سرویس سیاسی جوان آنلاین: معممی که عبا و عمامه را کنار گذاشته و ترجیح میدهد به جای حجتالاسلام حسامالدین آشنا، دکتر آشنا شناخته و نامیده شود و سابقه امنیتی هم جایش را به لاحقه فرهنگی بدهد، موارد دیگر وجه تمایز او با دیگر چهرههای کابینه روحانی است، اما آنچه او را خاص و مشهور میکند و مکرر نام آشنا را به تیتر اخبار رسانهها میرساند، فعالیت مجازی زیاد اوست.
فعال بودن در توئیتر و تلگرام در کنار موضعگیریهای خاص عملاً از او یک چهره رسانهای ساخته است. نمیتوان انکار کرد که حسامالدین آشنا با زیرکی یک چهره امنیتی به خوبی تاثیر شبکههای اجتماعی و فعالیت در فضای مجازی را دریافته و از آن استفاده میکند. او فقط یک مطلب نمینویسد و برود بلکه با بازنشر مطالب دیگران حتی مخالفان سیاسیاش، گذاشتن نظر برای سایر افراد و بعضاً پاسخگویی به اشکالاتی که به مواضعش وارد میشود، از تمامی مؤلفههای یک فعالیت مجازی کامل بهره میبرد. با این حال فرم مناسب فعالیت الزاماً مؤید تولید محتوای مناسب نیست و فعالیتهای مجازی حسامالدین آشنا در بسیاری مواقع در چارچوبی است که صرفاً میتوان آن را «حاشیهسازی» دانست. این حاشیهسازیها برای فرافکنی در مورد انتقادات نسبت به دولت گاه موفق عمل میکند و میتواند جهت فشارها به دولت و مطالبات مردمی را تغییر دهد. از این جهت او نیروی خوبی برای دولت روحانی محسوب میشود، اما آیا اقدامات او به سود کشور است؟ محتوای فعالیتهای او با ادبیات خاصی که گاه به کدنویسیهای اطلاعاتی شبیه میشود، گاه به صراحت در مسیر تفرقهافکنی است. گاه هم سوژهسازیهای انحرافی دارد. با این توضیحات میتوان حسامالدین آشنا را یکی از چهرههای حاشیهساز دولت روحانی نامید. در این گزارش نگاهی به محتوای فعالیت مجازی و مواضع او داریم.
سوژهسازیهای انحرافی
گاه پیش میآید که حسامالدین آشنا در میانه موجهای رسانهای مهم که حول یک موضوع مهم ایجاد شده است، موضوعی را طرح میکند که اصلاً موضوع و سوژه فعالان مجازی و رسانهای نیست و او با اهدافی خاص سعی میکند موضوع بسازد و سوژه ایجاد کند. در کارزار انتخابات ریاست جمهوری ۹۶ و در حالی که قاسم سلیمانی نه قصدی و نه موضعی برای کاندیداتوری داشت و به عنوان یک فرمانده نظامی جهتگیری انتخاباتی نداشت، آشنا در توئیتی دیگران را از تشویق قاسم سلیمانی به کاندیداتوری با ادبیات خاص که خالی از طعنه به قالیباف برای باخت انتخاباتی سال ۹۲ نبود، بر حذر داشت: «بگذاریم حاج قاسم در قله اسطورهای دفاع از حریم و حرم بماند، نگذاریم او را، چون محسن و باقر به کارزار کلید و گازانبر بکشانند.»
آشنا در ستاد انتخاباتی حسن روحانی هم از این ادبیات برای استفاده روحانی بهره میبرد و گفته میشود او طراح عبارت «من سرهنگ نیستم، حقوقدانم» بوده است که موجب ناراحتی نیروهای مسلح شد. او تلاش کرد با همان شیوه گازانبری که به محمدباقر قالیباف تاختند، به قاسم سلیمانی هم بتازد، اما هویت ملی و فراجناحی فرمانده نیروی قدس سپاه و دوری او از کارزارهای جناحی و انتخاباتی تیر آشنا را به سنگ زد.
در موضعگیری دیگری او در میانه موج خبررسانیهای پیرامون وقوع سیل یک نظرسنجی توئیتری در صفحه شخصی خود گذاشت و از مخاطبان پرسید که آیا با ساخت مستندی در مورد امیر تتلو موافق هستند یا خیر. نظرسنجی و ابراز دغدغهای که با تعجب و موج منفی کاربران مواجه شد. هیچ کس دلیلی برای این اتفاق نمیدید. چرا باید یک خواننده دستچندم غیرمجازی تا این حد برای مشاور فرهنگی رئیسجمهور مهم شود؟! او پیش از این هم در جریان انتخابات ۹۶ تصویری از تتلو در صفحه اینستاگرام خود منتشر کرده و به دیدار تتلو و سیدابراهیم رئیسی که از اشتباهات اعضای تیم رسانهای رئیسی بود، برای تخطئه رئیسی بهره برده بود و جهت اهمیت چنین فردی برای حسامالدین آشنا صرفاً همین تخطئه رقیب است ولاغیر. وقتی چهار سال پس از انتخابات ۹۲ آشنا همچنان طعنه باخت انتخاباتی به قالیباف میزند و یاد و خاطره رجزخوانیهای فوتبالی دو تیم حریف را زنده میکند، پس میتواند هنوز هم ابراهیم رئیسی را رقیب انتخاباتی تلقی کند و برای طعنه به او حتی تا پیشنهاد مبتذل ساخت مستند در مورد تتلو هم پیش برود و سوژه برای مباحثه در فضای مجازی بیافریند.
تفرقهافکنیهای خطرناک
حسامالدین آشنا در بسیاری مواقع دست به انتشار مواضعی میزند که جز تفرقهافکنی در میان ملت ثمری دیگر ندارد. در تازهترین این تفرقهافکنیها و در جریان سیلاب شمال کشور که نیروهای مسلح همهجانبه برای کمک به میدان آمدند، در میانه روزهای کار سخت برای امداد، او در توئیتهایی نیروهای غیراجرایی (غیردولتی) را که طبیعتاً شامل نیروهای مسلح میشد، به چالش کشید. او ابتدا در توئیتی نوشت: «خوب است مسئولان محترم غیراجرایی مراقب باشند در فرایند امدادرسانی ۱- گفتار و کردار آنها دخالت در امور اجرایی تلقی نشود.
۲- از قضاوتهای قطعی، عجولانه و اختلافبرانگیز پرهیز نمایند. ۳- الان وقت قدرتنمایی و تهدید نیست، اجازه دهید مسئولان اجرایی کارشان را انجام دهند.»
این در حالی بود که کمکاریهای همکاران دولتی آشنا مشکلات بسیار ایجاد کرده بود و اگر آنان وظایف قانونی خود را در زمان مناسب و به خوبی انجام میدادند، مشکلات کمتری را شاهد بودیم. از سویی حضور نیروهای مسلح نه تنها وظیفه قانونی آنان هنگام صلح بلکه با دستور علنی و صریح رهبری به ستاد کل نیروهای مسلح بود و آنان نه مداخلهکننده در کار مسئولان اجرایی بلکه کمک آنان بودند و در حالی که نیروهای مسلح و مسئولان اجرایی استانی در تلاش برای رفع مشکلات بودند، چرا یک نفر از بیرون گود باید اینگونه دوقطبی ایجاد کند؟!
او سپس در توئیتی دیگر کنایهوار نوشت که «درست است که سیلاب آمده و آب زیاد است و شناگران آب ندیده هم دل به دریا زدهاند، اما مطمئن باشید الان وقت مناسبی برای ماهیگیری سیاسی نیست. به فکر مردم باشیم نه انتقام جناحی.» آیا در هنگامه امداد وقت دعوا و جنجال سیاسی توسط مشاور فرهنگی رئیسجمهور بود؟ او این روال را با توئیتهای دیگر هم باز ادامه داد و نمونههای قبلی هم از این دست دارد که بیان و بررسی تک تک به آنها در این مجال نمیگنجد.
حاشیهسازیهای بیدلیل با مواضع غلط
یکی از جنجالیترین مواضع اخیر حسامالدین آشنا توئیت او پس از حادثه تروریستی زاهدان و انفجار اتوبوس کارکنان سپاه بود که در غوغای غم و خشم پس از یک عملیات تروریستی افکار عمومی را به هم ریختهتر کرد. او در توئیتی نوشت: «مرزبانان ما به شهادت رسیدند، اما ما در دام چرخه خونین و باطل انتقام نخواهیم افتاد. مسئولیت بر عهده آمران و دیه بر عهده عاقله است»!
او انتقام خون مظلومانه ریخته شده جوانان کشور را چرخه باطل انتقام نامید و صحبت از دیه کرد. آشنا یک دانشآموخته حقوق است و وقتی چنین کسی میان قتل و ترور تفاوت قائل نمیشود و راهی را پیشنهاد میکند که عملاً به جسارت بیشتر تروریستها منجر میشود، چه میتوان گفت؟! روزهای بسیار ظرفیت و انرژی فعالیت مجازی در کشور صرف نقد و بررسی این موضعگیری غلط شد. حسامالدین آشنا از این نمونهها بسیار دارد.
مأموریت آشنا؟!
آشنا در مقام مشاور فرهنگی رئیسجمهور روشن نیست دقیقاً چه کاری انجام میدهد، اما در مقام یک فعال حاشیهساز مجازی به نظر میرسد نیاز است مورد تذکر رئیسجمهور واقع شود که همواره همگان را به وحدت، یکپارچگی ملی و همبستگی دعوت میکند. آشنا حوزههای رنگارنگ فعالیت دارد. نامش هم برای دبیری شورای انقلاب فرهنگی به گوش میخورد و هم برای وزارت اطلاعات، با این حال با زیرکی رسانهای و ذکاوت اطلاعاتی جهانی را به خود مشغول میدارد. میشود با او مخالف بود، اما نمیشود او را ندیده گرفت. آیا حاشیهسازیهای او توسط دولت و رئیسجمهور دیده نمیشود یا نمیخواهند ببینند یا از اساس مأموریت او چنین است؟