در ادامه تحریمهای ظالمانه علیه جمهوری اسلامی ایران، وزارت خارجه امریکا خبر از تحریم بخش عمران و ساختوساز کشورمان به بهانه دسترسی سپاه پاسداران به این بخش داده است. این نوع تحریم، حاکی از شکست سیاست فشار و تحریم علیه ایران اسلامی و حرکت به سمت اقدامات نمایشی و تبلیغاتی برای جبران ناکامیهای پیاپی کاخ سفید محسوب میشود که با توجه به خودکفایی کشورمان در این زمینه هیچ تأثیری بر این بخش از اقتصاد ملی نخواهد داشت. در همین حال این تلاش، نشانگر این است که امریکاییها دستیابی به چند هدف را از اعمال آن متصور هستند: ۱-جلوگیری از رونق گرفتن بخش ساختوساز و عمران که میتواند نقش مهمی در افزایش اشتغال و درآمد مردم و ارتقای رضایتمندی و امید آنان داشته باشد.
۲- ایجاد مانع در روند کاهش قیمت مسکن که در ماههای اخیر به طور میانگین نرخ نزولی ۳۵ درصدی را تجربه کرده و از نگرانی مردم نسبت به تأمین مسکن کاسته شده است.
۳- ممانعت و کارشکنی در روند کارآمدی و حل مشکلات مردم و جلب اعتماد و سرمایه اجتماعی توسط حاکمیت که مقدمه ثبات و آرامش در کشور به حساب میآید.
۴- ایجاد دستانداز و مانع در مسیر پیشرفت و آبادانی کشور، که علاوه بر ایجاد اعتماد و امید در داخل به اعتبار بیرونی نظام و الهام بخشی به سایر ملتها برای طی مسیر استقلال و پیشرفت بدون باجدهی به قدرتهای استعمارگر کمک میکند؛ بنابراین سران کاخ سفید که فروپاشی یا تسلیم کشورمان را پس از تشدید تحریمهای ظالمانه انتظار میکشیدند، با مشاهده عبور ایران اسلامی از این مرحله سخت و سرنوشت ساز و تخلیه بدون نتیجه بار تحریمی، به بهانه دسترسی سپاه به بخش ساختوساز و عمران، تحریمهای ظالمانه خود را به این بخش مهم اقتصادی در کشور تسری دادهاند تا با ایجاد فضای روانی بر روند رونق در این بخش که با ورود دولت به تولید مسکن و اختصاص درآمدهای نفتی به پروژههای عمرانی میتواند به مثابه موتور محرکه در سایر بخشهای تولیدی کمک کند، فشار را بر مردم کشور حفظ کرده و اگر از سایر تحریمها نتیجه دلخواه نگرفتهاند، در این بخش اهداف ناجوانمردانه، ضد انسانی و ظالمانه خود را دنبال کنند. اما این بار و در این عرصه نیز ناکامی کاخ سفید قابل پیشبینی است. چراکه؛
۱-سالها است کشورمان در این عرصه به خودکفایی رسیده و حتی صادرات به خارج را نیز تأمین میکند.
۲- تمسک امریکاییها به این نوع تحریمها ولو به بهانه محدود ساختن سپاه در این عرصه هیچ توجیهی نزد افکار عمومی ایرانیان نداشته و تنها تنفر و تمسخر مردم کشورمان نسبت به سران کاخ سفید و بی اعتباری بیشتر آنان را موجب میشود.
۳- این اقدام امریکا، پس از زده شدن هواپیمای جاسوسی آنان، شکست جنگ نیابتی و سقوط داعش و نافرجام ماندن جنگ یمن و تحمل خسارتهای سنگین عربستان و امارات بهرغم حمایت و پشتیبانی مستقیم امریکا از آنان تنها نوعی اعتراف به عجز و ناتوانی با ادبیات وزارتخارجه امریکا به حساب میآید که بارها نشان داده فاقد دانش، مهارت و تجربه کافی است و نتیجهای جز خسارت و هزینه برای امریکا نخواهد داشت. همین ضعفها است که به حرکت امریکا در مارپیچ افول قدرت سرعت بیشتری میدهد.