سرویس جامعه جوان آنلاین: زیر پوست جامعه چه میگذرد؟ نگاهی گذرا به بیرونیترین لایه اجتماعی در سطح شهر و کشور ما را با واقعیتهای تلخی مواجه میسازد. مردان و حتی زنانی که در گوشه و کنار خیابان در شهرهای بزرگی همچون پایتخت سر به گریبان فرو بردهاند و پایپشان را پر و خالی میکنند یا زرورق لوله میکنند و برای ساعتی درد نشئگیشان را با لذت خماری جایگزین میکنند، بیآنکه متوجه عبور رهگذران باشند یا حتی رخوت نشئگی نایی برای توجه به عبور عابران در کوچه و خیابان برایشان باقی گذاشته باشد.
فراتر از مشاهدات، اما آمارها هم از اوضاع مناسبی حکایت نمیکنند. آخرین آمار رسمی درباره اعتیاد نشان میدهد چیزی حدود ۳ میلیون معتاد داریم. واقعیتها را، اما باید در آمارهای غیررسمیتر جستوجو کرد، آنهایی که نشان میدهد اوضاع اعتیاد از این حرفها جدیتر است.
هر چند اعتیاد خودش زیربنا و بستری برای بسیاری از آسیبهای دیگر است، اما ماجرا به اعتیاد هم ختم نمیشود و آسیبهایی نظیر فقر و شکافهای طبقاتی نیز هر چند در دسته موضوعات اقتصادی طبقهبندی میشوند، اما نقشی مستقیم در ایجاد و تشدید آسیبهای اجتماعی دارند. پایین آمدن آمار ازدواج و بالا رفتن آمار طلاق و طلاق عاطفی بخش دیگری از آسیبهاست که این بار در خانواده ایرانی نفوذ کرده و این بنیادیترین واحد اجتماعی را با چالش و خطر اضمحلال مواجه ساخته است.
به بیان دیگر هر چند نمیتوان از برکات انقلابی که برای احیای ارزشها عملیاتی شد، گذشت و در بسیاری از موارد در گام نخست انقلاب در مسیر درست و صراط مستقیم حرکت کردهایم و برکات حرکت در این مسیر نیز در حوزههای فردی و اجتماعی نمود یافته است، اما در بخشهایی هم از صراط مستقیم و هدف و ارزشگذاریهایمان دور شدهایم و برونداد این دوری از ارزشها خود را به شکل و شمایل آسیبهای اجتماعی نشان داده است. دایره صدمات آسیبهای اجتماعی، اما فراتر از فرد است و میتواند جامعه را دچار آنومی و در نهایت فروپاشی کند. همین مسئله هم لزوم توجه به این آسیبها و مقابله و درمان آنها را پیش از آنکه منجر به بروز بحرانهای عمیق اجتماعی، فرهنگی و سیاسی شوند ضروری میکند.
آسیبهای اجتماعی همچون اعتیاد، طلاق، فقر و نابرابری میتواند بسان موریانهای ریشههای جامعه را از درون نابود و در گام دوم انقلاب چالشهایی جدی ایجاد کند، پس تا دیر نشده باید نبض جامعه را در دست گرفت تا بهتر دستمان بیاید زیر پوست شهر چه میگذرد.