سرويس بينالملل جوان آنلاين: پس از انجام انتخابات پارلمانی رژیم صهیونیستی در آوریل ۲۰۱۹ و با گذشت بیش از یک ماه از اعلام نتایج آن، بنیامین نتانیاهو رهبر حزب لیکود که توانسته بود با تصاحب ۳۶ کرسی از مجموع ۱۲۰ کرسی، به پیروزی دست یابد نتوانست در رایزنی با احزاب دیگر، دولت ائتلافی را تشکیل دهد. همین امر باعث شد که در جلسه اخیر کنست بیشتر نمایندگان به انحلال پارلمان و انتخابات مجدد رأی دهند که قرار است در تاریخ هفدهم سپتامبر یعنی بیش از چهار ماه دیگر برگزار شود. نتانیاهو که در سالهای اخیر به شدت به دنبال ائتلافسازی پیرامون اهداف رژیم صهیونیستی در حوزههای داخلی و خارجی بوده، اکنون نتوانسته است به هدف تشکیل دولت ائتلافی نائل شود که خود حاکی از وجود عوامل ثباتزدایی است که به بیثباتی جامعه صهیونیستی و نیز کابینههای این رژیم منجر شده است.
در این چارچوب، در وهله نخست باید به چگونگی صفبندی احزاب سیاسی در این رژیم اشاره کرد. جریانها و احزاب سیاسی صهیونیستی نه فقط در رابطه با تغییر و ارزشهای سیاسی، بلکه در ارتباط با مفهوم ایدئولوژی نیز شکل گرفتهاند. اختلافات ایدئولوژیک در این رژیم عمدتاً حول دو مسئله مناطق اشغالی و رابطه دین و دولت متمرکز است که با استمرار به عرصههایی از قبیل: فرهنگ، اقتصاد، آموزش و رفاه، موجب دائمیشدن این اختلافنظرها میشود. این موضوع در همین مرحله تأثیر مستقیمی بر ناکامی نتانیاهو داشت. احزاب «لیکود» و «اسرائیل خانه ما» که بیبی و لیبرمن وزیر امور خارجه سابق این رژیم رهبری آنها را بر عهده دارند، هر دو از طیف راستگرای سکولار این رژیم به شمار میروند و در بسیاری از نکات از جمله موضوعات سیاست خارجی، چون ایجاد محدودیت برای حماس و حزبالله لبنان و اتخاذ گزینه نظامی در موضوع هستهای ایران و موضوعات داخلی، چون پایتختی تمام بیتالمقدس برای رژیم صهیونیستی، پیشروی شهرکسازیهای این رژیم و انضمام بلندیهای جولان به مناطق اشغالی با یکدیگر اشتراک نظر دارند. با این وجود، لیبرمن که فقط پنج کرسی را در کنست تصاحب کرده بود و میتوانست با الحاق به حزب لیکود، نتانیاهو را به اکثریت مورد نیاز برای تشکیل دولت برساند به دلیل اختلاف نظر بر سر قانون سربازی اجباری برای یهودیان ارتدوکس یا همان طلاب یهودی تندرو حاضر به ائتلاف با وی نشد.
در وهله دوم میتوان از کثرت احزاب شرکتکننده در انتخابات و احزاب کوچک موجود در ساختار حزبی این رژیم نام برد که میتوانند هر یک تعدادی از کرسیهای کنست را به دست آورند. این موضوع که در سالهای گذشته از سوی تحلیلگران مزیت نظام انتخاباتی صهیونیستها در نظر گرفته میشد، در شرایط کنونی موجب بیثباتی نظام سیاسی آن شده است. در چند دهه ابتدایی موجودیت این رژیم تنها حزب کار یا کارگر با تفکرات چپ و سوسیالیستی و پس از آن احزاب کارگر و لیکود در ساختار حزبی این رژیم دیده میشدند و این تعداد اندک ثبات را در عرصههای مختلف جامعه صهیونیستی از جمله عرصه سیاسی حفظ میکرد. به تدریج با برآمدن احزاب و جریانهای دیگر به رغم اینکه واقعیتهای سیاسی اجماع نظر عمومی بین احزاب در مورد هویت و حیات ملی جامعه این رژیم را نشان میداد، اما همچنان اختلافات عمیقی در رابطه با موضوعات اقتصادی، اجتماعی، مذهبی، اخلاقی و سیاست خارجی بروز نموده است. نمونه این موضوع را میتوان در شرکت حدود ۴۲ حزب از جمله حزب راست جدید به رهبری آیلت شاکید و نفتالی بنت منشعب از حزب «خانه یهود»، حزب «آبی و سفید» به رهبری بنیگانتز که از به هم پیوستن و ائتلاف دو حزب «اقتدار اسرائیل» و حزب «آینده آنجاست» تشکیل شد، حزب «تیلیم» به رهبری موشه یعلون وزیر جنگ دولت نتانیاهو، حزب «گشر» به رهبری اورلی لوی و... در انتخابات اخیر کنست مشاهده نمود. علاوه بر این احزاب، باید از حزب «لیکود»، حزب «اسرائیل خانه ماست»، حزب مذهبی شاس به رهبری آریه درعی، ائتلاف عربی «حداش – تعال» به رهبری ایمن عوده و احمد طیبی و... نیز نام برد. طبیعتاً حضور تمامی این احزاب در انتخابات باعث کسب تعداد مختلفی از کرسیها از سوی آنها و شکستهشدن آرای احزاب قدرتمند میشود. نتیجه این امر ایجاد چالش تازه پس از انتخابات و تلاشها برای تشکیل دولتهای ائتلافی است که طی سالیان اخیر در این رژیم صورت پذیرفته و ثبات سیاسی آن را با تردید مواجه کرده است.
در طرف سوم میتوان به شکافهای متعدد موجود در خود جامعه صهیونیستی اشاره کرد. تقریباً ۷۴ درصد از جمعیت موجود رژیم صهیونیستی را یهودیان مهاجر تشکیل میدهند که با حدود ۲۰ درصد عرب و اقلیتهای مسیحی، مارونی، سامری، ارمنی، چرکس، دروزی و... در این رژیم حضور دارند. رژیم صهیونیستی در طبیعیترین حالت خود به دلیل وجهه تأسیسی و دستوری و نیز نقش جنگها و نزاعهای ارضی در ایجاد آن به همراه کنار هم قرار دادن ساختگی افراد از ملیتهای مختلف با بحران بیثباتی و شکافهای متعدد روبهروست. نکته مهم این است که شکافهای اجتماعی در این رژیم به شدت وابسته به منازعه صهیونیستی - فلسطینی بوده و از آن تأثیر پذیرفته است. بغرنجی مسئله زمانی بود که بخش زیادی از بومیان فلسطینی عرب مسلمان، پس از تأسیس رژیم صهیونیستی در سرزمینهای اشغالی مانده و بخشی از جمعیت آن را تشکیل دادند. همین شکافها یکی از مهمترین دلایل چندگانگی و تکثر در فضای سیاسی این رژیم است. شکاف مذهبیون و سکولارها یا نوگرایان و سنتیها از شکافهای جدی در جامعه صهیونیستی است که طبق آن، اقدام در راستای تغییر وضع موجود به نفع سکولارها و عدم تلاش برای تغییر به نفع جامعه سنتی مذهبی یهودیان ارتدوکس است.
شکاف دیگر، شکاف قومی فلسطینی – صهیونیستی است که با تقسیم جمعیت به دو قسمت صهیونیستی و فلسطینیها اعم از مسلمانان، مسیحیان و دروزیها، جدیترین مسئله برای امنیت رژیم صهیونیستی را ایجاد کرده است. همچنین باید به شکاف یهودیان غربتبار و شرقتبار نیز اشاره کرد که مهمترین نمود آن شکاف بین اشکنازیها یا همان یهودیان غربتبار و سفاردیها یا یهودیان مهاجر خاورمیانه و شمال آفریقاست. سفاردیها معتقدند از آنجا که نصف جمعیت یهودیان در رژیم صهیونیستی، عرب – یهودی هستند، لذا اسرائیل نباید دولت یهودی ایجاد کند. در مقابل نیز اشکنازیها خود را به دلیل مهاجرت اولیه به سرزمینهای اشغالی، دارای نقش اصلی در تأسیس این رژیم میدانند. بر این اساس، در چارچوب دلایلی از این دست شاهد بیثباتی در فضای سیاسی رژیم صهیونیستی هستیم. این بیثباتی در کنار نارضایتی جامعه و فساد پیرامون مقامات این رژیم از جمله خود نتانیاهو که تا قبل از انتخابات بسیار پررنگ بود، بیشترین تأثیر را بر آینده این رژیم به ویژه طرح موسوم به «معامله قرن» میگذارد که دولت کنونی امریکا و شخص دونالد ترامپ رئیسجمهور این کشور به شدت به دنبال تحقق آن است.