سرویس حوادث جوان آنلاین: به گزارش جوان، اوایل آبانماه بود که مرد میانسالی سراسیمه به اداره پلیس رفت و از گمشدن ناگهانی دختر جوانش به نام نادیا شکایت کرد.
شاکی در توضیح ماجرا گفت: نادیا ۲۱سال سن دارد و مربی زبان انگلیسی است و در آموزشگاه معتبری به عنوان مربی تدریس میکند. دخترم علاوه بر تدریس در یکی از دانشگاههای تهران درس میخواند و امروز صبح ابتدا برای تدریس به آموزشگاه زبان رفت و بعد قرار بود به دانشگاه برود. چند ساعت قبل برای انجام کاری با او تماس گرفتم، اما نادیا تلفن همراهش را جواب نداد که فکر کردم سرکلاس است به همین خاطر ساعتی بعد دوباره با تلفن همراهش تماس گرفتم، اما باز هم جواب نداد و در حالی که نگرانش بودم تلفن همراهش خاموش شد. پس از این به آموزشگاه و دانشگاه محل تحصیلش رفتم، اما به گفته دوستانش نادیا به آموزشگاه و دانشگاه نرفته بود. من و مادرش به خانه بستگان و دوستان و حتی به بیمارستان هم سر زدیم و هیچ ردی از دخترمان نیافتیم تا اینکه تصمیم گرفتیم به اداره پلیس بیاییم و برای پیدا کردن دخترم درخواست کمک کنیم.
به خواستگار دخترم مشکوکم
پس از این شکایت پرونده به دستور بازپرس دادسرای امور جنایی تهران برای رسیدگی در اختیار تیمی از کارآگاهان مبارزه با آدمربایی پلیسآگاهی قرار گرفت. در حالی که مأموران تحقیقات را برای یافتن دختر گمشده آغاز کردهبودند، پدر نادیا دوباره به اداره پلیس رفت و گفت: دقایقی قبل دخترم با من تماس گرفت و گفت از سوی چند مرد ناشناس ربوده شده است. دخترم در حالی که گریه میکرد گفت که آدمربایان او را شکنجه میکنند و از من خواست به خواسته آدمربایان عمل کنم و او را نجات دهم. پس از این فرد ناشناسی گوشی را گرفت و گفت باید برای نجات دخترم یک میلیارد تومان به آنها بدهم وگرنه اتفاق بدی برای دخترم رخ میدهد. پدر نادیا در ادامه گفت: من به خواستگار دخترم که پسر جوانی به نام بهشاد است، مشکوک هستم و احتمال میدهم او دخترم را ربوده است، چون مدتی قبل او به خواستگاری نادیا آمد، اما من مخالفت کردم و امروز صدای مرد آدمربا خیلی شبیه صدای بهشاد بود و به همین سبب احتمال میدهم بهشاد به خاطر گرفتن انتقام، نادیا را ربوده است و از او شکایت دارم.
پیدا شدن دختر گمشده در خانه خواستگار
در چنین شرایطی مأموران بهشاد را به عنوان مظنون حادثه تحت تعقیب قرار دادند و در نهایت چند روز قبل پس از شناسایی خانه او، نادیا را در آنجا پیدا کردند. بررسیهای مأموران نشان داد نادیا و بهشاد این آدمربایی ساختگی را برای رسیدن به هم طراحی و اجرا کردهاند. بنابراین مأموران دو متهم را بازداشت و به اداره پلیس منتقل کردند.
بهشاد در بازجوییها با اعتراف به آدمربایی ساختگی گفت: من فوقلیسانس و ۳۵سال سن دارم و مدیر شرکت بزرگ تجاری هستم. از آنجایی که قصد داشتم در مقطع دکتری در دانشگاهی تحصیل کنم برای یادگیری و گرفتن مدرک زبان انگلیسی در آموزشگاه زبان انگلیسی که نادیا یکی از مدرسان آن است ثبت نام کردم. در مدتی که نادیا به عنوان مربی به من زبان یاد میداد به او علاقه پیدا کردم و کمکم این علاقه دو طرفه شد که بعد از مدتی تصمیم گرفتیم با هم ازدواج کنیم. بعد از آن بود که نادیا به صورت خصوصی به من درس میداد و به خانه ما رفت و آمد داشت و با خانواده من هم آشنا شد. وی ادامه داد: چند ماه قبل همراه خانوادهام به خواستگاری نادیا رفتم، اما پدر و مادر نادیا مخالفت کردند و گفتند تفاوت سنی ما زیاد است و صلاح نیست ما با هم ازدواج کنیم. از طرفی پدر نادیا مدعی بود که اختلاف طبقاتی هم داریم. بهر حال هر چقدر ما اصرار کردیم فایدهای نداشت و نتوانستیم رضایت خانواده دختر مورد علاقهام را بگیریم. پس از این ارتباط ما ادامه داشت تا اینکه دو نفری با هم آدمربایی ساختگی را طراحی کردیم. قرار بود نادیا چند روزی مهمان خانه ما باشد و در این چند روز من به عنوان آدمربا با پدر نادیا تماس بگیرم و برای آزادی او درخواست یکمیلیاردتومان پول کنم. از آنجایی که پدر نادیا توان پرداخت این مبلغ را نداشت قرار بود من به پدرش پیشنهاد بدهم که یک میلیارد را من پرداخت میکنم تا آدمربایان نادیا را آزاد کنند و با این صحنهسازی دل پدر نادیا را بدست آورم و رضایت او را برای ازدواج بگیرم. وی در پایان گفت: ما نقشه را مو به مو اجرا کردیم، اما خیلی زود دستمان پیش پلیس رو شد.
نادیا هم در تحقیقات پلیسی حرفهای پسر مورد علاقهاش را تأیید کرد. وی گفت: من و بهشاد عاشق هم بودیم و برای اینکه رضایت پدرم را برای ازدواج بگیریم این نقشه کودکانه را طراحی و اجرا کردیم.
تحقیقات از متهم به دستور قاضی پرونده ادامه دارد.