما هیچ فیلم سینمایی در طول سالهای بعد از انقلاب تولید نکردهایم که تا این حد بتواند در مرکز توجهات قرار بگیرد تا جایی که مجری شبکه سی. ان. ان خطاب به ترامپ بگوید که مخاطب این انیمیشن تو هستی و برایت چالش حضور بدون ترس در خلیج فارس (مبتنی بر فرمایش رهبری که فرمودند دوران بزن دررو تمام شده) درست کرده است. یک کاری که حتی یک گلوله از آن شلیک هم نشده، اما حداکثر بازتاب رسانهای بینالمللی را در حوزه جنگ نرم داشته است، اما در مورد اینکه چرا اوضاع انیمیشن کشورمان امروزه در محاق قرار گرفته باید بگویم این مسئله چند دلیل دارد. دلیل اول آن این است که در کشور ما تفکرات فرهنگی که در هر دورهای حاکم میشود حالا چه حاکمیت یک دولت یا جریان سیاسی باشد و یا طول گذار از تفکرات مدیریتی را در نظر بگیریم، معمولاً غالب تفکرات گرتهبرداری شده از مدل تفکرات غربی است.
آیا از سوی مسئولان استدلالی هم مطرح میشود یا صرفاًَ عدم ریسکپذیری ورود به این حوزه ملاک عملشان است؟
امروز تفکر آقایان بر این اساس است که تولید انیمیشن باید با پیوست اقتصادی باشد. خیلی خب، همه میدانند که ساخت انیمیشن ذاتاًَ هزینهبر است و اگر امروزه میبینیم که آثار انیمیشن در غرب به یک درآمد هنگفت و سرشاری دست پیدا کرده قطعاًَ حاصل سالها سرمایهگذاری کلان حاکمیت و دولتهای آنها در این حوزه است و قطعاً رسیدن به چنین جایگاهی به یکباره و دفعتاً ایجاد نشده است. در واقع کمکهای مالی در کنار اقدامات حمایتی مثل وضع و رعایت قانون کپیرایت باعث شده اوضاع انیمیشن در کمپانیهای امریکایی به شکل مطلوب امروزی برسد. متأسفانه مدیر فرهنگی امروز تحت تأثیر روزگار فعلی این هنر صنعت رسانه در غرب و در مواجهه با کسی که میخواهد سراغ تولید انیمیشن برود با زدن برچسب عدم توجیه اقتصادی جلوی هر گونه حرکتی را در این رابطه میگیرد. این در حالی است که ما در ابتدای راه حوزه تولید انیمیشن هستیم، اما ابرکمپانیهای غربی دهها سال است این حرکت را آغاز کردهاند و ما نباید وضعیت امروز خودمان را با آنها مقایسه کنیم مگر اینکه تمام حمایتها و اقدامات پوششی مشابه آنها برای رسیدن به جایگاه امروزشان را به کار بسته باشیم تا بتوانیم با نگاهی مطالبهگر و طلبکارانه نسبت به انیمیشن حرف بزنیم.
به غیر از مباحث مالی دلیل دیگری هم میتوان برای این کمکاری و قصور تبیین کرد؟
متأسفانه یکی از علل رکود فعلی انیمیشن در کشور ما این است که مدیران ما از نظر تفکر و اندیشه وامدار تفکرات غربی هستند آنهم بدون در نظر گرفتن ملاحظات و عدم تطابقی که اقلیم فرهنگی ما با آنها دارد. دلیل دوم این است که گرایش انقلابی در میان مدیران ما مقداری کم شده و افول کرده است. در این حوزه شاهدیم اگر اثری مانند نبرد خلیج فارس ۲ ساخته میشود و آن را به مدیران فرهنگی عرضه میکنیم، بلافاصله میگویند که این کار مواجههای مستقیم دارد و مخاطب چنین رویکردی را نمیپذیرد! آیا در سیستم هالیوود هیچ کاری ساخته نمیشود که دارای اثر و پیام مستقیم باشد؟
آیا رویکرد هالیوود در تولید آثار انیمیشنی نیز مبتنی بر بازگشت سرمایه است؟
هالیوود نزدیک ۱۲۰ میلیون دلار برای تولید آثار انیمیشنی با محتوای ضدمقاومت هزینه میکند در حالی که رقم درآمد همین آثار نزدیک به ۴۰ میلیون دلار است، آیا این اتفاق در کشور ما هم میافتد؟ قطعاً پاسخ منفی است. این مطلب وقتی جالبتر میشود که سرمایهگذاران اصلی چنین آثاری در هالیوود یا سیآیاِی (CIA) است یا اِناِساِی (NSA) و پنتاگون. در واقع سرمایه تولید اغلب آثار انیمیشن در هالیوود توسط نهادهای جاسوسی، امنیتی و نظامی تأمین میشود و اولویت اصلی آنها تولید محتوا و خوراک فرهنگی و ذهنی برای کودکان و نوجوانان است که آیندهسازان و مدیران آینده کشورهایشان است و بازگشت سرمایه در میان اولویتهای اصلی آنها جای نمیگیرد چراکه معتقد به تولید محتوای هدفمند جهت تربیت سرباز از میان جوانان دیگر کشورها برای تقویت و حفظ منافع خودشان هستند، اما این تفکر در میان مدیران فرهنگی ما اساساً جایی ندارد و صرفاً به بحث بازگشت سرمایه اصرار دارند در حالی که اگر حمایت جدی و مؤثری از انیمیشنسازان کشورمان که اتفاقاً تواناییهای بالایی هم دارند، صورت بگیرد میتوانند به صورت همزمان بحث مقابله فعال با جنگ نرم دشمن را در کنار مقوله بازگشت سرمایه عملیاتی کنند.