سرویس جامعه جوان آنلاین: به گزارش خبرنگار ما، معرفی شدن یک وکیل دادگستری به عنوان قاتل هر چند بعید به نظر میرسد، اما امکان بروز آن وجود دارد. نبود سازوکارهای لازم برای نظارت بر رفتار کسانی که حرفهشان آموزش مهارتهای لازم برای رها شدن شهروندان از مشکلات است سبب میشود جامعه با مخاطرات بیشتری مواجه شده و اعتماد عمومی را هم سلب کند.
در این پرونده که شامگاه ۱۳آبانسال۹۴ به جریان افتاد به مأموران پلیس تهران خبر رسید مردی ۶۰ساله به نام بهادر در خانهاش در محله آجودانیه به قتل رسیده است. در اولین بررسیها مشخص شد که بهادر با پارچهای که به دور گردنش پیچیده شده به کام مرگ رفته است. بررسی وضعیت خانه هم حکایت از این داشت که عامل یا عاملان حادثه به راحتی وارد شده و بعد از ارتکاب جنایت محل را ترک کردهاند. همچنین در بررسی وضعیت خانه مشخص بود که قبل از ارتکاب جنایت جشن تولد پسر نوجوان بهادر برگزار شده بود.
یکی از دوستان بهادر که پلیس را از ماجرا با خبر کرده بود در شرح ماجرا گفت: من خیلی از شبها برای سگ خانگی بهادر غذا میآوردم. امشب درحالی که میدانستم داخل خانه است زنگ را زدم، اما جواب نداد. نگران شدم که مبادا برایش اتفاق بدی رقم خورده باشد برای همین برادرش را از ماجرا با خبر کردم که او خودش را رساند و بعد از اینکه وارد خانه شدیم جسد را پیدا کرده و به پلیس خبر دادیم.
همزمان با انتقال جسد به پزشکی قانونی برادر بهادر جزئیات بیشتری از وضعیت زندگی مقتول در اختیار پلیس گذاشت. او گفت: برادرم از مدتی قبل با همسرش فریبا اختلاف داشت و سرانجام او را طلاق داد با این حال آنها بر سر سرپرستی بچهها که یک دختر و پسر بودند هنوز اختلاف داشتند.
از آنجا که احتمال میرفت فریبا در جریان قتل شوهر سابقش نقش داشتهباشد، وی مورد تحقیق قرار گرفت. زن ۳۸ساله در جریان تحقیقات به قتل اعتراف کرد و گفت: برای قتل شوهرش یکی از وکلای دادگستری را به عنوان آدمکش اجیر کرده و او مرتکب جنایت شده است. او گفت: پدرش سعید و دختر ۱۳سالهاش سپیده هم از ماجرا با خبر هستند و در اجرای نقشه به او کمک کردهاند. فریبا در شرح ماجرای قتل گفت:
من و شوهرم با هم اختلاف سنی زیادی داشتیم. با اینکه صاحب یکدختر و پسر بودیم اختلافهایمان همیشه برقرار بود تا اینکه شوهرم با فراهم کردن اسناد مدعی شد که من به او خیانت کردهام. او براساس همین اسناد من را طلاق داد و حاضر نشد سرپرستی بچهها را به من واگذار کند. من ماجرا را برای پدرم شرح دادم و از او درخواست کمک کردم. پدرم هم برای این کار با یکی ازدوستانش که نیما نام دارد و وکیل دادگستری است مشورت کرد. در کمال تعجب آقای وکیل پیشنهاد قتل شوهرم را مطرح کرد و گفت که خودش حاضر است در قبال دریافت ۳۰۰میلیون تومان پول مرتکب قتل شود. بعد از آن بود که پدرم پیشنهاد نیما را قبول کرد و ۱۰۰میلیون تومان هم به عنوان پیش پرداخت به او داد.
فریبا در توضیح شب قتل هم گفت: آن شب جشن تولد پسرم بود. مطابق نقشه دختر ۱۳سالهام از خانه بیرون آمد و در را برای ورود نیما باز گذاشت. بعد هم نیما و همدستش بیژن وارد خانه شده و شوهرم را به قتل رساندند. فریبا همچنین گفت: من سند خانه شوهرم را در اختیار نیما گذاشتم و او خانه را با جعل کردن اسناد به مبلغ ۲میلیارد تومان فروخت.
بعد از اعترافهای فریبا بود که نیما، بیژن، سعید و سپیده بازداشت شدند. آنها در اولین بازجوییها به همدستی در قتل اعتراف کردند. نیما ۳۳ساله گفت: وقتی سپیده در را برایمان باز گذاشت ما وارد شدیم. بهادر از دیدن ما تعجب کرده بود. ما هم در همان حال به او حمله کردیم. من دستمالی که به دور گردنش بود را فشار دادم و بیژن هم دهان و دماغش را نگه داشت تا اینکه خفه شد.
با کامل شدن تحقیقات بازپرس نیما و بیژن را به اتهام مشارکت در قتل، فریبا، سعید و سپیده به اتهام معاونت در قتل مجرم شناخته و پرونده برای رسیدگی به شعبه دوم دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد و متهمان روز گذشته مقابل هیئت قضات به ریاست قاضی زالی پای میز محاکمه ایستادند. ابتدای جلسه اولیایدم گفتند که خواستهشان قصاص است. سپیده، دختر مقتول که حالا ۱۷سال دارد، اما به قضات دادگاه گفت: از هیچ کدام از متهمان شکایت ندارد. او ادامه داد: باور کنید از این ماجرا اطلاع نداشتم و نمیدانستم مادرم نقشه قتل پدرم را کشیده است و به خاطر فشارهای روحی که بعد از حادثه به من وارد شد به دروغ ادعای همدستی کردم.
نیما، وکیل دادگستری هم اتهام مشارکت در قتل را انکار کرد و گفت: وقتی فریبا بازداشت شد بیدلیل مرا به عنوان قاتل شوهرش معرفی کرد. من بیگناهم و فقط اتهام جعل سند و فروش مال غیر را قبول دارم. فریبا سند خانه شوهرش را به من داد و من آن را برایش با سند جعلی فروختم. بیژن، همدست او و پدر فریبا هم در ادامه در جایگاه حاضر شده و اتهامهای خود را انکار کردند.
فریبا هم در دفاع از خود گفت که اتهامش را قبول ندارد. هیئت قضات بعد از شنیدن آخرین دفاع متهمان وارد شور شدند.