کد خبر: 952213
تاریخ انتشار: ۰۲ ارديبهشت ۱۳۹۸ - ۱۴:۲۴
سینمای ایران چگونه سراغ مساله اجتماعی آقازادگی رفته است؟
سینما حالا در شرایطی سراغ این مضمون می‌رود که خودش حداقل در عرصه سیاست جزء معروف‌ترین حوزه‌های مهم فعالیت اجتماعی ایران محسوب می‌شود که آلوده به فامیل‌بازی و رانت بوده است. طبیعتا این سوال پیش خواهد آمد که چنین سینمایی چطور می‌تواند فامیل‌بازی در سیاست را نقد کند؟
سرویس فرهنگ و هنر جوان آنلاین: «آقازاده هستن؟ ماشاءالله...» این جمله را حسین، مدیر آژانس هوایی کاکتوس، به حاج کاظم می‌گوید، وقتی که سلمان پشت نرده‌های محل گروگانگیری (شاهدیابی) آمده تا امانتی‌های مادرش را به پدرش بدهد و به او بگوید باور نمی‌کند که در اینجا و در چنین وضعی پدرش را می‌بیند و بعد با پدر مچ بیندازد و با اینکه پدر عمدا می‌بازد، او مغرورانه ببرد و... دهه ۷۰ را دهه عشق در سینمای ایران می‌دانند. در کنار آن، این دهه خاستگاه کسر قابل‌توجهی از بهترین فیلم‌های دفاع مقدس و البته ورود آرام مفاهیم جنگی به مسائل اجتماعی بود. از سال ۱۳۷۶ به بعد مسائلی از قبیل: عشق و برخورد با امر آرمانی و تفسیر‌ها از چیستی و چگونگی و حدود مضامینی مثل شرافت، هدف، واقعیت، آزادی، حقوق مدنی و... در گسل اختلاف نسل‌ها افتاد و سینما در بسیاری از موارد به شکلی کاسب‌کارانه و دم‌دستی و در معدودی از فیلم‌ها به شکلی پخته و عمیق، مساله اختلاف نسل‌ها را به مضامینش اضافه کرد. مفهوم آقازاده از همین جا بود که کم‌کم سر و کله‌اش پیدا شد. آقازاده در این دوران بیشتر از اینکه به مساله رانت و فاصله طبقاتی اشاره داشته باشد، نمادی از تضارب نسل‌ها بود. سینمای ایران در برخورد با مسائل مربوط به فاصله طبقاتی، همیشه تنبل و کم‌هوش و بی‌رمق بوده است. سینما در این زمینه همیشه از جامعه عقب مانده، همیشه وقتی آش آنقدر شور شد که خبرش به کدخدا هم رسید، سینما حتی بعد از کدخدا این خبر را شنیده است. در بسیاری از فیلم‌های سینمای ایران این جمله تکرار شده است که «آدم‌های فقیر، کسانی هستند که به هیچ جا نرسیده‌اند، از حسادت‌شان روی ماشین‌های گران‌قیمت خط می‌اندازند» و به این ترتیب، این ضرب‌المثل را علیه طبقات فرودست، از راسته بازار آزاد، مستقیم به متن جامعه آورد و سر زبان‌ها انداخت؛ اما در عوض چند نمونه از کودن‌های گردن‌کلفت که فکر می‌کنند هر چه دارند براساس تلاش خودشان بوده، نه رانت خانوادگی و اجتماعی، در این سینما زیر تیغ نقد رفته‌اند؟

تاکنون چند نمونه از کاراکتر آقازاده در فاصله دهه‌های ۷۰ تا اواخر دهه ۹۰ که در آن هستیم، روی پرده سینما رفته‌اند که اکثرا به تضارب نسل‌ها اشاره دارند و آقازاده فیلم نمادی از کل جوانان نسل جدید یا بهتر است گفته شود جوانان طبقه متوسط است و پدرش نمادی از پدران نسل قبل همین طبقه. اما در سال‌های اخیر بحث فاصله طبقاتی و رانت خانوادگی به قدری در جامعه بالا گرفت که دیگر به هیچ‌وجه نمی‌شود چنین مضمونی را بایکوت کرد و از کنار آن گذشت.

سینما حالا در شرایطی سراغ این مضمون می‌رود که خودش حداقل در عرصه سیاست جزء معروف‌ترین حوزه‌های مهم فعالیت اجتماعی ایران محسوب می‌شود که آلوده به فامیل‌بازی و رانت بوده است. طبیعتا این سوال پیش خواهد آمد که چنین سینمایی چطور می‌تواند فامیل‌بازی در سیاست را نقد کند؟ از طرف دیگر در سال‌های اخیر آقازاده‌ها سرمایه‌گذاری‌های کلانی روی فیلم‌های سینمای ایران انجام داده‌اند. این مورد هم مزید بر علت می‌شود که فیلمسازان ما نتوانند آنچنان که واقعا سزاوار است، چنین پدیده‌ای را نقد کنند. حالا سینما در نوروز ۹۸ سراغ موضوع آقازادگی می‌رود؛ آن هم در فیلم‌هایی که شاکله کلی ساختمان آن‌ها سنخیتی با این موضوع ندارد. «رحمان ۱۴۰۰» که به‌طور رسمی کاسبی با رنج مردم است، توسط سر‌به‌سر گذاشتن با آلام مردم مستضعف، برای طبقات بالاتر تفریحی فراهم می‌کند که در پرده‌دری از هنجار‌های اخلاقی جامعه ایران، یک رکوردشکنی قاطع است و فیلمسازی دیگر، فیلمی می‌سازد که قرار است طعنه به ژن‌های خوب باشد، اما گذشته از مایه‌های ضعیف و شعاری و بی‌ربط اجتماعی فیلم، کارگردان، دو فرزند خود را جلوی دوربین می‌آورد تا مثل فرزند دیگرش از آن‌ها هم چهره‌هایی مشهور در سینمای ایران بسازد و نفس آنچه که به ژن خوب معروف است، در فرآیند ساخت این فیلم هم به کار می‌رود. تهیه یک فهرست از عمده‌ترین فیلم‌های سینمای ایران که در آن‌ها کاراکتر آقازاده وجود داشته و یک نگاه مقایسه‌ای بین فیلم‌های این فهرست نشان می‌دهد که آیا سینمای ایران در این زمینه چنانکه واقعا بیانگر دیدگاه‌های عمومی جامعه باشد، رفتار کرده یا به راهی دیگر رفته است؟

کما

«کما» محصول سال ۱۳۸۲، فیلمی به کارگردانی آرش معیریان و تهیه‌کنندگی محمدحسین فرح‌بخش و عبدالله علیخانی است. چهره‌های بفروش و معروف سینمای ایران در دهه ۷۰ از جمله محمدرضا گلزار، امین حیایی و مهناز افشار در این فیلم بازی کرده بودند. امیر که در یک خانواده ثروتمند بزرگ شده است، از سختگیری‌های پدرش به تنگ آمده و تصمیم می‌گیرد پیش مادر و خواهرش در آمریکا برود؛ اما با پیرمردی تصادف می‌کند و او در کما فرو می‌رود. امیر برای رضایت گرفتن از خانواده شخص مصدوم، با پسر پیرمرد دوست شده و به او برای رسیدن به زن آرزوهایش کمک می‌کند. نویسنده این فیلمنامه پیمان معادی است که خودش متولد آمریکا بوده است. چنانکه دیده می‌شود، مساله این فیلم نه زورگویی و سوءاستفاده یک آقازاده از موقعیت اجتماعی‌اش و حق‌خوری از باقی مردم، بلکه چالش‌های او با پدرش است. نسبت این فرد ثروتمند با جوان فقیر هم نسبت یک انسان گرفتار شده در چنگال فردی تیغ‌زن و سوءاستفاده‌گر است؛ تصویری که در بسیاری از فیلم‌های سینمای ایران تکرار شده و یک فرد ثروتمند به نمایش درآمده است که در درگیری یا تصادف، به‌طور غیرعمد، فردی فرودست را مضروب می‌کند یا باعث فوت او می‌شود و حالا خانواده یا خود شخص صدمه‌دیده، با ابزار قانون، به آدم پول‌دار قصه زور می‌گویند.

خط ویژه

«خط ویژه» محصول سال ۱۳۹۲، اولین فیلم از سه‌گانه مصطفی کیایی راجع‌به بحث آقازادگی است. این سه‌گانه‌تن‌ها تصاویری هستند که سینمای ایران به شکلی جذاب و مخاطب‌پسند، در آن‌ها به موضوع آقازادگی پرداخته است. داستان «خط ویژه» از این قرار است که کاوه (با بازی هومن سیدی) نابغه علوم کامپیوتری، به همراه خواهرش (هانیه توسلی) و شوهرخواهرش (مصطفی زمانی) تحت شرایط خاصی حساب بانکی یک رانت‌خوار به نام محتشم (سام قریبیان) را هک می‌کنند. محتشم برای بازگشت پولش به روش‌های غیرقانونی رو می‌آورد، اما این پول هنگفت در اختیار هفت جوان قرار می‌گیرد و مشکلات عدیده‌ای را برای آن‌ها به وجود می‌آورد. محسن کیایی سال گذشته که به مناسبت اکران «چهارراه استانبول» با «فرهیختگان» گفت‌وگو می‌کرد، در مورد پروانه ساخت و نمایش این فیلم گفت که تایید فیلمنامه را در دولت قبل گرفته و ساخت آن را در دولت بعد انجام داده و به عبارتی، گسل به وجود آمده بین دو دولت بوده که باعث شده او بتواند مجوز ساخت این فیلم را بگیرد و آن را نمایش بدهد. حسین عیدی‌زاده، منتقد سینما هنگام اکران این فیلم درباره‌اش نوشت: «شوخی‌های «خط ویژه» گزنده و جسورانه هستند. اصلا انگار این فیلم فرصتی ویژه بوده برای شوخی و حرص دادن یک آقازاده است.»

عصر یخبندان

«عصر یخبندان» دومین فیلم محسن کیایی با موضوع آقازادگی و محصول سال۱۳۹۳ است. منیره و بابک (فرهاد اصلانی و مهتاب کرامتی) زن و شوهری هستند که پس از ۱۲ سال زندگی مشترک و داشتن یک فرزند، روابطشان به سردی کشیده شده است. منیره که از وضعیت موجود ناراضی است، برای فرار از شرایط رو به موادمخدر و رابطه با مردی به نام «فرید» می‌آورد. فرید یک آقازاده کثیف و بسیار بانفوذ است. درنهایت مصطفی کیایی این کاراکتر پلید را به شکلی که رضایت تمام دردمندان را برآورده کند، می‌کشد و به سزای اعمالش می‌رساند. «عصر یخبندان» اگرچه مایه‌هایی از طنز هم دارد، اما فیلم نفرت و انتقام است. نقش آقازاده این فیلم را بهرام رادان بازی می‌کند و این در حقیقت یکی از مهم‌ترین نقش‌های منفی او در کارنامه کاری‌اش است. فیلم کیایی طعنه منتقدانه سفت و سختی به آن بخش از افراد طبقه فرودست که درگیر زرق و برق‌های افراد بالا دست می‌شوند و به همپیالگی‌های خودشان خیانت می‌کنند، زده است. منیره نقطه کانونی برای نمایش چنین خصلت‌هایی است و فیلم تصویری زیاده‌خواه، خودخواه و طماع از او نشان می‌دهد. «عصر یخبندان» سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل زن و بهترین تدوین را در کنار ۶ نامزدی دیگر از سی‌و‌سومین جشنواره فیلم فجر برنده شد و فروش گیشه‌ای بسیاری بالایی هم داشت.

بارکد

«بارکد» فیلمی بود که بالاخره توانست از میان نسخه‌های مختلف بازسازی‌ها و تقلید‌ها از تارانتینو و به‌خصوص «قصه‌های عامه‌پسند» او، یک نمونه کامل ایرانی از آب دربیاید و خیال همه را راحت کند. «بارکد» در جشنواره فیلم فجر حضور داشت، اما نه جایزه‌ای گرفت و نه در هیچ رشته‌ای کاندیدا شد که این هم جزء عجایب پرحاشیه‌ترین دوره از جشنواره فیلم فجر بود. مصطفی کیایی در نشست خبری این فیلم گفت: نه به نیت جایزه، بلکه برای دیده شدن فیلمش توسط اصحاب رسانه بوده که به فستیوال آمده است. در عوض «بارکد» گیشه‌ها را منفجر کرد. سومین نسخه از سه‌گانه مصطفی کیایی که به موضوع آقازادگی می‌پرداخت، این‌بار یک آقازاده میان‌قد و میان‌مایه را نشان می‌داد که پدرش توسط یک مهره دانه‌درشت‌تر و بنا به جرمی ناکرده به زندان افتاده است. این آقازاده در دورانی که تنها و بی‌پول شده، پخته می‌شود و از قالب طبقاتی‌اش بیرون می‌آید. سپس از مرد دانه‌درشتی که پدرش را به زندان انداخته بود، انتقام می‌گیرد. دوره‌ای از جشنواره که «بارکد» نتوانست در آن حتی نامزد یک سیمرغ هم بشود، تا حدی حاشیه داشت که نهایتا به استعفای مدیر سازمان سینمایی منجر شد. در آن دوره سلیقه‌های باندی و جناحی عملا به بدیهی‌ترین معیار‌های هنری دهن‌کجی کردند و جایزه نگرفتن «بارکد» نشان می‌داد که مضمون آن به کام مسئولان دولتی خوش نیامده است.

رحمان ۱۴۰۰

«رحمان ۱۴۰۰» ماجرای یک آقازاده و پدرش است که ریا، مال‌مردم‌خوری و بسیاری از خصوصیات مذموم دیگری که جامعه خصوصا از سال ۱۳۹۶ به این طرف، بخشی از مسئولان اجرایی کشور و خانواده‌هایشان را به آن‌ها متصف می‌کرد، در شخصیت‌شان وجود دارد. جالوسی و پسرش با اینکه شبیه افراد مورد انتقاد مردم در بین مسئولان اجرایی حال حاضر هستند، متصل به طیف سیاسی رقیب آن‌ها نشان داده می‌شوند. این پدر و پسر وعده‌هایی درخصوص سال ۱۴۰۰ به شخص فرودستی که در فیلم وجود دارد می‌دهند و به عبارتی فیلم از همین حالا به روی کار آمدن احتمالی طیف رقبای سیاسی دولت، شروع به طعنه زدن کرده است. خصوصیات بدی که مردم در حال حاضر آن‌ها را بیشتر به مجریان فعلی دولت و بستگان‌شان نسبت می‌دهند، در این فیلم یک‌سره به جناح رقیب دولت نسبت داده می‌شود و «رحمان ۱۴۰۰» از این جهت یک فیلم انتخاباتی زودهنگام است. اما رویکرد سیاسی این فیلم مانع از آن نشد که حتی وابستگان رسانه‌ای به جناح سیاسی به‌خصوصی که فیلم هوادار آن است هم نسبت به ابتذال شدید موجود در آن ساکت بمانند و انباشت اعتراض‌های متعددی که نسبت به این موضوع صورت گرفت، نهایتا باعث توقیف فیلم، آن هم پس از نمایش یک ماهه‌اش در اکرانی به‌شدت وسیع و حتی ناعادلانه شد.

گشت ۲

سعید سهیلی که در سال ۱۳۹۰ فیلم «گشت ارشاد» را ساخته بود، با همان بازیگران اصلی در سال ۱۳۹۵ «گشت ۲» را جلوی دوربین برد که توانست در جشنواره فیلم فجر هم حضور پیدا کند. «گشت ارشاد» هم چنانکه نام آن مشخص می‌کند، واکنشی عامیانه به بعضی از اتفاقاتی بود که در دولت قبل رخ داده بودند، اما «گشت ۲» به اتفاقاتی که در دولت فعلی رخ داده‌اند کنایه می‌زد. البته هیچ‌کدام از این فیلم‌ها و البته فیلم‌های دیگر سعید سهیلی، مستقیما به مسائل سیاسی، جناحی ورود نمی‌کنند و به‌طور رودررو با دولت‌های وقت، سرشاخ نمی‌شوند. «گشت ۲» یک پراکنده‌گویی بزرگ بود و بخش‌های مختلف آن چنین قابلیتی داشتند که به‌عنوان کلیپ‌های طنز یا به سیاق دورانی که طنز‌های آیتمی در تلویزیون ایران باب بود، به‌عنوان آیتم‌های طنز منتشر شوند. اما یک کل منسجم که در مسیر فیلم شدن حرکت کند، در کار نبود. بخشی از «گشت ۲» که به ماجرای یک آقازاده و دشمنی و نامردی او در حق حسن (یکی از اعضای تیم سه نفره مأمورنما‌های این فیلم) مربوط می‌شد، در حقیقت فقط به کار پایان‌بندی ماجرا می‌آمد و در طول فیلم جزء مسائل اصلی نبود. حواشی «گشت ارشاد» در سال ۱۳۹۵ که مانع اکران کامل آن شد، به فروش گیشه‌ای «گشت ۲» کمک بسیار زیادی کرد.

ژن خوک

وقتی تورم بالا رفت، دلار، طلا و بعضی کالا‌های اساسی گران شدند، یکی از آقازاده‌ها در مورد خودش عبارت «ژن خوب» را به کار برد و این اصطلاح را در مورد همه امثال و اقران خودش بین ایرانی‌ها باب کرد، وقتی فاصله طبقاتی به بارزترین نمود خودش طی ۳۰ سال گذشته در کشور رسید، اختلاس‌گران مشهور با مبالغ نجومی از کشور فرار کردند و هزار و یک اتفاق این‌چنینی دیگر هم رخ داد. کم‌کم می‌شد منتظر کسانی بود که دنبال کاسبی با همین مضامین و پرداختن به آن‌ها برای دیده شدن بودند. هنگامی که این مسائل در کشور در حال انباشت بود و صدای محذوفان اجتماع به جایی نمی‌رسید، سینمای ایران مشغول ساخت فیلم‌های دورهمی در شمال کشور یا کلیپ‌های پر از رقص و آواز دختر، پسری در همین تهران بود که روی خودشان اسم فیلم را گذاشته بودند و البته تعداد دیگری از فیلم‌ها به مضامین افسرده ونک به بالا می‌پرداختند و چراغ هنر و تجربه و سینمای روشنفکری را روشن نگه می‌داشتند. سعید سهیلی در «ژن خوک» چنان به طبقات فرادست جامعه می‌تازد و هجمه می‌کند که شاید خود محرومین و مستضعفین جامعه هم اگر فیلم را ببینند، به او خرده بگیرند. اما او دیر به میدان آمده و البته با عجله و غلو و حس مفرط جاماندگی. «ژن خوک» یک فحاشی بی‌منطق و بی‌سروته به طبقه فرادست است، نه دفاع از حق مظلومان فرودست. فرم کار شعاری و بیرون‌زده و البته مثل کار‌های قبل سعید سهیلی، متشتت و پر از پراکنده‌گویی. «ژن خوک» که معلوم نیست چرا چنین اسمی برای آن انتخاب شده، درنهایت تنها موفق به ساده‌ترین کار ممکن؛ یعنی خنداندن مخاطب در بعضی از لحظات فیلم می‌شود و تاثیری بیشتر از این نمی‌گذارد.
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار