کد خبر: 960844
تاریخ انتشار: ۱۴ تير ۱۳۹۸ - ۲۳:۱۴
اعضای یک شبکه سرقت که در پوشش مسافربری از مردم زورگیری می‌کردند، می‌گویند برای ایجاد وحشت میان طعمه‌هایشان بدنشان را خالکوبی کرده‌بودند.
سرویس جامعه جوان آنلاین: به گزارش خبرنگار ما، بررسی پرونده سارقان و زورگیران نشان می‌دهد این افراد برای اولین بار که وارد باند‌های زورگیری می‌شوند به طمع بدست آوردن پول زیاد برای خوشگذرانی و رفع نیاز‌هایی که قبل از آن حسرت آن را داشته‌اند، بوده‌است. هر چند این افراد ابتدا به آرزو‌های خود می‌رسند، اما خوشگذرانی‌های آن‌ها چند روزی بیشتر دوام نمی‌آورد و در نهایت به پشت میله‌های زندان منتقل می‌شوند. اوایل بهمن‌ماه سال قبل بود که شاکیان این باند زورگیری برای شکایت از زورگیران خشن به اداره پلیس رفتند.
یکی از شاکیان در توضیح ماجرا گفت: در میدان آزادی به مقصد شهریار سوار خودروی سمندی شدم که علاوه بر راننده دو مسافر دیگر هم در صندلی عقب نشسته بودند. راننده پس از طی مسافتی مسیرش را به بهانه ترافیک تغییر داد که به او اعتراض کردم و خواستم مرا پیاده کند. در این لحظه دو مردی که در صندلی عقب نشسته بودند باچاقو مرا تهدید به مرگ کردند که فهمیدم در دام زورگیران گرفتار شده‌ام. در نهایت راننده خودرو را در خیابان خلوتی نگه داشت و آن‌ها به زور تلفن همراه، تمام پول‌ها و کارت عابر بانک و گردنبند طلایم را از من گرفتند و پس از برداشت پول از کارتم مرا رها کردند.
پس از طرح این شکایت تیمی از مأموران پلیس‌آگاهی به دستور قاضی علی وسیله‌ایرد موسی، بازپرس شعبه پنجم دادسرای ناحیه‌۳۴ برای دستگیری متهمان وارد عمل شدند.
در حالی که بررسی‌های مأموران حکایت از این داشت زورگیران با خودروی سرقتی در پوشش مسافرکشی از شاکی زورگیری کرده‌اند، چندین شکایت مشابه دیگر هم به مأموران پلیس گزارش شد.
بدین ترتیب مأموران تحقیقات خود را برای شناسایی زورگیران خشن ادامه دادند تا اینکه به ردپای سارق سابقه داری به نام منصور معروف به آفت رسیدند. مأموران دریافتند آفت پس از آزادی از زندان با چند نفر از دوستان و بچه‌های محلشان باند شش‌نفره‌ای را که یکی از اعضای باند مادرش است تشکیل داده‌است و هر روز در تیم‌های سه نفره از شهروندان زورگیری می‌کنند. پس از این مأموران آفت و مادرش را بازداشت کردند. متهم در بازجویی‌ها چهار عضو دیگر باندش را به نام‌های حمید، فرید، شاهرخ و بهادر به مأموران معرفی کرد. سپس مأموران چهار عضو دیگر باند را یکی پس از دیگر شناسایی و بازداشت کردند.
صبح روز چهارشنبه آخرین عضو این باند به نام بهادر که به تازگی دستگیر شده بود به دادسرای ویژه سرقت منتقل کردند و مورد بازجویی قرار گرفت. وی پس از اقرار به جرمش به دستور قاضی علی وسیله ایرد موسی برای تحقیقات بیشتر در اختیار کارآگاهان پلیس‌آگاهی قرار گرفت.

گفتگو با متهم
بهادر که تمام بدنش خالکوبی بود ادعا کرد به دستور سردسته باند همه اعضا بدنشان را خالکوبی کردند تا طعمه‌هایشان با دیدن آن‌ها به وحشت بیفتند و در برابر آن‌ها مقاومت نکنند.
خودت را معرفی کن؟
بهادر هستم ۱۸ ساله.
سابقه داری؟
نه، برای اولین بار بود که دستگیر شدم.
قبل از زورگیری به چه کاری مشغول بودی؟
جوشکار بودم.
چرا وارد باند زورگیران شدی؟
منصور سردسته باند از دوستان و بچه محل ما بود. اوایل بهمن‌سال‌قبل بود که از زندان آزاد شده بود و به دیدن من آمد. منصور مرا وسوسه کرد و گفت اگر وارد باند او شوم سه‌روزه حقوق یک‌ماه کار در جوشکاری را در می‌آورم و من هم وسوسه شدم و قبول کردم و منصور این باند را پس از ۲۴‌ساعت آزادی از زندان تشکیل داد.
این خالکوبی‌ها نشانه باند شما است؟
منصور دستور داده بود شرط ورود به باند این است که اعضای باند باید بدنشان را خالکوبی کنند تا افرادی که از آن‌ها زورگیری می‌کنیم با دیدن این خالکوبی‌ها از ما بترسند و وحشت کنند و در مقابل ما مقاومت نکنند. به همین دلیل همه ما بدنمان را مخصوصاً بازوهایمان را خالکوبی کردیم.
درباره شیوه زورگیری توضیح بده؟
ما ابتدا به عنوان مسافر سوار خودرویی می‌شدیم و صاحب خودرو را خفت و خودرواش را سرقت می‌کردیم. بعد از سرقت در تیم‌های سه‌نفری یا چهار‌نفری با خودروی سرقتی در پوشش مسافرکشی شهروندان را سوار می‌کردیم و از آن‌ها زورگیری می‌کردیم. پس از چند روز خودروی سرقتی را رها می‌کردیم و خودروی دیگری برای زورگیری سرقت می‌کردیم.
فقط پول سرقت می‌کردید؟
نه، موبایل، طلا، کارت عابربانک و لوازم قیمتی، البته بیشتر پول و کارت عابربانک بود. معمولاً ابتدا تلفن همراه آن‌ها را می‌گرفتیم و پیامک‌ها را بررسی می‌کردیم که مشخص می‌شد چقدر در کارتش پول دارد و بعد تهدید می‌کردیم، اگر رمز کارت را در اختیار ما قرار ندهد عکس‌ها و فیلم‌های خانوادگی‌اش را در فضای مجازی منتشر می‌کنیم که از ترس بلافاصله رمز کارت عابرشان را به ما می‌دادند.
با پول‌های سرقتی چه کار می‌کردید؟
من خوشگذرانی می‌کردم. برای خودم لباس‌های مارکدار می‌خریدم و به مسافرت می‌رفتم.
چه حسی داشتی؟
من آرزو داشتم پول دار شوم. وقتی جیبم پر پول بود حس خوبی داشتم و احساس غرور می‌کردم و دیگر حسرت نداشتن چیزی‌های پیش پا افتاده مثل موبایل، لباس و خورد و خوراک را نداشتم.
به آرزوهایت رسیدی؟
ابتدا رسیدم، اما الان فهمیدم که پایان این شیرینی، تلخ است.
در این مدت چند فقره زورگیری کردید؟
من در ۶۰ فقره زورگیری حضور داشتم.
مادر سردسته باند چه نقشی داشت؟
او فقط طلا‌های سرقتی را می‌فروخت.
چطور دستگیری شدی؟
رفته بودم مشروب بخرم که مأموران مرا با چند بطری مشروب دستگیر کردند و بعد هم مشخص شد که عضو باند زورگیران هستم.
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار