جوان آنلاین: ۱۳ آبان، یومالله مبارزه با استکبار جهانی، یادآور سه رویداد کلیدی در تاریخ انقلاب اسلامی است: تبعید امام خمینی (ره) در سال۱۳۴۳ به دلیل اعتراض به کاپیتولاسیون، قیام دانشآموزی در سال۱۳۵۷ علیه رژیم پهلوی و تسخیر لانه جاسوسی امریکا در سال۱۳۵۸ که به تعبیر امام (ره)، «انقلاب دوم» نامیده شد. 
نامگذاری روز مبارزه با استکبار در اذهان مردم، تداعیگر روزهای پرشکوه ایستادگی در مقابل زور و سلطه است که تا به امروز استمرار داشته و حتی قدرتمندتر هم شده است. انسجام ملی خودجوش در پسِ جنگ ۱۲ روزه، تجلی استکبارستیزی مردم ایران علیه امریکا در دوران جدید بود. 
این روز همچنین درس تاریخی جدیدی به کانونهای فکری و تصمیمگیری امریکا آموخت، زیرا محاسبات اشتباه کاخ سفید بر این فرضیه باطل استوار شده بود که مردم ایران از منافع ملی و آرمانهای انقلاب اسلامی رویگردان شدهاند، در حالی که همبستگی ملی در برابر تهدیدات خارجی، این توهم را به طور کامل نقش بر آب کرد. شکست پروژه راهاندازی آشوب در میانه جنگ که برخاسته از همبستگی ملی بود، به امریکا ثابت کرد شناختش از مردم ایران نه تنها کافی نبوده بلکه دچار خطای راهبردی است. بر همین اساس، رهبر معظم انقلاب، اتحاد ملت ایران را عامل اصلی ناامیدسازی دشمن و تضمین پیروزی توصیف کردند. ایشان این اتحاد را فوقالعاده و عظیم خواندند و وظیفه همه مسئولان و آحاد ملت را حفظ آن دانستند. 
در واقع، خاماندیشی امریکا سبب انزجار بیشتر مردم ایران از سیاستها و جنگ افروزیهای امریکا شد. برخلاف عدهای معلومالحال که با ابزار رسانهای بعد از جنگ سراغ ترمیم چهره منفور امریکا رفتند، جنگ سبب شد مردم ایران با چهره عیانتر امریکا روبهرو شوند و در نتیجه نوعی دیگر از استکبارستیزی را به معرض نمایش بگذارند، زیرا امریکا سالهای متمادی با صرف هزینههای گزاف از سوی ابزارهای رسانهای، تلاش میکرد خود را منجی مردم ایران جا بزند و در جامعه ایرانی، طبقه طرفداران و در نهایت پایگاه اجتماعی بسازد. 
در عین حال، دادههای دستکاریشده فضای مجازی و اظهارات عدهای معلومالحال در داخل این تصور مصنوعی را برای آنها ایجاد کرد که ورود امریکا به جنگ با ایران با استقبال عدهای از داخل مواجه میشود و آنها به عنوان بازوی داخلی علیه ایران فعالیت خواهند کرد. ادبیات صلحجویانه ترامپ پس از بمباران تأسیسات هستهای ایران این دیدگاه را به خوبی نشان میدهد، اما در انتها آنچه روی داد، دقیقاً نقطه مقابل این فرضیه بود و میزان اثرگذاری اتاق عملیات روانی امریکا را طی این سالها اثبات کرد. 
مردم ایران نشان دادند باور استکبارستیزی و دشمنی با هر عاملی که قصد مداخله و تجاوز علیه کشور را داشته باشد، در آنها نهادینه شده است. در واقع، حقیقت مقابله با زور و استکبار از ابتدای انقلاب اسلامی تا به امروز در باور و اعتقادات مردم نه تنها کاهش نیافته، بلکه به طور فزایندهای رشد کرده است، از این رو شکست برای جبهه امریکا و اسرائیل تنها در عملیات میدانی محقق نشد، بلکه مواجهه آنها با حقیقت انکارناپذیر حمایت مردم از استقلال و منافع کشور و همچنین دفاع در مقابل بیگانگان و متجاوزان مواجه شدند که برایشان بسیار گران تمام شد. آنها متوجه شدند جامعه ایرانی همچون گذشته، تحت هر شرایطی که باشند پشت کشور و انقلاب ایستادگی خواهند کرد و هرگز در مقابل زورگویان و مفسدان تسلیم نخواهند شد. 
امریکا در حال حاضر در باور مردم، نه تنها یک عامل صلحجو و مدافع ارزشهای مردمی نیست بلکه یک متجاوز و ستیزنده بیگانه است، بنابراین امریکا به این درک رسیده است که بهکارگیری سیاستهای تکراری و نخنما شده در مقابل مردم ایران، کارایی ندارد و باید نقشهای جدید منطبق بر شرایط جدید تدوین شود، از این رو یکی از الزامات ایران در این برهه زمانی شناسایی این حرکات موذیانه و مهار آن است. 
امریکا و اسرائیل دو روی یک سکه
جنگ ۱۲ روزه تحمیلی که با حملات هماهنگ امریکا و رژیمصهیونیستی صورت گرفت، نشان داد امریکا، فرمانده اتاق عملیات رژیمصهیونیستی است و هر دو هم نیت و عمل یکسان برای دشمنی با ایران دارند. در واقع، بانی اصلی بیثباتی و جنگافروزی در منطقه امریکاست و رژیمصهیونیستی با تبعیت از امریکا نقش بازوی اجرایی آن را بازی میکند. به جز جنگ با ایران، رویدادهای غزه، سوریه و لبنان مؤید همکاری و همدلی امریکا با رژیمصهیونیستی برای بازسازی نقشه خاورمیانه بزرگ است، اما با وجود شواهد متقن و غیرقابل انکار، برخی از غربگرایان داخلی برای برآوردهشدن آمال و آرزوی تباه «ارتباط سیاسی با امریکا»، این موضوع را نادیده میگیرند و برای سفیدشویی امریکا و ترامپ تلاش میکنند. آنها همسو با کاخ سفید و به طور تلویحی، ترامپ را منادی صلح میدانند و فرصت مذاکره و گفتوگو با وی را یک غنیمت میشمارند، درست همان طور که ترامپ خود را توصیف میکند. 
این نگاه که در اغلب رسانههای اصلاحطلبان
- که به عنوان حامی دولت در غرب شناخته میشوند- انعکاس مییابد، یک تهدید امنیتی را برای ایران تولید میکند، زیرا با فروکاستن از تهدید امریکا علیه ایران، موقعیتی را برای مداخله و فشار بیشتر کاخ سفید مهیا میکند. از این منظر که ایران در قالب مذاکره، به دنبال رفع کردن سایه جنگ از خود با وساطت امریکا و با شرایط امتیازدهی حداکثری است، در حالی که امریکا تصمیمگیرنده اصلی جنگ علیه ایران بوده است. این دیدگاه غلط سبب میشود ترامپ فرصت بیشتری برای مشروط کردن زیادهخواهیهایش در برابر عدموقوع جنگ به دست میآورد، در نتیجه گزینه جنگ علیه ایران فعالتر میشود. همانطور که علی لاریجانی به آن اشاره کرد که امریکا ابتدا میگوید: «غنیسازی را متوقف کنید»، سپس میافزاید: «موشک هم نداشته باشید» و در نهایت دستور میدهد: «در منطقه، تنها آنچه ما میگوییم باید اجرا شود». این زیادهخواهی پایانناپذیر است و تنها با مقاومت ملی مهار میشود. 
در نتیجه، در روز ۱۳ آبان به عنوان نماد مبارزه با استکبار، میتوان تعریف دقیقتری از امریکا و سیاستهای تهدیدکنندهاش در مواجهه با خط انحرافی تطهیر امریکا ارائه کرد تا هم خطر امنیتی از ایران رفع و هم محور انسجام ملی یعنی مقابله با امریکا تقویت شود.